کد خبر: ۲۰۱۱۳۶
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۳۹۲ - ۱۴:۴۷

دکترتوفیقی:دانشگاهیان می خواهند رویکرد امنیتی برداشته شود و استقلال دانشگاه ها برگردد

وزارت علوم و دانشگاهها در دولت دکتر احمدی نژاد تجربه های جدیدی را پشت سر گذراندند.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: مریم صدرالادبایی-زهرا تالانی:در طول سالهای 84 تا 92 سیاست دانشگاهها در جذب هیات علمی،پذیرش دانشجوی دکتری،اداره دانشگاه ها،نحوه گرفتن دانشجوی کارشناسی و تدریس کتب درسی تغییرات بیشماری کرد.این تغییر سیاست ها با اعتراض جامعه دانشجویی مواجه شد چون آنها معتقد بودند که فضای دانشگاهها محدودشده است.درباره بررسی عملکرد وزارت علوم و ویژگی های وزیر علوم آینده با جعفر توفیقی داریان وزیر علوم دولت اصلاحات گفت وگویی انجام داده ایم که می خوانید:

عملکرد وزارت علوم در سالهای 84 تا 92 موافق و مخالفان بسیاری داشت،به نظر شما علت جنجالی شدن سیاست های وزارت علوم در این سال ها چه بود؟و کلا این سیاست ها را چطور ارزیابی می کنید؟
برای اینکه نقدی بر عملکرد وزارت علوم در فاصله 84 تا 92 را داشته باشیم،به نظر من خوب است مروری داشته باشیم که از ابتدای انقلاب تا سال 84 روند آموزش و دانشگاهها در کشور چطور بود.از ابتدای انقلاب تا سال 84 مباحث زیادی برای دانشگاهها مطرح شد یکی توسعه کیفی بود که به نظر من حرکت خوبی بود و خیلی از عقب ماندگی های دانشگاه ها جبران شد .تعداد دانشجویان به رقم قابل توجهی رسید و تعداد دانشگاهها و موسسات آموزشی افزایش یافت و گستره جغرافیایی آن هم خوب بود.افزایش دسترسی به آموزش عالی که همیشه مطرح می شد تقریبا محقق شد والان در تمام شهرها موسسه آموزشی عالی وجود دارد. پوشش تحصیلی ما به 40 درصد رسید و این شاخص مهمی است.تحصیلات تکمیلی هم خوب رشد کرد که قبل از انقلاب خیلی توسعه یافته نبود و عقب ماندگی ها جبران شد و دوره های شبانه و غیر حضوری بنیانگذاری شد و کار جلو آمد .
در حوزه پژوهش هم سیاستهای خوبی تدوین شد.تعداد مقالات ما با حضور دانشجویان تحصیلات تکمیلی افزایش یافت و ارتباط ما با صنعت به خاطر حضور دانشجویان خوب شد.سیاستهای تشویقی خوبی در حوزه پژوهش در برنامه سوم تدوین شد.در برنامه چهارم هم در ادامه این راه مسائل مربوط به فن آوری را نهادینه کردیم و در قانون برنامه سوم نام وزارت فرهنگ ، آموزش و عالی به وزارت علوم ، تحقیقات وفناوری تغییر کرد.این تغییر سبب شد در برنامه چهارم به فناوری توجه شود . یک موضوع مهم تجاری سازی علم بود تا قبل از آن نهاد علم جداگانه برنامه ریزی می شد و ماموریت آن تا پژوهش و انتشار بود اما در برنامه چهارم بحث ارتباط با صنعت و دانش بنیان مطرح شد .عملا این رویکرد غالب شد که چرخه علم را نباید تا پژوهش متوقف کنیم و دستاوردهای پژوهش باید به فناوری تبدیل شود و فناوری هم به تجاری سازی برسد تا اقتصاد کشور شکوفا شود.
بدین ترتیب مردم به تدریج حضور دانشگاه و نهادهای علمی را حس کردند چون تا قبل آن تصور می کردند که دانشگاه هزینه بر است و خیلی بازدهی ندارد.و خیلی مردم حس نمی کردند دانشگاه با مشکلات آنها ارتباط دارد .بنابراین بحث نوآوری مطرح شد تا این زنجیره را تکمیل کند. در دنیا ببینید یک نگاه منسجم وجود دارد از تولید علم تا بهره وری ویک فرآیند یکپارچه است .این شیوه بسیاری از مشکلات را هم حل می می کند مانند ماموریت گرا بودن دانشگاه،مدرک گرایی و مشکل اشتغال دانشجویان .همچنین به روز بودن برنامه های درسی و حضور بخش خصوصی در آموزش عالی هم وجود دارد.

پس به نظر شما در این دوره یک رویکرد جدید در دانشگاهها به وجود آمد و سبب شد آموزش ، صنعت و اقتصاد با هم ارتباط پیدا کنند؟
بله و این رویکرد تا برنامه چهارم وجود داشت.در کنار این روند یک دستاورد مهم دیگر در برنامه چهارم داشتیم و آن استقلال عملیاتی دانشگاهها بود. بعضی تصور می کنند منظور از این استقلال ، مستقل بودن از سیاستهای نظام  جمهمری اسلامی است درحالیکه ما عنوان کردیم مدیریت دانشگاهها مانند برنامه ریزی و مدیریت باید مستقل باشد.استقلال دانشگاهی در واقع به معنی مدیریت دانشگاه توسط خود دانشگاهیان است. اداره و کنترل سیستم دانشگاهی به دست دانشگاهیان باشد. این اداره در مصادیقی مانند برنامه ریزی آموزشی درسی برنامه ریزی پژوهشی و نظام پذیرش استاد و دانشجو، امتحانات و ازشیابی، سنجش و کیفیت اعتبار بخشی و نحوه تخصیص منابع است.

همانطور که اطلاع دارید بعد از انقلاب تمام هیات علمی دانشگاهها منحل شد و یک نظام مدیریت واحد در دانشگاهها حاکم شد که عمدتا ستاد انقلاب فرهنگی و بعدا هم شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را اداره می کرد.اما از اولیل دهه 70 به این ضرورت رسیدیم که روند تمرکز ادامه پیدا نکند چون آثار سویی دارد.برای همین به سمت استقلال دانشگاهها جرکت کردیم و به نتایج خوبی هم رسیدیم و نقش وزارت علوم را در حد نظارت رساندیم.این شیوه در تمام دنیا اجرا می شود و نباید از اینکه دانشگاهها در ساستهای داخلی خودشان مستقل می شوند نگران بود.


پس شما استقلال دانشگاهها را که از دهه 70 شروع شد را مهمترین دستاورد وزارت علوم تا پیش از سال 84 می دانید؟
بله در آن دوره دانشگاهها رشد کردند و به یک نهاد فکری تبدیل شدند.همچنین تفاوتهایی که میان دانشگاهها بود ایجاب می کرد که آیین نامه واحدی نداشته باشند ،مثلا یک برنامه درسی که در استان فارس بود در کردستان هم نباید تکرار می شد چون برنامه درسی باید متناسب با محیط و فرهنگ آن شهر باشد.بحث بوروکراسی هم بود. بنابراین به طور کامل از ابتدای سال 76 فکر عملیاتی کردن دانشگاهها شروع شد، اختیارات به دانشگاهها بازگشت و تنوع بخشی در اداره دانشگاهها شروع شد .سرانجام هم در سال 84 در بند الف ماده 49 قانون برنامه چهارم تصویب شد که دانشگاهها و موسسات عای از کل قوانین کشور مستثنی باشند و صرفا با مصوبات هیات امنای خودشان اداره شوند.
به نظر من این یک دستاورد بزرگ بود چون الان برترین دانشگاههای دنیا به همین شیوه اداره می شوند و دولت دست دانشگاهها را باز می گذارند چون سرعت تحولات بالاست و برای پاسخگویی به آنها ،دانشگاهها نیاز به اختیارات دارند تا مثلا به سرعت در کتابهای درسی تغییر ایجاد کنند ، متناسب با صنعت باشند یا در آیین نامه ها بازنگری کنند یا اینکه مقررات زدایی کنند تا دانشگاهها از تحولات عقب نمانند.این اوج اعتماد نظام به دانشگاهها است و دستاورد بزرگی است.به نظر من زیرساختها و استقلال دانشگاها از همان زمان شروع شد.اما سال 84 که دولت عوض شد رویکردها در دانشگاه تغییر کرد که الان مورد اعتراض است.متاسفانه الان سیاست دانشگاهها متمرکز شده و اختیار دانشگاهها گرفته شده است.


یعنی این دستاورد بزرگ  تغییر کرد و به تدریج اختیارات از دانشگاهها گرفته شد؟چرا سیاستها تغییر کرد و دولت نهم و دهم چه ایرادی را به آین سیاست وارد می دانست؟
استدلال این بود که دانشگاهها باید با هم هماهنگ باشند و وزارت علوم تصدی گری داشته باشد.یعنی یک نگرانی مدیریتی در مورد دانشگاهها شکل گرفت.متاسفانه در بازگشت به دوران گذشته دستاوردی که برای آن تلاش شده بود نادیده گرفته شد و به قانون برنامه چهام هم عمل نشد.دوباره آیین نامه ها و رویکردها در دانشگاهها متمرکز شد در حالیکه ما تصور می کردیم خیلی از تمرکزگراییها لازم نیست و نیاز به خلاقیت و نوآوری است .چون ضرورتی ندارد یک آیین نامه در تمام دانشگاهها اجرا شود چون همه دانشگاه در یک سطح نبودند.دانشگاهیان معتقدند در صورت حذف قوانین دست و پا گیر دولت، نظیر آیین نامه ای متعدد و ... که کشور ما نیز دست و پا گیر آن است، می تواند پاسخگوی انتظارات دولت و ارتقا خدمات علمی، آموزشی، فرهنگی و سیاسی به جامعه باشند.


به نظر شما این رویکرد تمرکز گرایی چه آسیبی به دانشگاهها وارد می کند؟
این رویکرد اجازه نمی دهد که فکرهای جدید رشد کنند. ما در گذشته آیین نامه های متنوعی داشتیم که هر کدام متناسب با فضای همان دانشگاه بود.در فاصله سال 80 تا 84 ،هیات امنا اجازه یافتند که در انتخاب رئیس دانشگاه دخالت کنند و این دستاورد خوبی بود. بسیاری از روسای دانشگاههای ما که خوب بودند مربوط به همان دوران بود. فضا پرشور بود اما وقتی مدیریت متمرکز بازگشت هیات امنا تصور کردند که در حاشیه هستند.اگر هم نتوانیم هیات علمی را حفظ کنیم آنها حذف می شوند.سرانجام نظام متمرکز از از سال 84 تا 88 شروع شد و از سال 88 به بعد تشدید شد.به نظر من سالهای 84 تا 88 دوران ملایم تری بود اما از آن به بعد شدت گرفت و نقش وزارت علوم خیلی پررنگ شد.اختیار پذیرش دانشجوی دکتری هم از دانشگاه گرفته شد.البته ارشد متمرکز بود اما دکتری نه و اعتراضها هم شروع شد چون وزارت علوم مسائل سیاسی را دخالت می داد.


سال 89 که آزمون متمرکز دکترا شروع شد،بسیاری از داوطلبان اعتراض داشتند چون بعضا با رتبه های پذیرفته نشده بودند و معتقد بودند که مسائل سیاسی در عدم پذیرش آنها دخیل بوده است؟
بله.قبل از سال 84 ما پذیرش دانشجوی دکتری را به خود دانشگاه واگذار کردیم که با آزمون یا مصاحبه اتخاب می شدند.الان بیشتر دانشگاههای معتبر دنیا با مصاحبه دانشجوی دکتری می گیرند.به نظر ما مهم این بود که هیات علمی دانشگاه برای این کارتصمیم بگیرد اما در سال 89 این موضوع تغییر کرد. البته استدلال وزارت علوم این بود که دانشگاهها عمدتا دانشجویان خودشان را می گیرند که درست هم بود اما الان نه تنها مشکل حل نشد بلکه بزرگتر هم شد، چون وزارت علوم سیاسی نگاه کرد .البته در این اعتراض هم وزارت علوم هیچ گزارشی ارائه نکرد که دانشگاهها چقدر از دانشجویان خود را می گیرد چون این اتفاق به طور طبیعی می افتد که فارغ التحصیلان از دانشگاه خود باشند اما اگر چنین اشکالی هم بود راه حل دیگری داشت.در سال 88 وزارت علوم اگر مشکلی را در یک دانشگاه می دید تصور می کرد باید خودش دخالت کند،این بدتین راه حل است چون وزارت علوم در نقش دانشگاه بود پایین آمد.البته قبول دارم در شیوه غیر متمرکز هم ایراداتی بود وبرخی دانشگاهها خوب عمل نمی کردند اما مشکلات را در جهت استقلال باید حل می کردند.الان همه دانشگاهها به شیوه مترکز پذیرش اعتراض دارند چون استاد تا اخرین لحظه نمی داند با چه کسی کار می کند و این از نظر علمی خوب نیست.در تمام دنیا تاکید دارند که دوره دکتری استاد محور است.متاسفانه الان دخالتهای گزینشی و سیاسی هم در کنار شاخص علمی وجود دارد.

اما مسوولان وزارت علوم معتقدند روند فعلی یعنی تمرکز در جذب هیات علمی و دانشجویان دکترا، راه‌حل و اقدامی در مقابل بی‌عدالتی‌ها و اعمال سلیقه‌هایی است که در دوره‌های قبلی در پذیرش دانشجو یا جذب هیات علمی در دانشگاه‌ها اتفاق می‌افتاد. شما شیوه‌های قبلی پذیرش دانشجو و جذب هیات علمی که در اختیار گروه‌های آموزشی و دانشگاه‌ها بود را چطور می‌بینید؟

باید مشخص شود این بی‌عدالتی‌ها دقیقا کجا اتفاق افتاده است. باید مشخص شود بی‌عدالتی‌هایی که مسوولان فعلی معتقدند در دوره‌های قبلی وجود داشته است، دقیقا چه مواردی بوده است یا چه گزارش‌های مستندی از آن وجود دارد. جدا از اینکه مطمئنا هیچ روشی بدون اشکال نیست و مطمئنا نواقصی در روش‌های قبلی وجود داشته است، مطمئنا در پذیرش دانشجو و جذب هیات علمی مشکلاتی وجود داشته است، اما مهم این است که استقلال دانشگاه‌ها؛ فدای حل این مشکلات به هر طریقی نشود. وزارت علوم می‌تواند با مداخلات بجایی در دانشگاه‌ها، به سمت واگذاری اختیارات به دانشگاه‌ها پیش برود. این در حالی است که بازگشت به مدیریت متمرکز نوعی عقب‌گرد محسوب می‌شود و ما در این دوره شاهد این عقب‌گرد هستیم. مشکلات نظام متمرکز و اشکالاتی که این نظام‌ها دارند در بلندمدت به مراتب بیشتر از هر وضعیت و حالت دیگری است. در نظام‌هایی که غیرمتمرکز هستند، اگر مشکلی هم باشد، در یک منطقه و نقطه متمرکز است، اما در نظام‌های متمرکز اگر اشکال و بی‌عدالتی باشد به طور فراگیر کل سیستم را در برمی‌گیرد. بدون شک در دروه‌های قبلی هم اشکالاتی بوده است اما از تمرکز کردن و تمرکزگرایی در این دوره هم آثار و نتایج مثبتی نخواهیم گرفت.


