کد خبر: ۲۱۴۹۹۴
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۳

پیاده‌نظام پشت پرده‌ها

اتفاقی که در مراسم سخنرانی آقای‌هاشمی‌رفسنجانی در جریان سفر ایشان به کرمانشاه رخ داد، اولین‌بار نبود و آخرین‌بار نیز نخواهد بود. متاسفانه عده‌ای هستند که به‌صورت سازماندهی‌شده منافعی از این اقدامات به‌دست می‌آورند و البته این افراد درمجموع پیاده‌نظام کسانی هستند که در پشت‌پرده قرار دارند و عموما منافع این افراد از کسانی که پشت‌پرده قرار دارند نیز کمتر است.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: باید پشت‌صحنه این اتفاقات سازماندهی‌شده برای مردم شناخته شود. با رفتن دولت احمدی‌نژاد و آمدن دولت روحانی، این افراد و گروه‌های خودسر دوباره پیدا شده‌اند‌ که البته معتقدم نباید به این افراد و گروه‌ها، خودسر اطلاق شود؛ این گروه‌ها به‌صورت سازماندهی‌شده عمل می‌کنند و عده‌ خاصی هستند که شناسایی عوامل پشت‌پرده آن چندان دشوار نیست و برای همین از دولت روحانی انتظار می‌رود که دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی‌شان این عده را شناسایی کرده و معرفی کنند. اعلام هویت اصلی این افراد شاید سخت‌ترین مجازاتی است که می‌تواند برای آنها باشد.


اینکه مردم بشناسند که چه کسانی پشت‌ اتفاقات سازماندهی‌شده از این دست قرار دارند.  موضوعی که در این میان نیز مطرح است و جای تامل دارد، شعار مرگ بر آمریکاست که در نمازجمعه هفته پیش نیز این شعار سر داده شد. به‌نظرم این سوال وجود دارد که وقتی مقام‌معظم‌رهبری گفتمانی تحت‌عنوان نرمش‌قهرمانانه مطرح کرده‌اند و دولت نیز بر اساس آن اقداماتی را انجام داده و به‌دنبال کاهش هزینه‌ها در سیاست خارجی و تعامل با جامعه جهانی است، چرا اینگونه شعارها دوباره مطرح می‌شود؟ ما در عالم سیاست، نه دوست دایم و نه دشمن دایم نداریم.

چه‌بسا روابط با کشورهایی که زمانی دوست بودند، خوب ادامه پیدا نکند و از سوی دیگر کشورهایی که دشمن تلقی می‌شدند، روابط به‌صورت دوستانه برقرار شود. عرصه سیاست خارجی، عرصه منافع کشورهاست و بحث حلال و حرام مطرح نیست که رابطه با کشوری حرام یا حلال باشد. ما امروز که با بسیاری از کشورها رابطه خوبی داریم، در گذشته شعار مرگ بر آنها را سرمی‌دادیم اما امروز این شعارها از ادبیات سیاسی ما حذف شده است.

از سوی دیگر این سوال مطرح می‌شود که چرا شعار مرگ بر آمریکا سر داده می‌شود و در رابطه با روسیه چنین چیزی وجود ندارد. هرچند ممکن است آمریکا به‌دلیل برخی مداخلاتی که در کشور ما داشته، موجب ایجاد برخی تنفرها شده باشد اما تمامیت ارضی ما از سوی آن به خطر نیفتاده، این در حالی است که بخش‌هایی از کشور ما توسط روسیه یا همان شوروی سابق جدا شدند.

این سوال مطرح است که چرا با روسیه باید روابط خوبی داشته باشیم اما با آمریکا نه؟ شاید پاسخ این باشد که روس‌ها عوض شده‌اند. اما به همان اندازه‌ای که روس‌ها عوض شده‌اند، آمریکایی‌ها نیز تغییر پیدا کرده‌اند و اینکه تا ابد بخواهیم رابطه‌ای با آمریکا برقرار نکنیم، توجیه‌ناپذیر است. از سوی دیگر مقام‌معظم‌رهبری موضوع نرمش‌قهرمانانه را مطرح کرده‌اند که مسایل بسیاری را می‌تواند در بر بگیرد که موضوع رابطه با آمریکا نیز یکی از آنهاست. 

موضوع قابل‌تامل، این است که کسانی که همچنان می‌خواهند شعار مرگ بر آمریکا سر دهند، خود را انقلابی می‌دانند اما اگر واقعا انقلابی‌اند، چرا زمانی که مقام‌معظم‌رهبری موضوع نرمش‌قهرمانانه را مطرح کردند و به‌طور صریح اعلام کردند که از سیاست خارجی دولت حمایت می‌کنند، این عده زیر پرچم دفاع از نظام می‌خواهند اقدامات خود را دوباره ادامه دهند. این افراد باید بدانند که با پنهان‌کردن اهداف واقعی خود زیر این پرچم، بزرگ‌ترین ضربه را به این پرچم می‌زنند و با اقدامات خود، سیاست خارجی کشور را به چالش می‌کشند.

با توجه به تحولات بین‌المللی جدید و به‌ویژه منشور بین‌المللی رم در سال 2002 استفاده از ادبیاتی مانند شعار مرگ بر آمریکا، می‌تواند تبعات منفی در عرصه بین‌الملل برای ما داشته باشد. اگر منظور ما از این شعار، مرگ بر سیاست‌های سلطه‌گرانه است، می‌توانیم مرگ بر سلطه را جایگزین آن کنیم. کسانی که می‌خواهند بر این شعار پافشاری کنند، باید مراقب باشند که با این اقدام، علیه منافع ملی قدم برمی‌دارند و ادامه روند تغییری را که در سیاست خارجی آغاز شده، تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. 

بخشی از اتفاقاتی که در این سخنرانی شاهد بودیم، مربوط به کینه‌‌توزی‌ای است که برخی نسبت به آقای‌هاشمی دارند اما با همه اینها آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که نباید مسایل جناحی، حزبی و گروهی به‌گونه‌ای پیش برود که منافع ملی را تحت‌الشعاع قرار دهد. هرچند شاید برخی مخالفت‌ها یا اعتراض‌ها بحق باشد اما این اختلاف‌ها نباید به عرصه سیاست خارجی کشیده شود.

منبع: شرق/ داریوش قنبری


بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین