آفتابنیوز : آفتاب: معاونتی که خصوصا در دهه اخیر نتوانست هیچ یک از اقشار فرهنگی را راضی نگه دارد. نه روشنفکران، نه نویسندگان ، نه مدیران فرهنگی، نه علما و مراجع دینی و نه مخاطبان حوزه های فرهنگی هیچ کدام از عملکرد این حوزه راضی نبوده اند.
چنانکه شاهد بودیم دغدغهها و چالش های گوناگونی به وجود آمد که انتقادهای فرهنگی در آن شنیده نشد و به مراتب چالش های گوناگون برای اهالی فرهنگ را افزون ساخت. از نزول سطح کیفی محصولات فرهنگی و فشارهای فراوان این سال های سخت به اهالی فرهنگ که بگذریم، تعطیلی ۱۴۰ ناشر، پایین آمدن شمارگان نشر و کم شدن تقاضای کتاب، ممیزیهای سخت و سلیقهای و بی حساب و دهها مسأله بنیادی و اساسی دیگر، همه در حافظه تاریخ فرهنگ این دوره گذشته ثبت شده است.
تراکم این دغدغهها در بخش فرهنگی کشور، سبب آن شد که فعالان فرهنگی حتی بیش از روشن شدن تکلیف معاونتهای دیگر، از وزیر ارشاد بخواهند که زودتر تکلیف معاونت فرهنگی را تعیین کند. اما شاید مهم بودن دغدغهها و اهتمام به آن موجب شد که علی جنتی در باره این معاونت، این همه وسواس به خرج دهد تا این که بالاخره معاون فرهنگی منصوب شد.
وقتی علی جنتی، معاون هنری ارشاد را منصوب کرد موجی از امید را در بدنه اهالی آن آفرید. این واقعه در انتصاب معاون مطبوعاتی وزارتخانه به اوج رسید، چنانکه بیشماری از اهالی مطبوعات و رسانه ها به اظهار نظر درباره او پرداختند.
امروز که دکتر سید عباس صالحی برای معاونت فرهنگی منصوب شده است، بی شک اهالی فرهنگ و اهل قلم خصوصا در پایتخت، با چهره ناشناخته ای روبرو هستند که یکی از مردان تاثیرگذار مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی بوده است.
اینک یک پرسش جدی در بدنه فرهنگی جامعه مطرح است: آیا صالحی میتواند پاسخگوی این همه دغدغههای اهل فرهنگ باشد؟
بی شماری شاید چهره پنهان اما عمیق، اندیشمند و با نفوذ این مرد فرهنگی ناشناخته در بدنه مدیریت فرهنگی را نشناسند، اگرچه نام دکتر " سید عباس صالحی " برای اهالی حوزه اندیشه و مدیران فرهنگی حوزه های علمیه آشناست و همه او را به عنوان مرد تاثیرگذار در روشنفکری دینی حوزه های علمیه می شناسند.
مرد اهل قلم و دانشآموخته حوزههای علمیه قم و مشهد که خود را در چهارچوب اندیشه های محض تئوریک محصور نکرد و در کنار اندیشیدن و قلم زدن، تلاش کرد تا چالش های جدی استراتژیک فرهنگی را بازشناسی کند.
صالحی در سه دهه گذشته، در حالی پای درس بزرگان فقاهت و مرجعیت نشسته و دکترایش را در فلسفه دین گذرانیده است که همگان او را از سال های 60 به عنوان پیشتاز تولید آثار و نشریاتی تاثیر گذار از جمله "مجله حوزه" می شناسند. آنچنانکه تولیدات فرهنگی او، جهت ها و جهش های دیگرگونه ای در عرصه های اندیشه و فرهنگ آفریده است.
انتصاب او از سوی رهبر انقلاب در دورههای متوالی در هیأت مدیره و سپس هیأت امنای دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه و نیز عضویت وی در هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و سردبیری چندین نشریه علمی و تخصصی همه بخشی از حضور اثرگذار او در این عرصه بوده اند.
نگرش باز، سعه صدر و تعامل فعال او با همه جریانهای فکری، نگاه بسیط و استراتژیک او به عرصه فرهنگ، توانسته است بسیاری از عرصه های سخت فرهنگی و اندیشه ورزانه در حوزه های علمیه را دگرگون سازد. سیدعباس صالحی از جمله کسانی است که دغدغههای آکادمیک دانشی را با تعلقات جدی عملگرایانه به حوزههای مختلف فرهنگ و اجتماع توأم داشته و از این رو می توان او را از چهره هایی دانست که نه به موضوعات فرهنگی، سطحی و سادهانگارانه مینگرد و نه صرفا با ابزارهای خشک آکادمیک به مواجهه به آنان میپردازد. آشنایان او در محیطهای علمی و فرهنگی از خبر میدهند.
او از جمله کسانی است که نامه معروف به مقام معظم رهبری را در موضوع آزاداندیشی نوشت، نامهای که با پاسخ رهبر انقلاب، نگاه متفاوت و نویی را در حوزه دانش و فرهنگ ترسیم کرد. همچنین قبل از انتخابات اخیر، در زمره امضا کنندگان بیش از ۴۰ نفر اساتید و فضلای حوزه علمیه قم بود، که از نگرش عقلانیت و اعتدال در فضای اداره کشور حمایت میکردند.
در یادداشتهای عمومیتر او در چند ساله اخیر، موضوعات حساس و چالش برانگیزی مورد توجه قرار گرفته است و از جمله میتوان به برخی از مقالات و یادداشتهای سالهای ۹۱ و ۹۲ او اشاره کرد؛ «آقای حسن عباسی و نقد فلسفه اسلامی»، «چرا مترجم سخنان مرسی را تحریف کرد»، «بدرقه ضریح و دغدغههای جدید»، «اخلالگران در مراسم مجرم و گناهکارند»، «نسبت دروغ و حفظ نظام اسلامی»، «زخم چرکین شنود و تجاوز به حریم خصوصی» و...
همچنین در نگاشتههای پیشین او در سالهای ۹۰-۸۹ میتوان برخی از نوشتهها را یادماندنیتر دید از جمله: «آیا جمهوری اسلامی مدل سیاسی برای انقلابهای عربی است؟»، «جنجال خاتون هزار چهره»، «سیاست دو سویه در برابر حوادث سوریه»، «پدرخواندههای فکری مستند ظهور نزدیک است»، «از کوروش ستیزی تا کوروش ستایی»، «آمارهای طلایی و تردیدهای عمومی»، «صیانت باور مهدوی از سیاستبازی»، «دامنه مفهومی التزام به ولایت فقیه»، «گفتمان حجاب حداکثری»، «تمایز دوگونه مرجعیت و فقاهت»، «دافعه حداکثری و جاذبه حداقلی» و دهها یادداشت دیگر که در نشریات مکتوب و رسانههای مجازی بازنشرهای مکرر یافتهاند.
امروز اگرچه ممکن است بدنه جامعه فرهنگی در پایتخت از نقش تاثیرگذار او در عرصه فرهنگ کمتر اطلاع داشته باشند، اما باید
امروز انتصاب او به عنوان معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد را باید ستود و حضور او در این حوزه را به فال نیک گرفت و در انتظار گره گشایی های باتدبیر و امیدآفرینی های او نشست.