کد خبر: ۲۱۱۸۲۶
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۸
مروری گذرا بر آنچه روس ها بر سر ایران آوردند

روس ها جنایتکارتر هستند یا آمریکایی ها ؟

پای منافع ملی در میان باشد هر کنش و اتفاقی شدنی است مشروط به این که مذاکره کننده نمایندگی و صلاحیت داشته باشد و البته با فن گفت وگو آشنا حال طرف مقابل می خواهد روسیه باشد یا آمریکا یا هر کشور دیگر.
آفتاب‌‌نیوز : آفتاب: در آستانه ابتکارات تازه در عرصه دیپلماسی که با تعبیر «نرمش قهرمانانه» از تاییدیه کلیت نظام نیز برخوردار شده و احتمال گشایش گره روابط ایران و آمریکا ، مخالفان این انعطاف سیاهه ای از مظالم امریکا در حق ایران برمی شمرند و می کوشند این اقدام را آرمان ستیزانه و حتی غیر اخلاقی ترسیم کنند که چرا باید با کشوری با آن همه جنایت ، رابطه داشت؟!

حال آن که اگر قرار بر قضاوت بر پایه پیشینه -و نه منافع ملی باشد- کارنامه روسیه (و شوروی) هم سیاه است اما هیچ گاه با استناد به این سابقه روابط دو کشور قطع نشده است.

در روابط ایران و روس نخست دو جنگ تاریخی ایران و روس به یاد می آید که تلخ ترین مواجهه ایرانیان در عصر مدرن با دنیای بیرونی بود که روس ها با توپ آمده بودند و ایران واجد ارتش مجهز و متحدی نبود که از پس مهاجمان برآید و اگر واقع بینانه قضاوت کنیم باید بگوییم چه بسا اگر به همان تسلیم شهرهای قفقاز تن نمی دادیم تمام خاک ایران را توبره می کردند و تا تهران پیش می آمدند.

پس از آن نیز ماجرای رفتار موهن و تحقیر آمیز گریبایدوف قابل ذکر است که در ربودن زنان مسلمان گرجی با توجیه بازگرداندن آنان مشارکت کرد و مردم تحقیر شده در جنگ این یکی را تاب نیاوردند و مثله اش کردند و باز بخت با دربار قاجار یار بود که خود تزار هم می خواست از شر نمایشنامه نویس منتقد حکومت خلاص شود که او را به ماموریت تهران فرستادند و عذرخواهی رسمی هیات ایرانی ( با عضویت و دیپلماسی میرزا تقی خانی که هنوز امیر کبیر نشده بود) را پذیرفتند وگرنه اگر خشم می گرفتند و باز به سوی ایران و به خون خواهی وزیر مختار مقتول می تاختند معلوم نبود چه اتفاقی می افتاد.

این کارنامه چنان سیاه بود که در پی پیروزی بلشویک ها و برافتادن تزار، لنین از لغو قراردادهای ظالمانه گذشته خبر داد و به همین خاطر نگاه ایرانیان به همسایه شمالی تغییر کرد تاجایی که شاعران سرشناسی در ستایش لنین شعر سرودند! با این حال اندک زمانی بعدتر همین لنین متهم به  معامله بر سر میرزا کوچک خان جنگلی شد و همین اتحاد شوروی در دوران جانشین لنین- استالین- وارد خاک ایران شد و آذربایجان را مدتی در تصرف داشت. سالخوردگان آذری ، خاطرات تلخی از توحش نظامیان روس در دوران اشغال آذربایجان دارند. در جریان جنگ جهانی دوم نیز برغم آن که ایران اعلام بی طرفی کرده بود ، ارتش سرخ روسیه وارد ایران شد و بسیاری از شهرهای ایران را به اشغال خود در آورد.

خاطره تلخ بعدی مربوط به رفتار شوروی ها در قبال دولت مصدق است. درست است که مادام که استالین زنده بود آمریکایی ها حساب می بردند و یکی از دلایل کودتای 28 مرداد مرگ استالین و احساس گشاده دستی آمریکایی ها ذکر می شود اما قبل از آن با بهانه تراشی های مختلف ذخایر طلای ایران را در اختیار دولت ایران قرار ندادند. کاری که عکس آن را در قبال دولت کودتا انجام دادند.

نوع رابطه حزب توده با اتحاد شوروی نیز طی دهه ها مطرح بود بسیاری بودند که به اتهامات جاسوسی دستگیر و محکوم می شدند و معلوم بود که شوروی از مداخله در امور ایران دست بردار نیست.

از نمونه های بعد از انقلاب که می توانست  روابط ایران و شوروی را دستخوش تلاطم و خشم و نفرت کند اما نکرد تحویل سلاح های روسی به عراق بود که رسما و علنا در جنگ با ایران قرار داشت. تا جایی که در یکی از دیدارهای آیت الله هاشمی رفسنجانی و سفیر شوروی در تهران آقای هاشمی به صراحت به او می گوید: « موشک های شماست که بر سر مردم ما می ریزد.»

در کنار همه اینها ماهیت الحادی و ضدخدایی حکومت شوروی بود که آشکارا با نگاه مذهبی جامعه و حکومت جمهوری اسلامی در تعارض بود اما مانع از گسترش روابط نشد. در حال حاضر نیز بحث رژیم حقوقی دریای خزر مطرح است که روسیه و متحدان آشکارا برآنند سهم ایران را تقلیل دهند.
ماجرای نیروگاه اتمی بوشهر نیز از جمله مظالم روس ها به ایرانیان است که ربع قرن پول و انواع امتیازات را از ایران گرفتند تا یک نیروگاه تحویل دهند!

به این موارد امضای روسیه پای قطعنامه های تحریم شورای امنیت سازمان ملل و تحویل ندادن موشک های اس 300 برای تقویت سامانه دفاعی را اضافه کنید. این سیاهه اما سبب نشده که گفت و گویی میان سران ایران و روسیه درنگیرد و روابط قطع شود و کسی بگوید نباید با جنایتکاران روس، دست داد ؛ آن هم روسیه ای که سابقه و کارنامه ای سیاه تر و جنایت بار تر از آمریکا دارد.

با نگاه تاریخی و ارزشی با این پیشینه جایی برای رابطه و گفت و گو با روسیه نمی ماند اما ماند و توسعه یافت. به یک دلیل ساده: منافع ملی.

به گزارش عصر ایران،پای منافع ملی در میان باشد هر کنش و اتفاقی شدنی است مشروط به این که مذاکره کننده نمایندگی و صلاحیت داشته باشد و البته با فن گفت وگو آشنا حال طرف مقابل می خواهد روسیه باشد یا آمریکا یا هر کشور دیگر.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین