آفتابنیوز : آفتاب: پایگاه خبری تیک در ادامه نوشت: در روابط بین دو کشور، نشانههایی وجود دارد که میتواند نشان تغییر باشد –اما این نشانهها میتواند تعبیراتی اشتباه را بوجود آورد. دستدادن رئیسجمهور «باراک اوباما» و رئیسجمهور ایران، «حسن روحانی» در اجلاس عمومی سازمان ملل نیز مثالی از همین سوء تعبیرات است؛ کسانی که آمادهاند تا «روحانی» را «گورباچف» ایران بنامند این حرکت را نشانه گشایش و آمادگی ایران برای برداشتن موانع میدانند. در عین حال، کسانی که معتقدند که «روحانی» مخالفی است که زیرکتر از «محمود احمدینژاد» است، آمادگی ما برای به بازی گرفته شدن توسط ایران را نکوهش میکنند.
تماس تلفنی که در نهایت بین دو رئیس جمهور رخ داد گام مهمی است، اما تصویری واضح از تغییر ارائه نمیدهد. بعلاوه، احتمالاً این تماس از بحثهای خصوصی بین «جان کری»، وزیر خارجه آمریکا و وزیر خارجه ایران، «جواد ظریف» ناشی شده و هر یک باید حس کند که این حرکت ارزشمند بوده است.
کسانی که در مورد رابطه با ایران اخطار میدهند، نگران آن هستند که آمریکا نشانههای تغییر را به طرف ایرانی عرضه کند و در مقابل خواستار تغییر واضح در سیاستهای این کشور نشود. به هرحال، به جای تلاش برای تمرکز زیاد بر معنای این تماس نمادین –چه تماس تلفنی و چه دست دادن- واشنگتن باید بر این واقعیت متمرکز شود که «روحانی» چه چیزی را عرضه میدارد و راهکار مناسب را در پیش گیرد.
رئیسجمهور ایران، برخلاف «گورباچف» در اتحاد جماهیر شوروی تصمیمگیرنده اصلی ایران نیست. به هرحال، وی طی مبارزات انتخاباتی خود با سیاستهای ایران که موجب انزوای جهانی کشورش و تحمیل تحریمهای اقتصادی شدید بر این کشور شده بود، مخالفت کرد. مهمتر از همه، آیتالله « خامنهای»، رهبری که تصمیمگیرنده اصلی در ایران است، حامی تلاشهای دیپلماتیک روحانی است. حال، دولت «اوباما» باید برای خود و دیگران بطور شفاف بیان کند که چه تغییرات سیاسی عینی باید رخ دهد تا «روحانی» به تنشزدایی مدنظر خود دست یابد –و چه پیشرفتهایی در برنامه هستهای ایران به عنوان تهدید غیرقابل تحمل از سوی آمریکا تلقی میشود. «روحانی» در مورد هزینههای بالای تحریمهای بینالمللی و نیاز به برداشته شدن یا کاهش آنها شفاف سخن گفته است. براساس گزارشات، او به وضوح اعلام داشت که اقتصاد حتی بدتر از آن است که وی گمان میکرده است –حقیقتی که برای مردم ایران تعجبی نداشت.
فشارهای اقتصادی به ایران انگیزه داده تا بنبست بینالمللی مربوط به برنامه هستهایش را حل کند. اما اگر ایران نخواهد گامهای معناداری بردارد تا به جامعه بینالمللی ثابت کند که تنها هدفش تولید انرژی هستهای صلحآمیز است، نمیتواند از کاهش تحریمهای اقتصادی بهرهمند شود. کلمات و لبخندهای دلنشین چنین تضمینی را فراهم نمیآورند؛ تنها اقدامات ملموسی که میتواند ایران را از توانمندی ساخت بمب دور کند –روشی مطمئن که کشف زودهنگام هرگونه تلاش برای تبدیل اورانیوم راکتوری به اروانیوم با غنای تسلیحاتی را تضمین کند- میتواند موجب حذف تحریمها شود. قطعاً این همان موضعی است که از سوی «اوباما» و کنگره اتخاذ شده است.
سخنرانی خود «روحانی» در سازمان ملل بر حق غنیسازی ایران تاکید داشته و اشاره اندکی به آمادگی ایران برای تغییر برنامه هستهایش داشت. به هرحال، رئیسجمهور ایران با گفتن اینکه «ما میتوانیم به چهارچوبی برای مدیریت اختلافاتمان برسیم» نسبت به اظهارات «اوباما» واکنش نشان داد. البته برای اطمینان از صحت سخنان او تنها یک راه وجود دارد و آن اینکه وی را بیازماییم.
