آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه
بهار در ادامه نوشت: امروز امثال باهنر «رایندادن به احمدینژاد» در سال
88 را جز باقیات صالحات خود میشمارند، اما از همان سال 84 عده معدودی از
اصولگرایان احمدینژاد را پوپولیست خواندند و به او رای ندادند. بهمن
اخوان، نماینده مجالس پنجم، ششم و هشتم، درباره اعلام برائت دوستان
اصولگرایش از احمدینژاد میپرسد: «چه شد که از حمایت از احمدینژاد دست
برداشتید؟» این نماینده اصولگرای مجلس به بهار گفت: «روزهایی منتقد
سیاستهای احمدینژاد بودم که انتقاد از او هزینه دربرداشت.»
او
کسانی را که یکشبه از هواداری احمدینژاد به انتقاد از او رسیدند اصولگرا
نمیداند و از مردم نیز میخواهد درباره کل جریان اصولگرایی را با استناد
به اشتباه چند نفر قضاوت نکنند. اخوان در روزهای پایانی مجلس هشتم در نطقی
در مجلس اعلام کرد که بهدلیل سیاستهای دولت اصولگرای احمدینژاد نامزد
انتخاب مجلس نهم نمیشود.
شرایط کشور به نسبت چندی پیش چه تغییری کرده است که اصولگرایان آغاز به انتقاد از احمدینژاد و دولت او کردهاند؟
برای
من هم سوال است که چرا کسانی که به او رای داده بودند و در حمایت از او
دهان هر منتقدی را میبستند، دیگر از او حمایت نمیکنند؟ اینها که امروز
اعلام برائت میکنند، باید مشخص کنند در انتخاباتهای گذشته به چه کسی رای
دادهاند؟ کسانی که به منتقدان احمدینژاد انگ ضدولایت فقیه و ضدنظام
میزدند، امروز در انتقاد از او از هم سبقت میگیرند. اما مشخص نمیکنند،
چرا ناگهان سیاستهایشان چنین تغییر فاحشی کرده است.
با وجود این
خوشحال هستم که پس از گذشت هشت سال، دوستان اصولگرای ما آگاه شدند که
احمدینژاد چقدر برای مملکت و کشور مضر است و کشور را به کدام مسیر هدایت
میکند. بهخصوص در حوزه اقتصادی مدیریت کشور به حدی ضعیف بوده که ارزش پول
ملی ایران حتی از ارزش پول ملی افغانستان نیز کمتر شده است. این مشکل یکی
از خروارها مشکلاتی است که از مدیریت غلط احمدینژاد و اصولگرایان برای
کشور ایجاد شده است. اعلام برائت اصولگرایان هر چند دیرهنگام است اما باز
هم خدا را شاکریم که در نهایت متوجه اشتباهاتشان شدند.
متوجه شدند
که آقای احمدینژاد جز مطرح کردن شعارهای پوپولیستی کار دیگری انجام نداده
است. تصمیمات دولت در هشت سال گذشته ویرانیهای بسیاری را برای کشور به
بار آورده است. بخشی از اصولگرایانی که در گذشته از او حمایت میکردند به
مرور زمان نسبت به او و سیاستهایش انتقاد پیدا کردند.
شما به
عنوان یک اصولگرا از احمدینژاد حمایت نکردید، اما جناح اصولگرای در هر دو
انتخابات گذشته حامی او بودند. چرا خود را ناچار از حمایت فردی دیدید که
سابقه عملکرد سیاسی چندان روشنی نداشت؟
من به عنوان یک اصولگرا
از روز اول منتقد سیاستهای احمدینژاد و دولت او بودم. نه در دور اول
ریاستجمهوری به او رای دادم و نه در دور دوم. پس از مشخص شدن نظر شورای
نگهبان و طبق صلاحدید خودم، در چارچوب قانون اساسی کاندیدای اصلح را انتخاب
کردم. در انتخابات سال 84 به آقای هاشمی رای دادم و در انتخابات سال 88 به
آقای میرحسین موسوی. در مجالس پنجم، ششم و هفتم نیز همواره به عنوان
نماینده اصولگرا اما منتقد سیاستهای پوپولیستی و اشتباه آقای احمدینژاد و
دولتهای او فعالیت میکردم.
احمدینژاد از ابتدا با سیاستهای
پوپولیستی و شعار حمایت از محرومان و مستضعفان وارد انتخابات شد و توانست
نظر بخشهایی از مردم و حتی سیاستمداران را به خود جلب کند. او ادعا کرد
پول نفت را سر سفرههای مردم میآورد و با شعارهایی غیرعملی از این دست،
در فضای پرشور انتخاباتی سوار موج تبلیغاتی شد و برای مدت هشت سال به صندلی
ریاستجمهوری ایران تکیه زد. متاسفانه برخی از آقایان نیز از او حمایت
کردند.
با استناد به کدام
رفتار اصولگرایان میتوان مطمئن شد واقعا متوجه اشتباه در حمایت از آقای
احمدینژاد شدهاند و این اعلام برائتها تنها با نیتهای انتخاباتی صورت
نمیگیرد؟باید یک واقعیت مهم را در عرصه سیاسی ایران
بپذیریم. برخی از فعالان سیاسی کشور از جان برای رسیدن به اهداف و
آرمانهایشان مایه میگذارند، برخی دیگر تنها به دنبال کسب نان هستند و
دیگران به دنبال پول. گروه اول از پول، شهرت و مقام میگذرند اما حاضر
نیستند از فکر و اندیشهشان عقبنشینی کنند.
اعضای این گروه نخبگانی
هستند که منافع ملی را نسبت به منافع شخصی خود ارجح میدانند. اما اعضای
دو گروه دیگر برای کسب پول و نان حاضر به فدا کردن تمام ارزشهایی هستند که
ادعای وفاداری به آن را دارند. در تمام تاریخ سیاسی ایران کسانی بودند و
هستند که در آغاز یک دوره ریاستجمهوری از مواضع رییس هیات دولت دفاع
میکنند و پس از طی شدن دوران ریاستجمهوری، شروع به انتقاد از او میکنند.
در
بین اصولگرایانی که امروز از آقای احمدینژاد انتقاد میکنند، هستند کسانی
که به یکی از دو گروه دوم یا سوم وابستگی دارند. کسانی که در ابتدای دوره
ریاستجمهوری، از آقای احمدینژاد حمایت میکردند ولی در روزهای پایانی
ریاستجمهوری او، همه حمایتهای گذشته را فراموش میکنند و منتقد او
میشوند. از این دست آدمها در حاشیه انتخابات مجلس و ریاستجمهوری ایران
زیاد دیده میشوند.
من از چند وقت قبل پیشبینی میکردم و منتظر
بودم عدهای که در گذشته از قدرت و امکانات دولتهای نهم و دهم استفاده
کردند، پس از پایان دوران دولت او شروع به انتقاد از دولت و شخص احمدینژاد
کنند. البته نباید حق اصولگرایان منتقد و منصف را زیر پا بگذاریم؛ کسانی
که از روز اول از آقای احمدینژاد حمایت نکردند و هزینههای انتقاد از او
را پرداختند.
یعنی بین اصولگرایان تنها کسانی که به دنبال نان و پول بودند، از احمدینژاد در سالهای 84 و 88 حمایت کردند؟اشتباهات
اصلاحطلبان را نباید نادیده گرفت. اصلاحطلبان خطوط قرمز نظام را رعایت
نکردند و با تندرویها اصولگرایان را ترساندند. اصولگرایان از ترس
اصلاحطلبان و نتایج در حاکمیت ماندن آنها به دامن آقای احمدینژاد
افتادند. شاید در آستانه انتخابات سال 84، بخشهایی از اصولگرایان گمان
میکردند که آقای احمدینژاد میتواند مسائل و مشکلات کشور را حل کند ولی
به مرور زمان متوجه شدند که آقای احمدینژاد تنها شعار میدهند و برای
انجام کارهای پوپولیستی توانایی دارد.
مردم میتوانند دوباره به اصولگرایان اعتماد کنند؟نان
به نرخ روزخورها را اصولگرا نام ندهید. اصولگرایی که بخواهد دروغ بگوید و
هر روز رنگ عوض کند اصولگرا نیست. کسی که هر روز مواضع سیاسی و حرفهایش را
تغییر دهد اصولگرا نیست. این افراد نام و سابقه اصولگرایی را خراب
میکنند. ملت ایران این افراد را اصولگرا نمیشناسند. کسانی که حرف و
عملشان یکی نیست اصولگرا نیستند.
نباید کل سابقه اصولگرایی کشور را
به دلیل ضعف عملکرد عدهای خاص زیر سوال برد. هر دوره از انتخابات که
برگزار میشود شعور سیاسی مردم افزایش پیدا میکند و تکامل بیشتری پیدا
میکنند. سبک تفکر امروز مردم ما با چهار سال گذشته یا هشت سال پیش
تفاوتهای زیادی پیدا کرده است. بر مبنای این رشد سیاسی امیدوارم مردم
سیاستهای اصولگرایان حقیقی را از آنان که تنها دایعه اصولگرایی دارند، جدا
بدانند.
اصولگراهای باسابقهتری در انتخابات سال 84 برای
ریاستجمهوری نامزد شده بودند؛ افرادی که تبار سیاسی مشخصی داشتند. چرا
اصولگرایان در آن مقطع از آنها حمایت نکردند؟
کل جریان
اصولگرایان را نمیتوان متهم به حمایت از آقای احمدینژاد کرد. امثال من و
آقای مطهری هرگز از او حمایت نکردیم. در آستانه انتخابات دور دهم
ریاستجمهوری نیز حامیان احمدینژاد چنان فضایی در کشور ایجاد کردند که
بدنه اصولگرایی تحتتاثیر قرار گیرد و برای بار دوم نیز از او حمایت کند.
باز هم تاکید میکنم که امثال ما تحت آن فضاسازیها قرار نگرفتیم. به لطف
خدا ما زودتر از دیگر دوستان اصولگرا متوجه اشتباه بودن سیاست حمایت از
احمدینژاد شدیم.
براساس کدام نشانهها جز شعارهای پوپولیستی احمدینژاد، از همان آغاز او را برای ریاستجمهوری ایران مناسب ندیدید؟من
همیشه اعلام کردهام که نماینده مردم در مجلس هستم نه نماینده مجلس. در
ارتباط تنگاتنگ با مردم بود که من فهمیدم، اقتصاد با هاله نور پیش نمیرود.
گفتید از ابتدا در مجلس منتقد سیاستهای احمدینژاد بودید. چقدر انتقاداتتان از سوی اصولگرایان پذیرفته میشد؟نخبگان
اصولگرا حرفهای من را میفهمیدند و میپذیرفتند. اما کسانی که به دنبال
فضاسازی بودند و هستند، نه تنها حرفها و انتقادات من را جدی نگرفتند که
حتی به من انگهای گوناگونی نیز زدند و من را حتی تهدید کردند. همان کسانی
که امروز کاسه داغتر از آش شدند و آنچنان از آقای احمدینژاد انتقاد
میکنند که انگار گذشتهای وجود نداشته یا از خاطر همه رفته است.
البته
متاسفانه کسانی هستند که انتقاد را با انتقام اشتباه گرفتند و در لباس
انتقاد قصد انتقامگیری دارند. از سوی دیگر برخی از هواداران پر و پا قرص
احمدینژاد هر منتقدی را با اپوزیسیون یکی میدانند. ما منتقدان اصولگرای
احمدینژاد نه قصد انتقامگیری داریم و نه میخواهیم همپای اپوزیسیون حرکت
کنیم. تنها مصالح مردم و کشور را در نظر داریم و برای رسیدن به آن تلاش
میکنیم.
در خلال برخی انتقادهای اصولگرایان میشود رگههایی
از اختلافات شخصی یا کدورتهای غیرسیاسی را احساس کرد. گویا واقعا برخی
اصولگرایان در لباس انتقاد میخواهند انتقام گذشتهها را از احمدینژاد
بگیرند.
بخشی از کسانی که به او رای دادند و از او حمایت کردند،
اما امروز منتقد پر و پا قرص او شدند دلالهای سیاسی هستند؛ نوکیسههایی
که تنها به دنبال کسب قدرت وارد این فضا شدند. ملت ایران باید این افراد را
به خوبی بشناسند. کسانی که تنها به دنبال کسب منافع شخصی خود هستند و به
محض آنکه فهمیدند دیگر احمدینژاد سودی برایشان ندارد، منتقد او شدند تا
از بازی عقب نمانند.
ما براساس باورهای دینی خودمان ایمان داریم که حق همیشه پیروزاست.
آقایان باهنر،حداد،ولایتی،پورمحمدی و... بهتره برن دانشگاه در بخش هواشناسی تدریس کنند واین قدر دراین علم استادند که حتی می تونن دردانشگاه های معتبر جهان تدریس کنند