آفتابنیوز : هرچند دولت آلمان غربي در دهه 70 سعي در توقف پروژه NPT داشت اما اجماع قدرت هاي هسته اي بر شكل گيري اين پيمان، آلمان را بر آن داشت تا تلاش هايش را بر طبق NPT با منافع ملي خود صرف كند. در اين راستا و در كنار مخالفت هاي سرسختانه احزاب سياسي و اجتماعي آلمان براي عدم پذيرش اين پيمان كه آن را مترادف با «حكم اعدام جمهوري فدرال آلمان» مي دانستند دولت آلمان با تعريف سه شرط آمادگي خود براي پذيرش NPT را اعلام كرد.
آلماني ها هرگز تمايل خود به دستيابي تسليحات هسته اي را پنهان نكرده اند، اما همواره بر اين نكته پافشاري كرده اند كه استفاده صلح آميز براي آنها اولويت اول است. به باور غالب سياستمداران آلماني اين كشور بايد به توانايي ساخت تسليحات هسته اي دست يابد اما از بالفعل كردن اين پتانسيل خودداري كند.
چنين رويكردي حتي در جريان مذاكرات سال 1974 پارلمان آلمان براي تأييد پذيرش NPT نيز به چشم مي خورد. بنابراين شروط آلمان براي پذيرش NPT در راستاي همين سياست تعريف شده بود. سه شرطي كه آلمان در مقابل قدرت هاي هسته اي قرار داده و در نهايت آنان را وادار به پذيرش شروط كرد: بدين شرح بود:
- پيش بيني امكان از سرگيري فعاليت هاي هسته اي در چارچوب NPT
- آزادسازي استفاده از پلوتونيوم براي مقاصد تجاري
- كاهش الزام معاهده عدم تكثير تسليحات هسته اي آژانس بين المللي انرژي هسته اي
بدين ترتيب آلمان غربي با تغيير شكلي كه در معاهده پيشنهادي باشگاه هسته اي جهان ايجاد كرده بود، خود به عنوان يكي از طراحان NPT شناخته شد و حتي پايان جنگ سرد و اتحاد دو آلمان نيز تاثيري در تعهد اين دولت به معاهده ايجاد نكرد. حتي تغيير ساختار محيط امنيتي جهان پس از جنگ سرد و به تبع آن وحدت در آلمان انگيزه اي براي كسب نيازهاي امنيتي دنياي جديد در باور سياستمداران اين كشور ايجاد نكرد و ترس جهاني از طغيان و بازخيز مجدد آلمان كه پايه گذار معاهده منع تكثير تسليحات هسته اي بود را نيز به مرور از بين برد. چرا كه تجربه جنگ جهاني دوم و خلع سلاح آلمان آنچنان به تجربه اي ناخوشايند و البته تاثيرگذاري در فرهنگ عمومي آلمان تبديل شد كه گرچه اين كشور خود اجازه انجام تجارت هسته اي را در NPT گنجاند اما امروزه دولت آلمان تحت فشار مضاعف احزاب سبز اين كشور براي توقف تجارت هسته اي قرار گرفته است. به طوري كه احزاب سبز آلمان كه توسط برندگان صلح نوبل اين كشور و اتحاديه هاي علمي پايه گذاري شده اند به يكي از تاثيرگذارترين پايه هاي سياست آلمان تبديل شده اند و مبارزات انتخاباتي از اين نوع را براي اولين بار در جهان پايه گذاري كردند. بدين ترتيب اگرچه افكار عمومي فرانسويان در همسايگي آلمان، دستيابي به سلاح هاي هسته اي و تجهيز هسته اي را از دولتمردان خود مي خواهند اما جامعه آلمان چندان علاقه اي به تجهيز هسته اي به خصوص دستيابي به سلاح هسته اي ندارد بنابراين دولتمردان آلماني نيز هرچند دستيابي به توان هسته اي و موشك هاي بالستيك را به عنوان اصلي مهم در حفظ غرور ملي و توان دفاعي آلمان فراموش نكرده اند اما همواره سعي داشتند تا تسليحات به دست آمده خود را متعلق به كل قاره اروپا نشان دهند تا بدين وسيله از ميزان مخالفت هاي احتمالي با سياست هاي خود بكاهند. در اين راستا علي رغم ترس غالب آمريكا از رسيدن آلمان به درجه كه امنيت اروپا را تعريف كند، اين كشور به اصلي ترين قطب ميانه در اروپا تبديل شده است چرا كه به باور سياستمداران آلماني همكاري هاي چندجانبه و همگرايي منطقه اي و جهاني تأثيري به مراتب كاراتر در دنياي جديد خواهد داشت بر اين اساس همزمان با استفاده آمريكا و متحدانش از سلاح نظامي، دولتمردان آلمان از سلاح مذاكره و گفت و گو براي برخورد و در نهايت رام كردن قدرت هاي كوچكتر استفاده مي كنند. بدين ترتيب در سال هاي اخير آلمان ميان طرفداران دستيابي به سلاح هسته اي و مخالفان ازدياد اين تسليحات همواره وضع ميانه اي را اتخاذ كرده و پرچمدار شروع مذاكره و در نهايت دستيابي به تعامل دراين زمينه بوده است چرا كه آلمان معتقد است مذاكره سياسي در نهايت چشم انداز بهتري را براي تحليل موقعيت كشورهاي در حال دستيابي به فناوري هسته اي فراهم مي كند.
به اين ترتيب اساس سياست امنيتي آلمان علاوه بر منع ازدياد تسليحات هسته اي كنترل ارتش و خلع سلاح بر سرمايه گذاري و همكاري هاي مشترك براي توسعه همكاري هاي امنيتي قرار گرفته است. اين چنين است كه كشور آلمان علاوه بر تلاش هاي شخصي جهت متقاعد ساختن سه كشور هسته اي (هند، پاكستان و اسرائيل) كه عضويت NPT را نپذيرفته و خطري بالقوه براي امنيت جهاني محسوب مي شوند. سعي در توسعه موضعي مشترك در ميان كشورهاي اروپايي در اين باب داشته است و در قبول اين باور در ميان كشورهاي اتحاديه اروپا نقش بسزايي ايفا كرده است: موضع اتحاديه اروپا در سياست راهبردي خويش درخصوص گسترش سلاح هاي كشتار جمعي اين است كه وجود سلاح هاي هسته اي در كشورهايي كه عضو پيمان NPT نيستند تهديدي براي دست كم گرفتن تلاش هاي منع گسترش سلاح هاي هسته اي و خلع سلاح است. بنابراين اتحاديه اروپا به دنبال هدف جهاني براي طرفداري و حمايت از پيمان NPT است. بر اين اساس آلمان خود به عنوان يكي از عرضه كنندگان مواد هسته اي در راستاي اهداف تجارت هسته اي به دنبال اثبات و جايگزيني اين فعاليت ها در الگوي مورد تأييد آژانس است.
در يك ديد كلي بايد گفت بي اعتمادي دولتمردان آلماني به آمريكا و نيز تجربه دوران پس از جنگ جهاني دوم و جنگ سرد، اشتياقي را در باور افكار عمومي آلمان براي دستيابي به تسليحات هسته اي براي اهداف نظامي و دفاعي ايجاد نكرد و در مقابل چشم اندازي مثبت براي تقويت همگرايي و همكاري هاي چندجانبه در باور عمومي آلماني ها، مستقر كرد. بدين ترتيب اگرچه آلمان با بي ميلي و اكراه تمام با آمريكا رابطه برقرار مي كند اما به عضوي موثر و فعال در اتحاديه اروپا تبديل شده و در سايه ترس آمريكا از طغيان اين قدرت، ابتكار عمل ديپلماتيك در عرصه روابط بين المللي را در دست گرفته است. آلمان اكنون در مقابل آمريكا از سلاحي به مراتب قوي تر استفاده مي كند. سلاحي كه در درازمدت احتمال شكل گيري يك قطب سياسي پيرامون آلمان را نفي نمي كند.