با شروع مذاکرات –در قالب گروه 1+5 یا به شکل دوجانبه- آمریکا میتواند بفهمد که آیا ایران آمادگی تغییر ملموس را دارد یا این تغییر صرفاً ظاهری است. دولت «اوباما» نباید این امکان را از قلم بیندازد که میتوان بین منافع این کشور در توقف برنامه هستهای ایران و احساس عجله تهران برای برداشتن تحریمهای شدید اقتصادی هماهنگی ایجاد کرد. اگر چنین شود امکان یک توافق نهایی، و نه فقط توافقی محدود وجود خواهد داشت.
مسلماً «روحانی» مجبور است که هر چه سریعتر تحریمها را بردارد و با توافقی محدود به این نتیجه نمیرسد. «ظریف» در نشست خود با وزرای 1+5 در مورد توافقی سخن گفت که ظرف یک سال کاملاً قابل اجرا باشد، و بوضوح اعلام کرد که خواستار برداشتن تحریمها در این بازه زمانی است. فقط درک جامعتر است که میتواند به کاهش جدی تحریمها منجر شده و آنچه لازم است را به دولت آمریکا بدهد –محدود شدن برنامه هستهای ایران که به آمریکا تا حد زیادی اطمینان میدهد که ایرانیان نمیتوانند هر وقت بخواهند اقدام به تولید بمب کنند.
برای رسیدن به چنین توافقی آمریکا باید با ایرانیان در مورد آستانه تحملش در مورد برنامه هستهای بسیار شفافتر باشد. «اوباما» بارها گفته که تسلیحات هستهای ایران تهدیدی برای منافع حیاتی آمریکا است، زیرا میتواند به رقابت تسلیحات هستهای منطقه را در خاورمیانه دامن زند و چهارچوب منع غنیسازی بینالمللی را تهدید کند. اما او باید مطمئن شود که تعهد عمومی مکرّرش برای جلوگیری از تولید بمب هستهای توسط ایران بیمعنا نخواهد شد. مسیر و چشمانداز برنامه هستهای ایران –با نصب نسل جدید سانتریفیوژها و حتی غنیسازی بالاتر اورانیوم- در ماههای آینده چنین خطری را ایجاد میکند.
اینکه آمریکا بگوید خط قرمزش تولید سلاح هستهای ایران است کافی نیست، زیرا این ایران را قادر میسازد که آستانهای برای توانمندی هستهایش تعیین کند که فقط اندکی از ساخت سلاح دور باشد. با ایجاد شفافیت بیشتر در مورد نقطهای که زیرساختهای اتمی ایران به تهدیدی برای توان بازدارندگی آمریکا بدل میشود تضمین میکند که نه ایران و نه دیگران در مورد علت حمله احتمالی آمریکا به اشتباه نیفتند.
نیازی به تعریف عمومی آستانه آمریکا نیست. آمریکا نباید حتماً ایران یا خودش را تحت فشار بیهوده قرار دهد. به هرحال، ایرانیان، اسرائیلیها، و دیگر اعضای 1+5 باید با شفافیت بیشتری بدانند که مرزهای قابل تحمل دولت «اوباما» در برنامه هستهای ایران تا کجا است. همانطور که «اوباما» قبلاً نیز در سازمان ملل در زمینه بحران سوریه گفته است، تنها تهدید جدی است که به دیپلماسی شانس موفقیت داده است.
بعلاوه، مقوله ایران از طریق لنزهای بحران جاری سوریه نیز دیده میشود. با توجه به تردیدهای موجود در این مورد که توافق آمریکا-روسیه واقعاً بتواند به نابودی کامل ذخایر سلاح اتمی دمشق منجر شود، شاهدان در اسرائیل و دیگر نقاط خاورمیانه از این اقدامات بدین صورت تعبیر کردهاند که عموم مردم آمریکا بسیار از جنگ خستهاند و از حمله آمریکا علیه برنامه هستهای ایران در صورت شکست دیپلماسی حمایت نخواهند کرد. و تا زمانی که اعتماد به آمریکا اندک باشد و اسرائیل حس کند که تنها مانده است، احتمال حمله اسرائیل افزایش مییابد.
بوضوح هر کس باید از راهحل دیپلماتیک در ایران استقبال کند. بزرگترین شانس ایران برای کسب چنین راهحل دیپلماتیکی از طریق شفافیت است –بدین ترتیب که به «روحانی» نشان دهد چه اقدامی را تحمل کرده و چه اقدامی را تحمل نمیکند. همچنین شفافیت به حذف سوء تعبیرات در خاورمیانه در مورد عزم آمریکا کمک میکند.
البته اگر پای توافق با ایران در میان باشد، آمریکا نباید از حذف تحریمهای لازم بیم داشته باشد. موضع ایران در مذاکرات به زودی صداقت آنها در مورد توافق، یا اینکه ایران صرفاً به دنبال اصلاحات ظاهری است، را نشان میدهد. اما برای خواندن ذهن «روحانی»، ما اول باید تفکرات خود را بشناسیم