موضوع | توضیحات |
یکی بودن ادیان در قرآن در قرآن 86 بار واژه دین به کار رفته که هیچ کدام جمع نیستند و همه مفرد هستند | آیات متعددی در قرآن یکی بودن ادیان را از زبان پیامبران بیان میدارد. از زبان ابراهیم و اسماعیل میخوانیم: بقره/ 128 (ای پروردگار ما، ما را فرمانبردار خویش ساز و نیز فرزندان ما را فرمانبردار خویش گردان.) |
درباره نوح نیز آمده است: بشری/ 13 (برای شما آیینی مقرر کرد، از همان گونه که به نوح توصیه کرده بود.) | |
درباره آخرین پیامبر آمده است: اعراف/ 157 (آنان که از این رسول، این پیامبر امی که نامش را در تورات و انجیل خود نوشته مییابند پیروی میکنند ــ آن که به نیکی فرمانشان میدهد و از ناشایست بازشان میدارد و چیزهای پاکیزه را بر آنها حلال میکند و چیزهای ناپاک را حرام و بار گرانشان را از دوششان برمیدارد و بند و زنجیرشان را میگشاید.) | |
از همین رو قرآن بر این باور است که اگر پیروان دیگر ادیان با آن همراه شوند همه و همه مؤمناند: مائده/69 (هرآینه از میان آنان که ایمان آوردهاند و یهود و صابئان و نصارا هرکه به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشد و کار شایسته کند بیمی بر او نیست و محزون نمیشود.) | |
این چشماندازی است که قرآن از بسط و توسعه ادیان ارائه میدهد. اعتقاد همگان به خداوند و روز واپسینْ گواه آن است که پیروان همه ادیان ایمان دارند، هرچند مراتب و نحوه تفکر و برداشتها تفاوت دارد. |
موضوع | توضیحات |
تکامل مفهوم خدا | یکتایی خدا: خداوند یکتاست... این جمله را در همه ادیان مشاهده میکنیم، هرچند به واسطه برخی فلسفهها، که صفات الوهی و ربوبی را به مسیح نسبت داده و اوصاف الهی را با وی درآمیخته است، انحرافاتی در باورهای برخی مذاهب مسیحیان راه یافته است. هرچند خدا حقیقتی یگانه است، اما تلقی انسان از او، از آغاز آفرینش تا کنون و به واسطه پیامبران، بسط و توسعه یافته است. |
دوران پیش از ابراهیم: برداشت دینی از خدا برداشتی ابتدایی بوده است. در بینالنهرین خدا را حقیقتی میدانستند که فرود میآید، و با رئیس کاهنان سخن میگوید. در سرزمین مصر خدا را حقیقتی میدانستند که در ستارگان، حیوانات و عوامل طبیعی حلول میکند. در قبایل هند و اروپایی، که از هند گذشتند و با عبور از دامنه سلسله کوه های آرارات به اروپا رسیدند، آثاری اکتشاف گردیده که نشان میدهد معبدهایی برای خدایانِ برتر وجود داشته است. هندوانِ سرخپوستِ آمریکا و آفریقائیان نیز وضعی مشابه داشتهاند. داستان ابراهیم و ستارگان و روی آوردن او به خالق آسمانها و زمین گواه روشنی بر وجود اینگونه باورها است. | |
از دیدگاه یهود: در تورات، خداوند حقیقتی نوشونده است. فرمانروای فرمانروایان است. مایه قوام و استواری آفرینش است. او خدای جهان مادی است. در تورات کمتر از قیامت سخنی به میان آمده. گویی انسان تنها برای همین زندگی پای به جهان آفرینش گذارده است. چه، این تصور، خداوند را خدای عالم مادی، خدای طلا و نقره، خدای حکمرانی و سختگیری، خدای مدیریت و سیاست، و خدای فرمانروا و ادارهکننده میداند. | |
از دیدگاه مسیحیت: مفهوم خداوند را، علاوه بر صفات فوق، اینگونه مییابیم: اول و آخر، آگاه و دانا، ظاهر و باطن، پناهدهنده و بزرگ، دارای اسماءِ حسنی»، والاتر از هر گونه توصیف و نزدیکتر از نزدیک؛ هممعنا با آیه:(چون بندگان من دربارۀ من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم. ) این مفهوم کمالی و غیر سلطهمدارانه، مفهومی عاطفی و عقلانی است. در این مفهوم از مدیریت، خلقت، بزرگی و سلطهمداری خبری نیست، بلکه قضیه قضیه تربیت و آرمانها است، قضیۀ همه عالم است، قضیۀ اکتساب صفات خداست، چه، عبادت بر صفاتِ الهی فرد میافزاید. او داناست، ما نیز داناتر میشویم. او مهربان است، ما نیز مهربانتر میشویم. او قوی است، ما نیز قویتر میشویم... یعنی هر اندازه به خدای متعال نزدیکتر شویم، صفات بیشتری از او اکتساب میکنیم. و کلید این نزدیکی همان قصد قربت است که مسلمان باید در تکتک کارها به همراه داشته باشد. | |
از دیدگاه اسلام: مفهوم خدا همان پیشرفت و شمولیت است. مفهوم خدا ، توام با پیشرفت و فراگیری است؛ بدین معنا که پیوسته به سوی خدا گام برداریم. درک این حقیقت، یعنی حقیقت خداوند، در روزگاران بسیار قدیم شناخته گردید، با گذشت زمان متکامل شد، تا اینکه به دوران پیامبر اکرم رسید. | |
تکامل مفهوم معاد
| از دیدگاه یهود: مفهوم معاد نزد یهود مبهم است. در نظرگاه اینان نمیتوان میان معاد و مکافات دنیا تفاوت گذاشت. چه، در نظر اینان، به کردههای انسان در همین زندگی دنیوی ثواب و عقاب داده میشود. هرچند در تورات از کیفر و مجازات سخن به میان آمده است، اما تفکیک میان کیفر حکومتی و عقاب دینی امری دشوار است. به هر حال، مفهوم مزبور نشانگرِ تحولِ توجهِ انسان به کیفر و مکافات است. |
از دیدگاه مسیحیت: در نظرِ مسیحیت، معاد مکافاتی است روحانی، و چیزی است شبیه ناراحتی وجدان یا آرامش دل. این تلقی، از تلقی یهود بسی عمیقتر و پیشرفتهتر است. | |
از دیدگاه اسلام: معاد در اسلام مفهومی فراگیر دارد، چه، مایه کسب خوشنودی خداست. یعنی هر ذرهای از جسم، روح و فکر آدمی، در مسئولیت کارها سهیم و عواقب آن را پذیرا است. جسم، عقل و روح، همه ثواب و عقاب میبینند، و این مکافات کاری مشخص با نتیجهای معین نیست. چه، کیفر و پاداشِ هر کار در خودِ آن کار نهفته است؛ کار نیک کنید تا تصویر آن به شکلی گسترده در روز قیامت انعکاس یابد: زلزله/7 (پس هرکس به وزن ذرهای نیکی کرده باشد آن را میبیند). هر کس کردار خود را میبیند، نیکِ آن را میبیند، شرِّ آن را نیز میبیند: آل عمران/30 (روزی که هرکس کارهای بد خود را در برابر خود حاضر بیند آرزو کند که ای کاش میان او و کردار بدش فاصلهای بزرگ بود.) بنابراین، مفهوم معاد، از برداشتی ساده و بسیط، در یهودیت و مسیحیت، به برداشتی وسیع و فراگیر، در اسلام، تحول یافته است. | |
تکامل مفهوم رسالت | ادیان همه یکی هستند. البته این یگانگی به معنای برابری و یکسان بودن نیست؛ چه، تفاوت هایی در تحقق و اجرا وجود دارد که هیچگاه تناقض و ناسازگاری را تداعی نمیکند بلکه نشانگر رشد و توسعه برداشتها از مفهوم رسالت است. |
از دیدگاه یهود: تکیه یهود تنها بر زندگانی این دنیا بوده است و الگو و آرمان او انسانیست که تنها دلمشغولیش سیر شدن است. | |
از دیدگاه مسیحیت: پس از آن مسیح میآید. او آدمی را اوج میدهد و متوجه آسمانها و معنویت میکند و میفرماید: «جئت لاکمل الناموس لا لانقضه« | |
از دیدگاه اسلام: همه مفاهیم دینی بسط و توسعه یافتند تا به اسلام رسیدند. از مفاهیم فرشته و شیطان گرفته تا مفاهیم پیامبر و رسالت، همه، متحول شدند تا به پیامبر اکرم و قرآن کریم رسیدند. پیامبران یکی پس از دیگری آمدند، این مفاهیم بسط و توسعه یافتند، تا اینکه سرانجام وحی قطع و قرآن متعین گردید. یعنی پس از حضرت محمد هیچ پیامبری، و پس از قرآن هیچ کتاب دیگری نخواهد آمد. فرایند اجرای رسالت در ابعاد و محورهای گوناگونی صورت میپذیرد که برخی از آنها در اسلام اجتهادیاند یعنی باید بر اساس دلایلی عقلی و قانعکننده فهم و درک شوند. چه، آدمی اگر از روی دلیلی قاطع به حقیقتی دست پیدا کرد، اعتقاد و التزامش قویتر خواهد بود تا زمانی که از روی تقلید بدان معتقد شود. ما این را با همة وجود خود در مییابیم. ما در هر مرحله، در هر همزیستی، و در هر تعامل، همواره در مرحلهای از مراحل اسلامِ فراگیر قرار داریم. | |
