طبیعی است که دولت حاضر (که واپسین ماههای خود از دوران 8 ساله خود را میگذراند) با این نظرات موافق نباشد و چه بسا از ارقام رشد اقتصادی سخن بگوید. با این حال همه ما که از صبح تا شام به صور گوناگون با وجوه مختلف اقتصاد مواجهیم و ضمناً وضعیت دست اندرکاران اقتصاد و تجارت را بعینه میبینیم، تأیید میکنیم که تولید در وضعیت تأسفآور و نگران کننده قرار دارد.
در حال حاضر ظرفیتهای عظیمی در کشور وجود دارد که بدلیل وضعیت رکود تورمی و نبود پشتیبانی کافی، از گردونه خارج افتادهاند و نمیتوانند در اقتصاد ملی، ایفای نقش نموده، رفاه و اشتغال ایجاد کنند.
چنین بنظر میرسد که برخی که بیشتر اهداف سیاسی داشته و بیشتر دنبال وجیهالمله شدن بودند در پیدایش وضعیت کنونی، بیتقصیر نبودهاند. آنها فکر این را نکردند که پخش پول سوبسیدی میان مردم، تنها بخشی از یک طرح تحول اقتصادی واقعی است و بخش مهمتر و جدیتر آن، تکان دادن تولید و ایجاد اشتغال است تا اثر پول سوبسیدی دریافتی مردم، هر روز نازل و نازلتر نگردد و سبد خریداران، هر روز خالی و خالیتر نشود. آنها متأسفانه فراموش کردند توزیع پول سوبسیدی میان مردم (که البته بایست هم انجام میشد)، همه قصه نیست و حتی فراموش کردند که تحریمی هم در کار است و دشمن هزار و یک نقشه برای سقوط اقتصاد ما کشیده است. اینگونه بود که یکباره چشمهایمان را باز کردیم و دیدیم منابع به سرعت مصرف شده، تولید نا به سامان است و تحریم هم در میزند!
اکنون لایحه بودجه به ایستگاه مجلس رسیده و روشن است که مجلسیان محترم بودجه سال 92 را بگونهای خواهند بست که بتواند حتیالمقدور تکانی به جسم خفته تولید بدهد. با این حال نباید فراموش کنیم که در کشور ما این نقش قوهمجریه بویژه ویژگیهای رئیس این قوه است که در تحولات اقتصاد و فراز و فرودهای آن است که تعیینکنندگی دارد. تجربه کشورداری و اداره مملکت بویژه پس از انقلاب، گویای آن است که ما به یک رئیسجمهور خوب، بسیار بیشتر از یک قانون بودجه خوب، نیاز داریم. (قصد ما در اینجا خدای ناکرده کاهش قدر و منزلت مجلس محترم نیست که البته بسیار هم اهمیت دارد. قصد ما در اینجا مقایسه دو کار کرد در نظام اجرایی کشور است). به عبارت دیگر در ایران رئیسجمهور خوب، شرط مقدم و لازم برای تحول و بهبود اقتصاد است و بودجه خوب، به عنوان شرط تالی و کافی عمل مینماید.
اگر نتیجهگیری فوق را قبول داشته باشیم و اگر در جستجوی بهبود اوضاع و تحول راستین باشیم، تنها راهی که فرا رویمان آشکار میگردد، آن است که آرزو کنیم رئیس دولت آینده (که تا دو ماه دیگر انشاا... انتخاب خواهد شد) کسی باشد که بتواند با مدیریت عالمانه و مقتدرانه داخلی و خارجی، اقتصادمان را از این گرداب سرگیجهآور، به سلامت بیرون آورد. مدیریت عالمانه و مقتدرانه تنها راه عبور ما از وضعیت نا به هنجار کنونی است.