آفتابنیوز : آفتاب: از آن زمان که رییس دولت نهم در مراسمی در مشهد در سال 1385 تاکید بر این نمود که حفاظت از محیط زیست در تضاد با برنامههای توسعهای قرار دارد کمتر از هشت سال گذشته است. اینکه در این مدت و با چنین رویکردی بر سر بستر حیات کشور چه رخ داد تکرار مرثیهها و عیانی بینیاز از بیان است. برای بیان فاجعه و ارزیابی عمق تخریبها هم لازم نیست که کارشناس و متخصص بود. تنها کافی است که رهگذرانی باشیم که به دغدغه فرار از آلودگی چند صباحی را به سیاحت در کانونهای پر جاذبه طبیعت بپردازیم. اگر این رهگذران حافظه تاریخی در حد حتی 15 سال گذشته را هم داشته باشند کافی است که بجای دریافت آرامش با کوله باری از اندوه به دامن آلودگی قبل خود پناه ببرند.
اکنون که چند ماهی بیش نیست که با مجموعه همکارانتان ماراتن زدودن زنگار از رخسار کشور و جامعه را آغاز کردهاید به عنوان یک شهروند نظارهگر تنها میتوانم سپاستان گویم و از اینکه اخیرا و در انبوه چالشهای پیش رو، در جلسه شورای عالی محیط زیست حضوری تاثیر گذار داشتهاید شادمانی خود را ابراز نمایم. البته بایستی اشاره کنم که تاکید حضرتعالی برای حراست ازجنگلها گرچه مبرم و امید بخش است اما کافی نیست. تنگناهایی که در حال حاضر گلوی نازک بستر حیات را در چنگال خود فشرده است همچون اژدهایی چند سر، در عرصههای دیگر با سرعتی بیش از مجال محدود سازمان حفاظت محیط زیست کماکان نقش مرگ بر آخرین سپیدیهای موجود میکشد. رویارویی با بحرانی که نا ایستا در حال پیشروی است عزمی همگانی را میطلبد. فراخوان مدیریت سازمان جدید سازمان برای پذیرا بودن نظرات و مشارکتهای مردمی گرچه امیدوار کننده بود اما همچون راهی گشوده و باز را میماند که در انسدادی تشکیلاتی گویی به جادهای کم عرض و ناهموار پایان مییابد. آنانکه در این فراخوان بسوی مدیریت جدید پرواز میکنند چه بسا پر و بال به دیوار قطور شیشهای و بسته سازمان میکوبند. هنوز روزنهها به تناسب این فراخوان و برای به عرصه کشاندن همه ظرفیتهای اجتماعی در حل یا کاهش بحران، آغاز به ساماندهی نشده است.
سازمان حفاظت محیط زیست کشور بایستی در گامهای نخستین این بار، شدت و سرعت تخریب را در شمال کشور مورد ارزیابی قرار دهد. بیش از خطر نابودی جنگلها اکنون اراضی کشاورزی در جای جای این محدوده است که بی هیچ باز دارندهای و با تلقی غلط از حق مالکیتها و با مثله شدن بیوقفه توسط قوانین ارث این اقلیم زرخیز را به یک پارک عمومی تبدیل کرده است. پارکی که در آن هر کس که برای گذران چند روزی در سال هم که میآید به دلیل داشتن پول حق تملک پیدا میکند . پارکی که هر بینندهای در آغاز ورود درمیابد که فاقد متولی و مدیریتی واحد است. لطفا همانند حراست از جنگلها این نکته را هم مورد تا کید قرار دهید. اگر بازدارندگی آخرین بقایای زنده این طبیعت صورت نپذیرد حداقل گروههایی فیلم بردار محدودههای باقیمانده را به تصویر بکشند. باشد که اگر ارزشی از این طبیعت منحصر بفرد را بجای نگذاشتیم این فیلمها بتوانند نسل مغبون آینده را به گذشته زیبا و آنهم در حسرتی نوستالوژیک ارتباط دهند.
جناب آقای روحانی! برای افزودن به قابلیتهای بازدارندگی سازمان حفاظت محیط زیست باید که نگاه راهبردی موجود مورد بازنگری و تطبیق با فوریتها گردد. .بنظر میآید که مدیران کلیدی و تاثیرگذار این سازمان شاید با پرداختن به مشکلاتی که به سلامت انسان آسیب وارد مینماید برای دستیابی به اهداف اصلی، آدرس اشتباهی بخود میدهند و بجای رفاقت برای همکاری با هم در وادی جدالهای سلیقهای میافتند. مقولههایی که سلامت انسان را مورد تهدید قرار میدهد بیش از آنکه به این ساز مان مرتبط باشد در حیطه وظایف وزارت بهداشت و درمان است. متولی بستر حیات کشورمان بایستی به همساز نمودن ابزار خود با ظرفیتهای لایزال اجتماعی و حول راهبرد اکوسیستم محوری اهتمام ورزد. اکوسیستمی که انسان هم جزیی از چرخه حیات و نه مالک و هدف آن است.
عبدالحسین طوطیایی
عضو هیات علمی بازنشسته سازمان تحقیقات کشاورزی