آفتابنیوز : آفتاب- غلامعلي دهقان*: در 16 آذر 1332 خون پاك 3 دانشجو- شريعت رضوي، قندچي و بزرگنيا- به زمين ريخته شد تا نهضت بيداري ايرانيان براي ملي شدن صنعت نفت همچنان پس از كودتاي 28 مرداد استمرار و سرانجام پس از 25 سال در بهمن 1357 به بار نشيند. درباره اين حادثه و علل و عوامل آن، توجه به نكات زير قابل توجه است:
1. پس از خروج پهلوي اول از ايران در شهريور 1320 و همچنين اشغال ايران توسط قواي بيگانه و شكل گيري كلوپهاي قدرت توسط قدرتهاي خارجي، فرصتي هم براي نيروهاي مستقل و آزاده اعم از مذهبي و ملي بهوجود آمد تا از اين فرصت استفاده و سخن از حقوق ملت در ابعاد مختلف از جمله "ملي كردن صنعت نفت ايران" داشته باشند. پس از طرح موازنه منفي توسط دكتر مصدق در مجلس چهاردهم -1323- كه بهواسطه آن دولت ايران موظف بود در طي جنگ جهاني دوم به هيچ قدرت خارجي امتياز نفت ندهد و همچنين پس از مخالفت مجلس پانزدهم-1326- با قرار داد شفاهي قوام و سادچيكف كه بر اساس آن قرار بود نفت 5 استان شمالي كشور براي ساليان متمادي به روسها تعلق گيرد و نيز پس از مخالفت مجلس شانزدهم -1329- با لايحه الحاقي گس- گلشائيان كه تأمين كننده منافع ملت ايران نبود، جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران اوج گرفت و سرانجام در 29 اسفند 1329 به بار نشست و صنعت نفت ايران ملي اعلام گرديد.
2. زمينههاي ملي شدن صنعت نفت ايران را ميبايست در مطالبات انباشت شده ملي دانست كه طي قريب به نيم قرن كمترين عايدي را از استخراج ذخاير نفتي خود داشت. در قرار داد دارسي- 1280 – سهم ايران16% و در قرارداد الحاقي -1312 – سهم ايران 20% بيشتر نبود و اين در حالي بود كه ماليات ساليانه دريافتي از سوي دولت انگليس چندين برابر دريافتي دولت ايران بود! براي مثال در سال 1329، دولت انگليس 50 ميليون ليره استرلينگ به عنوان ماليات از كمپاني نفت ايران- انگليس دريافت كرد و اين در حالي بود كه عايدي دولت ايران فقط 16 ميليون ليره بود!! بيتوجهي انگليسيها به حقوق ايرانيان شاغل در مناطق نفتي، عدم استفاده از نيروهاي بومي در بخشهاي استراتژيك صنعت نفت، عدم اجراي تعهدات داده شده به دولت ايران، عدم افزايش سهم كشور صاحب نفت با توجه به گذشت زمان و ...و... و بطور خلاصه تحقير ملي ايرانيان توسط انگليسيها سبب شد تا جنبش ملي شدن صنعت نفت به عنوان نماد استقلالخواهي ايرانيان خود را بروز دهد.
3. اصرار رهبران جنبش ملي شدن صنعت نفت، بهخصوص شخص نخستوزير وقت -مصدق- بر خلع يد بيگانه از صنعت نفت ايران، راه سازش با انگليس را بست. با به قدرت رسيدن چرچيل- نخستوزير انگليس از حزب محافظهكار- و همچنين روي كار آمدن آيزنهاور- رئيسجمهور آمريكا از حزب جمهوريخواه – همگرايي كامل ميان دول انگليس و آمريكا مبني بر سرنگوني مصدق انجام گرفت. اما آنچه توطئه انگليسي- آمريكايي را سرعت بخشيد اختلافات داخلي بود كه بهتدريج ميان رهبران جنبش جدايي افكند و فرصتي مناسب براي بيگانه فراهم كرد تا كودتاي 28 مرداد موفق از آب در آيد.
4. اشتباه استراتژيك طراحان كودتاي انگليسي- آمريكايي مرداد 1332 اين بود كه عزم ملي ريشه دار را كه جايگاه تمدني مناسب در تاريخ را داشتند ناديده گرفته و منافع خودشان را بر منافع ايرانيان ترجيح دادند. هنوز چهار ماه از وقوع كودتاي 28 مرداد نگذشته بود كه دانشجويان به عنوان پيش گامان حركت بيداري ايرانيان با نثار خون خود نشان دادند نهضت ملي شدن يك جرقه نبوده و تداوم خواهد داشت. تداومي كه پيامد آن انقلاب بزرگ 1357 و آغاز حيات سياسي ايرانيان در پرتو استقلال اين كشوربزرگ بود.
*عضو شوراي مركزي حزب اعتدال و توسعه