دستورات مشترک: دستوراتی همچون نماز همواره وجود داشته، اما جزئیات و چگونگی ادای آن تحول یافته است. روزه و حتی حج نیز چنین است. قرائنی وجود دارد که نشان میدهد اعمالی شبیه مناسک حج وجود داشته است. حتی حرمت شرب خمر نیز بوده است. روایاتی هست که بر حرمت آن در همه ادیان دلالت دارد. حتی در برخی جزئیات نیز تشابهاتی وجود دارد؛ هرچند که، در برخی دیگر، تفاوت هایی هم به چشم میخورد. این تفاوتها حاصل برداشتها، اجتهادات و آداب و رسوم مختلف است. بنابراین، مبنای اصلی، یگانگی ادیان [و تحول] مفاهیم به سوی کمال است، تا اینکه قرآن نازل گردید. به بیان دقیقتر، نقصی در این مفهوم کامل وجود نداشته است، بلکه احکامی در ادیان پیشین بودهاند که جامه عمل نپوشیده بودند. قرآن، احکام رسالت های پیشین را گواه میگیرد، و آنها را حتی بر ما میخواند: انبیاء/105 (و ما در زبور ــ پس از تورات ــ نوشتهایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد.) |
موضوع | توضیحات |
فرهنگ اسلامی | فرهنگ اسلامی یعنی نگرش اسلام به هستی و زندگی، و پاسخ آن به سؤالاتی چون خدا چیست، انسان چیست، معیارهای اسلامی چیست، موجودات عالمِ هستی چه وضعی دارند، راه کمال و رستگاری کدام است. |
عقاید اسلامی یا ایدئولوژی اسلامی (ایمان اسلامی) با همه تفصیلات آن، شامل ایمان به خدا، آخرت، پیامبران، عصمت و مصونیت قرآن، که عین کلام خداست. | |
احکام فردی یعنی فقه یا مجموعه رفتارها، مسئولیتها، واجبات، محرمات، و آنچه یک مسلمان باید یا نباید انجام دهد. | |
اخلاق یعنی مجموعه حالات روحی و معنوی، شامل سخاوت، شجاعت، بردباری، گذشت، حسن ظن، سوء ظن و... | |
احکام اجتماعی، شامل مناسبات اقتصادی، سیاسی، مدیریتی، حکومتی و...، که آنها نیز در باورها و نظام اسلامی جایگاهی خاص دارند. | |
زندگانی امامان معصوم | امامان معصوم، که جانشینان پیامبرند، از نظر جهتگیری حرکت، که همانا رهپویی به سوی خداست، دقیقا مثل هماند، اما در جزئیات با یکدیگر تفاوت دارند. رفتار برخی چون امام حسین در قالب خشمی توفنده بر ضد ستمگران، و برخی چون امام علی بن ابیطالب در زمامداری و تدبیر امور نمود مییابد. برخی از اینان، چون امام علی بن موسی الرضا، در حکومت شرکت میجوید، و برخی دیگر با در بند شدن در زندانها و پادگانها نقش خود را ایفا میکنند. |
ادوار و مسئولیت های مختلف امامان همه در راه پاسداری از امت و دین اسلام و دارای این هدف بوده است که منطق و رفتار اسلامی را در زندگی آحاد مسلمانان متجلی سازد؛ منطق و رفتاری که گاهی در قالب حکومت، گاهی در قالب نصیحت، گاهی در قالب ایجاد مکتبی ایدئولوژیک و مبارز، و گاهی در قالب برپا نمودن جریانی معارض و مبتنی بر درک و اجرایی دقیق از اسلام (انقلاب حسین) نمود مییابد. | |
مفاهیم نو و خاستگاه آنها | نفس اینکه قرآن عین کلام خداست، بدین معنا است که امکان دستیابی به فهم و برداشت های جدید از آن وجود دارد. چه، از نظر عمق و محتوا، سخن خدا حدبردار نیست و هر گاه با دانش و معرفت بیشتری بدان مراجعه کنیم با تازههایی روبهرو میشویم، که همان مقصودِ نهفته خدا در کلام اوست، و همان چیزی است که او برای ما در نظر گرفته است. انسان از طریق فهم و برداشت های خویش، و نیز از طریق تبلور این برداشتها و مناسبتها است که پیشرفت میکند و تحول مییابد. |