همانطور که اشاره کردید در قانون برنامه چهارم این تمرکز زدایی تصویب شده بود،پس الان وزارت علوم خلاف قانون عمل می کند؟
بله و این رویکرد از سال 88 به بعد خیلی شدت گرفت و دانشگاهیان تصور کردند که شان و منزلت آنها دیده نمی شود.من خودم سالها در وزارت علوم بودم و ادعا دارم که توان کارشناسی دانشگاهها بیشتر از وزارت علوم است.مثلا دانشگاه تهران نیاز به وزارت علوم جز در مرحله سیاست گذاری ندارد.در قانون جدید وزارت علوم هم که نامش در مرداد 83 تغییر کرد،نقش وزارت علوم به سیاستگذاری و برنامه ریزی کلان محدود شده است.به نظر من بهترین دورانی که دانشگاهها تجربه کردند مربوط به همان دوران سالهای 77 تا 84 بود.یکی از آفتهای نظام علمی همان بازگشت نظام متمرکز بود.الان یکی از درخواستهای دانشگاهیان از آقای روحانی بازگشت به همان سیاست تمرکززدایی است چون در قانون هم آمده است.بدون استثنا دانشگاهها استقلال می خواهند.جالب است که ماده 49 قانون برنامه چهارم توسعه در ماده 20امه پنجم هم با تغییر مختصری دوبار آمده است.

توفیقی


الان وزارت علوم یکی از نقاط مثبت در کارنامه خود را افزایش کمی دانشگاه پیام نور می داند .شما هم به افزایش کمی اشاره کردید.به نظر شما این افزایش درست بود؟
به نظر من یکی از سیاستهای علمی خوب دانشگاه پیام نوربود که ارائه خدمات خوبی داشت و غیر حضوری بود ،در دنیا هم وجود دارد و رشد منحنی خوبی داشت.اما الان جهش غیر طبیعی پیدا کرده است. تا سال 84، پیام نور 400 هزار دانشجو و حدود 250 واحد داشت اما به یکباره جهش پیدا کرد و به بالای یک میلیون نفر رسید و تعداد واحدها به بالای 400 موسسه رسید.طبق مصوبات هیات امنا نباید تعداد واحدهای آموزشی افزایش پیدا می کرد اما الان در فاصله کوتاهی چند مرکز پیام نور داریم.بنابراین فکر منسجم در این کار نبود .الان یکی از اعتراضها پاسخگویی به این مراکز است ، باید بازنگری شود و به مسیر اعتدال برسد.الان باید گفت آموزش عالی کیفی برای همه ،چون کیفیت علمی مهم است تا بتوانند وارد حوزه کار شوند و بی سواد نباشند.

شما به مطالبات دانشگاهیان از آقای روحانی اشاره کردید.سایر این مطالبات کدامند؟

همانطور که اشاره کردم یکی از مطالبات احترام گذاشتن به استقلال دانشگاه‌هاست، در صورتی که آنچه در سال‌های اخیر عملی شد سلب اختیار از دانشگاه‌ها بود.دانشگاهیان می خواهند که رویکرد امنیتی برداشته شود و تنوع در سلیقه ها و چند صدایی در دانشگاهها باشد.امنیت در دانشگاهها برای آزادی بیان باشد،الان کمیته انضباطی با دانشجویان برخورد می کنند. به نظر من بررسی این مطالبات یک ارزیابی از وضعیت خود دانشگاهها است .

متاسفانه الان ترفیع وارتقای هیات علمی هم گزینشی شده و در این حق طبییعی استاد تفتیش عقاید می شود.الان دیگر کمتر مناسبت هایی که جزو هویت دانشگاه بود مانند مراسم 16 آذر برگزار می شود.ما بر روی حماسه ملی تاکید می کنیم پس باید حضور مردم را هم دید و رضایت مردم مهمترین رکن امنیت ملی است ، این رویکرد در دانشگاهها هم می تواند باشد تا همه سلایق در دانشگاهها باشند.وقتی بحث تفکیک جنسیتی در سالهای 88 تا 92 مطرح شد دلیل مخالفتها این بود که اخلاق و ارزش در دانشگاهها دیده نشد، هیچ کجا پاک تر از کلاس درس دانشگاه نیست،من بارها این موضوع را تاکیید کردم و هنوز یک گزارشی از ناپاکی کلاس درس نداشتیم.اگر تخلفی هم هست باید با آن برخورد کرد نه اینکه آن را به کل دانشگاه تعمیم بدهیم.به کارگیری این کارها آثار سوء تربیتی دارد و اعتماد به نفس را از جامعه دانشگاهیان می گیرد و آثار تخریبی دارد .درباره تفکیک جنسیتی و دانشگاه‌های تک جنسیتی دو دیدگاه متفاوت دارد ، تفکیک جنسیتی به معنای جداسازی کلاس‌ها در یک دانشگاه ،حرکتی نامناسب و غیر منطقی است، این موضوع در برخی از دانشگاه‌ها اجرا شد که حرکت مناسبی نیست و به هدف تعالی فرهنگی و غیره که مورد نظر دوستان است نیز کمکی نمی‌کند.
دانشگاه‌ها و دانشجویان ما همواره سالم بوده‌اند، دانشجویان همیشه خودشان رعایت کرده‌اند و از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون هیچ گزارشی مبنی بر وقوع تخلف در کلاس‌های درسی نداریم، بنابراین به نظر بنده به دور از شان دانشجوست که بگوییم کلاس‌ها محل خلاف است.

