آفتابنیوز : آفتاب: · اصلاحات زنده است. اما اصلاحات مثل هلو بپر تو گلو نیست. باید خشت روی خشت گذاشت و کار کرد. براي اين كار هم تشكيلات و سازمان يك نياز ضروري است. تشکیلات که فقط حزب نیست. مگر کار تشکیلاتی فقط کار حزبی است؟ در كنار کار حزبی فعاليت ان.جی.اوها، کارهای عامالمنفعه و نظاير آن نيز ميتوانند بستري براي ايجاد سازمان و تشكيلات باشند. نگاه کنيد به اخوانالمسلمين در مصر آنها همواره اصلاحطلب بودند. چه در زمان ناصر يا سادات و مبارک؛ صبر کردند و الان ثمرش را بردند. یا در ترکیه، زمان اوزال و اربکان يا همین آقای اردوغان. چقدر کار کردند؟ اصلاحات، کار فوقالعاده میبرد برادر من. باید کار کرد، کار نکنیم 100 سال دیگر هم اتفاقي نميافتد.
· همین الان؛ خود خاتمی اگر کاندیدا شود در ایران چقدر رای دارد؟ او نسبت به هر کسی راي بالاتري دارد؛ پس ميبينيد كه اصلاحات به صورت بالقوه پایگاه دارد، اما فعلیت ندارد. مردم ایران هم بیشتر دنبال برخورد اصلاحطلبانه و متعادل هستند. یعنی کاراکتری مثل خاتمی را میپسندند. خاتمی نباشد، یکی دیگر. مردم میگویند بالاخره خاتمي نقطه تعادلی در جامعه است. با اینکه به او انتقاد هست. میخواهم بگویم که در عین حال اصلاحات هنوز هم رای دارد؛ رای بالايي هم دارد.
· بعید است عبدالله نوری وارد جرگه انتخابات شود. او خودش هم اعتقاد دارد که خاتمی هنوز در کشور بالاترین رای را دارد.انتخابات یک فرصتی است برای فعالیت و سازماندهی. وقتی کاندیدایی در صحنه باشد لاجرم ستاد اتنخاباتي ايجاد ميكند و در استانها و شهرستانها نيروها را دور هم جمع ميكند.
· الزاما هدف از شرکت در انتخابات، پیروزی نیست. سال 76 اصلا قرار این نبود که پیروز بشویم، هیچ تصوری هم نداشتیم، می گفتیم که 6- 5 میلیون رای بیاوریم که بتوانیم بعد از انتخابات کار کنیم. بنابراین فعالیت در انتخابات الزاما با هدف پیروزی نیست.
· اصولگراها بهتر است دنبال یک فرد معتدل بگردند، البته هر کسی که بخواهد دولت را به دست بگیرد كار بسيار مشكلي پيشرو دارد.
· من معتقدم اصولگراها هم اصلاحطلبند. هر چند به اين شكل آن را ابراز نميكنند. اصلاحطلبان و اصولگراها هر دو میگویند که مشکلاتی وجود دارد و این نقطه مشترک بزرگی بين ما و آنهاست. منتها یک عده میگویند باید سریع وارد عمل شد ما می گوییم که اگر توان دارید بروید اما ما نیستیم. ما میگوییم که مشکل هست و بايد مشکل را حل كرد. در اين زمينه حرف ما با آن اصولگراها یکی است. پس میشود با آنها صحبت کرد؛
منتها آنها میگویند اینجایش اینطوریاست، ما می گوییم آنجایش آنطوریاست. باید صحبت کرد که در کجاها مشترک هستيم. مثلا بر سر اقتصاد، خیلی از نظراتمان مشترک است، پس میشود راه آمد. یا در دیگر حوزهها، مثلا در زمینه مواد مخدر، یا آسیبهای اجتماعی، قتل، چکهای برگشتی و غیره؛ مگر اینها موضوع نیستند؟ مگر اینها آسیب نیستند؟ پس میشود صحبت کرد. حالا درباره موضوعات سیاسی دیرتر میشود صحبت کرد ولی در موضوعات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میشود با آنها نشست و صحبت کرد. بايد گفتوگو کرد تا کمکم باب گفتوگو باز شود؛ البته با بخشی از اصولگرایان. چون طيفي از اصولگرایان هم میگویند كه باید كلا آتش زد، چون تجدد و مدرنیته باعث آفت است؛ در دو طرف دیدگاههای متفاوتی وجود دارد.ما که پیادهایم، آنها باید تسامح کنند.
· انتظار ما خیلی بالا نیست. اصلا نمیخواهیم در انتخابات کاندیدا بشویم؛ مجلس هم نخواستیم برویم، به دولت هم نمیرویم، ولی کار خیریه که میتوانیم بکنیم. به اندازه اخوانالمسلمين که باید بتوانیم کار کنیم. اين برای انتخابات سال آينده وصال نمیدهد، اول از همه تفاهم است. ازدواج هم که بخواهد سر بگیرد، اولش کلی کار دارد. بلهبرون دارد، باید بروند و بیایند، آشتیکنان دارد و ...
· تجربه نشان داده که راه تندروانه و رادیکال ثمر نمیدهد.
· من خودم اعتقاد داشتم که باید حتماً از روز اول نقد دولت را آغاز كرد، منتها دوستان معتقد بودند كه اول کار دولت نبايد نقد كرد و بايد منتظر نتايج اقدامات بمانيم سپس نقد كنيم. نقد خوب كم شد. دوزاری اصولگرها هم دیر افتاد. میشد که ما دوزاری اصولگراها را زودتر بیندازیم. آنها هم دیر به صحنه آمدند. الان کمکم نقدهای خوبی دارند میکنند؛ مقالههای خوبی نوشته میشود حتی از سوي بعضی از اصولگراها. آنها مغبونند، میخواهند جبران مافات کنند. چون آنها از اول حامي دولت بودند، برنامهاش را تایید کرده بودند و با او همراهی کردهاند، نمیتوانند مسوولیت را نپذیرند، آنها در قبال کارهای دولت مسئولیت دارند. کما اینکه ما هم در مقابل عملکرد خاتمی مسئولیت داریم.
به اميد ايران اصلاح شده و پيشرفته در همه امور
تاریخ مصرف خاتمی و امثال اونا خیلی وقته گذشته
چون تکبر و منیت و غرور کاذب ، یقه بعضی از مسئولین را گرفته و در 90% مواقع ، هر دولتی آمد ، دیگران را کوبید و خودش را بالا برد . و این وسط منیت گرایی ها ، چنان زیاد می شود که اختلافات رابه وجود می آورد و تا بخواهند جواب همدیگر را بدهند و دفاع از خود و اهداف خود بکنند ، دیگر 8 سال تمام شده و باید خداحافظی کنند .
هروقت رئیس جمهوری آمد ، که خیلی قاطع ، اهداف بزرگ انقلاب را که خودکفایی درکشاورزی ، که آبروی هر مملکتی است و دامپروری و صنعت و تولیدات داخلی را ، دفاع کرد و بدون تکبر ، از دولتمردان با تجربه قبلی و متخصصین در همه امور ، کمک گرفت و هدفش هم فقط رضای خداوند که رضایتش در رضایت بندگان اوست ، باشد ، و بدون توجه به تحریکات و با شورا گرفتن ها ، خدمت را ادامه دهد ، آن رئیس جمهور ، موفق است ، در غیر این صورت ، تکرار تکرار ، تکرار است و سالها هم به همین نحو می گذرد .