در جدول زیر این برنامه ها آورده شده است:
اصول برنامه | شرح برنامه |
بایدها و نبایدها | 1- رسالت خطیر آموزش و پرروش، رشد و شکوفایی استعدادهای فطری و فراهم
آوردن زمینه تربیتپذیری دانشآموزان در تمام ساختهای وجودی، برای دستیابی
به مراتبی از حیات طیببه است. در این فرایند، تربیت دینی و اخلاقگرایی،
عقلانیت، تدبیر و اعتدال، تقویت هویت ایرانی - اسلامی، در محور اساسی
برنامه و فعالیتها قرار دارد. 2- آموزش و پرورش به مثابه مهمترین نهاد تریت نیروی انسانی و مولد سرمایه اجتماعی، امری حاکمیتی قلمداد میشود که باید ضمن مشارکت پذیری و توسعه همکاریهای بین دستگاهی و کاهش تصدیگریهای غیر ضروری در بعد اجرا، زمینه تربیتپذیری نسنل جوان را مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی فراهم آورد. 3- آموزش و پرروش یک نهاد فرهنگی - اجتماعی است که با ارتقای کارکرد فرهنگی - تربیتی خود، میتواند و میباید، رسالت خطیر خویش را رد تحقق اهداف مهندسی فرهنگی و اعتلای فرهنگ عمومی کشور، جلوگیری از نابسامانیهای اجتماعی و مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم؛ بویژهبا ترویج و نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی - ایرانی، به خوبی ایفا نماید. 4- تحول بنیادین در آموزش و پرورش، برای دستیابی به آموزش و پرورش طراز جمهوری اسلامی ایران و پاسخگویی به تحولات محیطی،یک ضرورت اجتنابناپذیر است و تحقق آن نیازمند عزم ملی و همراهی و مساعدت همه جانبه و نظاممند تمام نهادها، سازمانها و دستگاههای حاکمیتی و سایر ارکان و عوامل سهیم و موثر در نظام تربیت به ویژه نهاد خانواده و رسانه ملی میباشد؛ که باید در بلندمدت به صورت مستمر و به دور از شتابزدگی پیگیری شود. 5- معلم، عنصر اصلی تعلیم و تربیت و عامل اساسی تحول بنیادین است. بر این مبنا اعتلای منزلت اجتماعی و بهبود وضعیت معیشت معلماان، افزایش انگیزه آنان برای خدمت، ارتقای کیفیت نظام تربیت معلم و توسعه مستمر شایستگیها و توانمندیهای علمی، حرفهای و تربیتی فرهنگیان در اولویت برنامهها قرار دارد و باید زمینه مشارکت حداکثری آنان در فزایندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری فراهم آید. 6- افزایش کارایی و اثر بخشی سازمان بزرگ و گسترده آموزش و پرورش، در گرو بهرهمندی از مدیران مجرب و توانمند، دارای مقبولیت و محبوبیت با رعایت اصل شایستهسالاری و پرهیز از ملاحظات جناحی است. در مدیریت آموزش و پرروش باید تفکر برنامه»حوری مبتنی بر یافتههای علمی - پژوهشی و تجربیات بومی و جهانی و بویژه بهرهمندی از نظرات کارشناسی و تصمیمسازی مورد توجه جدی قرار گیرد. 7- اقتصاد آموزش و پرورش، در سنوات اخیر به یک چالش اصلی فراروی مدیریت این نهاد مولد سرمایه انسانی و اجتماعی تبدیل شده است. مدیریت بهینه منابع و مصارف، افزایش بهرهوری، استفاده حداکثری از مشارکتهای مردمی و افزایش سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی (GDP) در طراز کشورهای منطقه نیازمند همراهی و مساعده مراجع سیاستگذار فرادستی و شناسایی منابع مالی جدید و متنوع است. |
راهبرد اصلی | ارتقای کیفیت آموزش و پرورش در همه مولفهها و ارکان نظام آموزش و پرورش |
برنامه کلان | سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، برنامه کلان و بلندمدت نظام آموزش و پرورش میباشد که در برنامه این جانب، با هدف همگرایی، انسجام و هماهنگی در اجرای «بنیانهای نظری نظام آموزش و پرروش» مورد توجه قرار گرفته است. |
سیاست های اجرایی | 1- ایجاد مفاهیم مشترک و عزم ملی برای همکاری هر چه بیشتر نهادهای
قانونگذار و دستگاههای اجرایی؛ برای تحقق اهداف تحول بنیادین آموزش و
پرورش. 2- تدوین نقشه راه مدون و یکپارچه و در برگیرنده همه برنامههای لازم برای تحقق زیرنظام»های سند تحول بنیادین؛ با تاکید بر بهرهگیری حداکثری از ظرفیت قوانین و اسناد بالادستی. 3- توانمندسازی نیروی انساین و افزایش صلاحیتها و شایستگیهای حرفهای و مهارتهای علمی و تخصصی معلمان. 4- ظرفیتسازی نهادها در سطح مختلف؛ به منظور تقویت دانش فنی، ایجاد انگیزه و جلب مشارکت کلیه عوامل موثر، به ویژه نهاد خانواد. 5- اجرای تدریجی؛ هوشمندانه و به دور از شتابزدگی برنامهها؛ متناسب با اولویت و تامین زیرساختهای کلدی و فراهم آوردن بسترهای اجرایی مورد نیاز. 6- توجه جدی به اقتصاد آموزش و پرورش؛ در همه سطوح تصمیمگیری و تلاش برای ارتقای بهرهوری منابع موجود و تامین منابع جدید. 7- کاهش تمرکز و تفویض اختیار به ادارات کل استانها، ادارات مناطق و مدارس؛ با تاکید بر تعیین و اجرای استانداردها و شاخصهای مربوط (ملی و استانی). 8- نظارت، ارزیابی و پایش مستمر برنامهها، فعالیتها و نتایج آنها. |