بنابراین عمده خواسته دانشگاهیان عدم تمرکزگرایی و حذف فضای امنیتی است؟
الان جذب هیات علمی متمرکز شده که باید اصلاح شود چون از طبیعی ترین حقوق دانشگاه است که سوابق علمی یک همکار را بسنجد و خودشان انتخاب کنند الان این مطالبه را می خواهند .هر سازمان اجتماعی ویژگیهایی دارد که جزو ذاتش هستند و اگر آنها را بگیری کارکردی ندارد مانند انسان که اگر قدرت فکر نداشته باشد دیگر انسان نیست دانشگاه هم با این چیزها شناخته می شود.نهاد دانشگاهها با این مطالبات تعریف می شود.

این روند مشارکت کمتر، بی‌انگیزگی بیشتر در دانشگاه‌ها و پایین آمدن کیفیت آموزشی دانشگاه‌ها را به دنبال داشته است و جلوی کارهای پژوهشی و خلاقیت‌ و نوآوری‌ها در دانشگاه را می‌گیرد. این روند باعث می‌شود سلیقه‌های متنوع و افکار متعدد از صحنه دانشگاه‌ها حذف ‌شود. همچنین بحث بوروکراسی اداری در دانشگاه‌ها پیش خواهد رفت. شاهدیم که در این نظام‌های متمرکز رسیدگی‌به پرونده‌ها طولانی می‌شود و اعضای هیات علمی با بلاتکلیفی وطولانی شدن بررسی صلاحیت‌ها روبه‌رو می‌شوند. با این روند عملا کسانی به دستگاه‌ها و دانشگاه‌ها معرفی می‌شوند که بررسی صلاحیت‌هایشان منطبق با نیازهای کشور نیست و عملا باعث پایین آمدن کیفیت علمی دانشگاه‌ها می‌شود. علاوه بر اینکه این روند متمرکز باعث اعمال سلیقه‌می‌شود. وقتی که صلاحیت‌های عمومی و صلاحیت‌های علمی متمرکز شود، منشا برخوردهای غیرعلمی خواهد شد واین خود بزرگ‌ترین آفت برای پیشرفت دانشگاه‌هاست. به همین دلیل من معتقدم این سیاست تمرکزگرا به قدری آثار منفی دارد، که باید در آن تجدیدنظر شود.


بازگشت اساتید بازنشسته که با مبانی سیاسی بازنشسته شدند هم جزو مطالبات هستند؟

بله،همچنین به روش تفکیک جنسیتی ،نحوه بازنگری در علوم انسانی و متوقف شدن برخی رشته های علوم انسانی هم معترضند.البته همه می دانند که بازنگری جزو ذات علم است اما اینکه با این روش اسلامی و بازنگری شود درست نیست چون باید محتوا  را اصلاح کرد نه برخی رشته ها را متوقف یا حذف کرد .وزارت علوم هم به جای تصدی گری ،نظارت و ارزیابی کند و خطاها را اصلاح کند و دانشگاهها را به سمت ایده آل پیش ببرد.به نظر من دانشگاه باید پاسخگو و مسئولیت پذیر باشد و در قبال اختیاراتشان مسئول باشند،در این صورت ما آموزش عالی خوبی خواهیم داشت.


