آفتابنیوز : بدينترتيب آنها هم منتقدهاشميهستند و هم منتقد خاتمي. هم منتقد تكنوكراتهاي ايراني هستند و هم منتقد دموكراتهاي ايراني و اينچنين است كه آنها را سوسياليستهاي تخيلي ناميدهاند.
كساني كه همچنان گمان ميكنند نسخهاي از اقتصاد اسلاميرا در دست دارند و مطابق آن ساختن «جامعه بيطبقه توحيدي» را ممكن خواهند كرد. آنها اگر منتقدهاشميهستند به خاطر سياستهاي تاحدودي مبتنيبر آزادسازي اقتصادي اوست و اگر منتقد خاتمينيز هستند از آن روست كه خاتميحداقلي از آزادسازي فرهنگي را به همراه داشته است و اين دو آزادسازي هر دو در نگاه سوسياليستهاي تخيلي كه نگاهي ايدئولوژيك و اصولگرا نيز دارند نكوهيدهاند.
بدينترتيب اگرچه آبادگران با نامينو و تبليغاتي نوين پا به عرصه سياست در ايران گذاشتند اكنون گويي پنهان خود را آشكار ميكنند؛ نام نو و تبليغات نو به كناري رفته است كه به تازگي آنان با انتشار بيانيه مانيفست گونهاي انتقادهاي خود نسبت به دو رئيس دولت پيشين را علني كردهاند و در حقيقت توقع خود از كانديداهاي اصولگرا را نيز به نمايش گذاشتهاند. آنهايي كه پوسترهاي تبليغاتي خود را مزين به عكسي دستهجمعي و خوشآب و رنگ كرده بودند با انتشار اين بيانيه عملاً نشان دادند كه نه هر متاع جديدي، دلانگيز خواهد بود.
جمعيت ايثارگران به دبيركلي حسين فدايي كه اصليترين و پايهايترين گروه آبادگر محسوب ميشود و تبالوي آبادگران را نيز به همراه خود دارد بيانيهاي منتشر كرده است در نقد دولت اصلاحات. سياست داخلي، سياست خارجي، سياست اجتماعي و فرهنگي و در نهايت نگاه اعتقادي دولت خاتميمحورهايي است كه سياستمداران جوان و آرمانگرا در جمعيت ايثارگران آنها را با نقادي خود همراه كردهاند. در اينجا اگرچه قصد آن است كه فرازهايي از اين بيانيه مورد بازنگري مجرد قرار گيرد اما پيش از آن تحليل نكاتي ديگر در نگارش اين بيانيه نيز جالب توجه بهنظر ميرسد آنجايي كه سياستمداران جوان در نام بردن از احزاب به وجود آورنده دوم خرداد به حزب همبستگي و مردمسالاري اشاره ميكنند و نامينيز از دفترتحكيم وحدت نميبرند، گويي حافظه سياسي اين سياستمداران جوان به آنها ياري نميدهد تا به يادآورند كه دفتر تحكيم نيز از اصليترين اثرگذاران در روي كار آمدن دولت اصلاحات بوده است و در برابر در آن زمان هنوز احزابي همچون همبستگي و مردمسالاري تأسيس نشده و پا به عرصه سياست در ايران نگذاشته بودند. نويسندگان بيانيه همچنين دليل روي كارآمدن خاتميرا سياستهاي ناكارآمد اقتصاديهاشميقلمداد كردهاند و نوشتهاند: «از آنجا كه اكثريت مردم از تبعات منفي سياستهاي اقتصادي دولتهاشميناراضي بودند و طبقه متوسط جامعه نيز از فضاي بسته سياسي آن زمان خشنود بودند... دوم خرداد شكل گرفت.»
آنها اما اگر از ناراضي بودن طبقه متوسط از فضاي بسته سياسي در دورانهاشمينيز ياد ميكنند خود در بخش سياست داخلي اين بيانيه نگاهي بستهتر و محصورتر از او را به نمايش ميگذارند.
وقتي ميگويند: «گسترش مطبوعات و احزاب سياسي پس از دوم خرداد به دليل تكثر ظاهري نه تنها بيانگر نهادينه شدن فعاليت مطبوعاتي و حزبي در نظام سياسي كشور نبوده است بلكه صدمات سياسي، اجتماعي و فرهنگي مطبوعات نوظهور نسبت به دستاوردهاي آن قابل تصور نيست. بخشي از اين صدمات از طريق ارزيابي فعاليت روزنامههاي زنجيرهاي در راستاي براندازي نظام و نقش آنان بهعنوان احزاب سايه امكانپذير خواهد بود.» از نگاه شفاف و علني شده اين جريان نوظهور سياسي نسبت به آزادي سياسي و مطبوعاتي كه بگذريم نگاه فرهنگي آنها در حوزه اجتماع و باورهاي آنها در حوزه ديپلماتيك و بينالمللي صورتي ديگر از چنين باوري را به نمايش ميگذارد. آبادگران به صورتي جدي منتقد سياست «گفتوگوي تمدنها» خاتميهستند، سياستي كه طرح نمادين آن در سازمان ملل از سوي رئيس جمهور ايران باعث شد جهانيان، سالي را به اين عنوان نامگذاري كنند. آبادگران مستقر در جمعيت ايثارگران در نقد شعار «گفتوگوي تمدنها»ي خاتميدر بيانيه خود نوشتهاند: «طرح ايده گفتوگوي تمدنها به عنوان يكي از پيشنهادات بهظاهر سازنده خاتمي، نه تنها زمينه ساز تغيير در رويكرد واقع گرايانه در مسائل بين المللي نبوده است بلكه امكان استفاده از اعمال فشار بيشتر از سوي قدرتهاي بين المللي را فراهم كرده است.» مطابق با چنين رويكردي است كه سياستمداران آبادگر در ماههاي گذشته نه تنها نگاه دولت اصلاحات در عرصه ديپلماسي خارجي را مورد انتقاد قرار داده اند كه مذاكرات هسته اي مقامات رسمياما غيردولتي ايران را نيز با انتقاد همراه كرده اند كه گويي در سياست آرمانگرايانه آبادگران، جايي براي مذاكره و مصالحه وجود ندارد. در حالي كه جمهوري اسلاميايران بنا به عضويت در NPT محدوديتها و شروطي خاص را بايد رعايت ميكرد و از همين روي آژانس بين المللي انرژي اتميفعاليتهاي ايران را به صورتي جدي كنترل ميكرد. اين سياستمداران آبادگر بودند كه ايران را به خروج از NPT و زير پا گذاشتن شروط اين پروتكل توصيه ميكردند و ميگفتند كه ايران بايد راه خود را برود و از حساب پس دادن به سازمانهاي بين المللي پرهيز كند كه در ديپلماسي خارجي آبادگران مذاكره به مفهوم سازش و كوتاه آمدن است.
سياستمداران آبادگر اما اگرچه در تبليغات انتخاباتي خود پيش از انتخابات مجلس هفتم تأكيد داشتند كه بايد «براي افزايش تحمل و مداراي حكومت با شهروندان» تلاش كرد اما در بيانيه حاضر، صورت واقعي تري از تمايلات خود را به نمايش گذارده اند. آنها با انتقاد از سياست تساهل و تسامح مدنظر خاتمي، دراين بيانيه نوشته اند: «تأكيد مستمر دولت به تساهل و تسامح فرهنگي نه تنها زمينه ساز ناهنجاريهاي اجتماعي شده است بلكه پيامدهاي آن در قالب بروز اغتشاشات و آشوبهاي اجتماعي متعدد در سالهاي اخير به وضوح قابل مشاهده است... اجراي سياستهاي روادارانه نه تنها زمينه ساز پيروي از الگوي فردگرايانه خودمحوري و اومانيستي غربي است بلكه نتيجه خود را از طريق فروپاشي بنيان خانوادهها و خانواده گريزي به عنوان كانونهاي ترويج اميد و شادابي نشان ميدهد.» بدين ترتيب آنها در اين بيانيه مخالفت صريح خود را با فردگرايي و رواداري اعلام كرده اند، مخالفتي كه البته نتيجه آن بازگشت به فضاي اجتماعي در دهه اي پيشتر است. فضايي كه ترس و تشويش و حركت در مسير تبليغات رسمياز ملزومات آن به شمار ميآيد. جالب آنجاست كه اين سياستمداران همچنين علت وقوع آنچه كه «اغتشاش و آشوب اجتماعي» خوانده اند را نيز در سياستهاي روادارانه خاتميميبينند و بدين ترتيب گويي راه حل آنها نه پيشگيري از وقوع اعتراضهاي اجتماعي كه برخوردهاي قهرآميز و سركوبگرانه با چنين تحركهايي است.
سياستمداران آبادگر مستقر در جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامياكنون نگاه راديكاليستي خود را در دفاع از بسته بودن فضاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي آشكار كرده اند. آبادگران اگرچه به علت بي اعتمادي ايرانيان تحول خواه نسبت به راست نشينان (محافظه كاران) ايراني چند سالي پيشتر با يك تابلوي جديد پا به عرصه سياست در ايران گذاشت تا نگاهها را باري ديگر و در پنهان، به سوي راست نشينان ايراني بچرخاند اما اكنون خود در مخالفت با آزادسازيهاي سياسي و فرهنگي و اقتصادي گوي سبقت را از پدران سياسي اش ربوده است. حال آيا وقت آن نرسيده است كه راست گرايان ايراني تابلوي سياسي جديدي را بر دكان سياسي خود نصب كنند، تابلويي كه نمود آن اگر اصلاح طلبانه تر از نمود راست نشينان اسم و رسم دار نباشد، حداقل سنت گراتر و غيرقابل اعتمادتر نيز نباشد؟