الان دیگر انتخاب روسای دانشگاه هم به عهده وزارت علوم است؟

در سال 80 وزارت علوم در انتخاب روسای دانشگاهها اعضای هیات علمی را هم دخالت داد.در دانشگاه تهران من مسئول اجرای این طرح بودم به همراه شورایی که بسیار قوی بود.طبق بخشنامه دکتر معین این کار را انجام دادیم.دکتر فرجی دانا به پیشنهاد شورای دانشگاه به همراه چند نفر دیگر به دکتر معین معرفی شدند و ایشان آقای فرجی دانا را انتخاب کرد.ما پیشنهاد دادیم و حتی دکتر معین می توانست انتخاب نکند .بعد از آن وزارت علوم هیچ اعتراضی از دانشگاه تهران نداشت چون رئیس را خودشان انتخاب کرده بودند و اگر مشکلی بود خودشان حل می کردند و باری از وزارت علوم برداشته شد.این شیوه در دنیا جواب داده است.

پس به نظر شما دانشگاهیان می خواهند که به سالهای استقلال دانشگاه ها بازگردند؟
الان در دفتر دکتر روحانی اعتراضها به وزارت علوم زیاد است و حجم مطالبات بالاست.همه وزارت علوم را مقصر می دانند.متاسفانه روندی که تا سال 84 در استقلال دانشگاهها ، فضای باز سیاسی، احترام دانشگاهیان و مدیریت کارشناسی ادامه پیدا نکرد.از سال 88 تا 92 مدیریت سیاسی بر دانشگاهها حاکم شد و از مدیریت کارشناسی دور افتادند .الان دانشگاهها باید به آن دوران بازگردانند.یک رئیس دانشگاه با همه یکسان باید رفتار کند و رفتار سیاسی نداشته باشد.هیات امنا باید غیر سیاسی باشد و کار علمی کنند.نباید نگاه انقباضی به دانشگاهها داشت و امنیت را در تکیه به مردم جستجو کرد .تشکلها منسجم شوند و امکان فعایت داشته باشند . دانشگاه بیشترین ارزش افزوده را زمانی دارند که شرایط فضای سیاسی باز باشد.

 

به نظر شما اولویت وزیر آینده چه باید باشد؟
به نظر من وزارت علوم در آینده باید به گونه ای باشد تنها نظارت کند تا دانشگاهها مسیر تعالی را طی کنند یعنی پاسخگو باشند و مسئولت پذیر و از نظر علمی پیشرفت کنند و اخلاق گرا باشند.همچنین در دل مردم و جامعه باشند .هیچ کس الان دانشگاه را مسئول این مشکلات نمی داند و می دانند که وزارت علوم تنها تصمیم می گیرد.
به نظر من وزیر علوم باید پاسخگوی این مطالبات باشد.الان موجی در دانشگاهها ایجاد شده و درخواستهایی دارند بنابراین وزیر علوم باید این مطالبات را برآورده کند .و نکته قابل توجه این است که یک مورد از مطالباتی که مطرح می شود بی ربط و حتی شخصی نیست مثل افزایش حقوق و بیشتر مطالبات علمی است.آنها حقوق اولیه و چیزهایی که جزو ذات اولیه دانشگاهیان است را می خواهند.امیدوارم این تغیرات و تحولات انجام شود.


گزینه هایی هم برای انتخاب وزیر علوم پیشنهاد شده است؟
کارگروهی که من مسئول آن هستم وظیفه پیشنهاد افراد برای معاونت علمی و فناوری رییس جمهور ،رییس جهاد دانشگاهی و وزیر علوم را دارد که پیشنهادات صاحبنظران،‌ نخبگان و دانشگاهیان را برای انتقال به آقای روحانی جمع‌آوری می‌کند،، اما هنوز لیست اولیه و یا قطعی در این زمینه مشخص نشده که پیرامون آن صحبت‌ها و مذاکرات شروع شود.در حال حاضر لیست‌های پیشنهادی از سوی دانشگاهیان،‌ انجمن‌های اسلامی،‌ تشکل‌ها و غیره به ما ارسال می‌شود اما باید بررسی شود.و در نهایت به چند اسم برسیم.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین