آفتابنیوز : آفتاب: برنارد اورکاد، مدیر تحقیقات مرکز ملی علمی پاریس (CNRS) و متخصص ایران در مصاحبهای با روزنامه الجزایری "الوطن" (El watan) در خصوص توافقنامه ژنو و اثرات سیاسی و اقتصادی آن اظهار کرد: به نظر من آن چه در ژنو رخ داد یک انقلاب صلحآمیز و برگشتناپذیر در روابط بینالملل بود.
به گزارش ایسنا، متن این مصاحبه به این شرح است:
سوال: چرا آمریکاییها برای شروع مذاکره با ایرانیان تا انتخاب رییسجمهور روحانی صبر کردند؟
پاسخ: باید توجه داشت سیاستهای آمریکا در خاورمیانه بیش از 10 سال است که شکست خورده است. در افغانستان جنگ بدون نهایت ادامه دارد. در عراق یک فاجعه وحشتناک در جریان است. آمریکا و غرب ناتوان از یافتن یک راهحل برای زندگی دردناک مردم سوریه هستند. برای امنیت منطقه یافتن یک توازن ضروری بود و ما میدانیم که هیچ توازن سیاسی در خاورمیانه بدون حضور کشوری با اهمیت ایران امکان ندارد. عملا از 35 سال قبل ایران در خارج از تحولات است، مثل این که ما بخواهیم توازن در خاور دور را بدون نقش چین ایجاد کنیم که بیهوده است. برعکس آمریکاییها هرگز روابط محرمانه خود را با ایرانیان قطع نکردند. از سال 2009 تماسهای واشنگتن و پاریس متوقف شد زیرا آنها منتظر بودند که دولت ایران سقوط کرده و جمهوری اسلامی سرنگون شود. این که سخنان تند (رییس جمهور) احمدینژاد در روند توقف تماسها به طور سمبولیک نقش داشت یک واقعیت است، اما همه میدانند که قدرت برتر در ایران در دست رهبری است و نه رییس جمهور. کشورهای غربی به سرعت متوجه شدند که اشتباه است منتظر یک انفجار از داخل نظام و یا فروریزی آن شوند، زیرا جمهوری اسلامی ایران با وجود چالشهای خود یک سیستم نسبتا با ثبات، محکم و قادر به تحول از درون است.
سوال: شما فکر میکنید اوضاع سوریه در انتخاب آمریکا برای نزدیک شدن به ایران تاثیر گذاشته بود؟
پاسخ: بله، به نظر من در فضای جعلی و مشخصا آن چه در سوریه میگذرد، فشار زیادی بر آمریکا برای قبول پایان دادن به دشمنی با ایران داشت. شرایط در سوریه ممکن است وخیمتر شود و قدرتهای بزرگ ناتوان از یافتن راه حل برای کنار هم نشاندن طرفهای درگیر در سوریه هستند و حتی با وجود مذاکرات طرفها نمیتوان بدون ایران کاری کرد. از طرف دیگر من مطمئن هستم که ایران صندلی خود را در کنفرانس "ژنو 2" خواهد داشت، موضوعی که بسیاری از دادهها را تغییر خواهد داد. غربیها باید به شکست خود در این پرونده اعتراف کنند و به ایرانیان بگویند "آقایان شما اگر قادر به حل این مساله هستید بفرمایید".
سوال: شما گفتید اولین قدم از سوی آمریکا بوده است. چرا ایرانیها مذاکره برای رسیدن به چنین توافقی را قبول کردند؟
پاسخ: از طرف ایران مسائل قدری متفاوت بود. تحریمها، اقتصاد ایران را از پای در آورد،کاهش تولید نفت، افزایش بیکاری، افنجار تورم، از بین رفتن تقریبی بخش صادرات و واردات و خلاصه اقتصاد ایران از بین رفت. اما از نظر من این شرایط به سه عنصر مثبت منجر شد. اول در مورد پرونده هستهیی که ایران با وجود تحریمها به فعالیت غنیسازی خود بهتر و با بهترین تکنولوژی ادامه داد. دوم ملیگرایی در ایران تقویت شد. ایران یک ملت قدیمی و قوی است و یک اجماع ملی از بورژوازی غربی شده تا اسلامگراهای بسیار رادیکال برای مخالفت با تحریمها و دور زدن آن ایجاد شد و نوعی ملی کردن صنایع بهوجود آمد و ایرانیها به ساخت و صادرات تولیدات خود به امیرنشینهای خلیج (فارس)، عراق، هند و آفریقای شرقی ادامه دادند. امروز صادرات غیرنفتی ایران به واردات این کشور نزدیک شده است و این برای اولینبار در یک کشور تولیدکننده نفت است که رخ میدهد. سوم جمهوری اسلامی ایران توانست اوضاع را اداره کند. در سال 2009 (مقام معظم) رهبری آیت الله خامنهای متوجه شد که خطر واقعی شکاف در داخل کشور وجود دارد. زیرا رهبران تظاهرکنندگان، آنارشیستهایی که از خارج از نظام آمده باشند نبودند. موسوی و کروبی فرزندان ایدئولوژیک بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بودند. موسوی تا سال 1989 نخست وزیر و کروبی دوبار رییس مجلس شورای اسلامی بود. (مقام معظم) رهبری متوجه خطر شکاف حکومت شد، ایشان باهوش سیاسی برای انجام یک انتخابات بسیار خوب دست به کار شد و انتخاب (رییس جمهور) روحانی موجب یک اجماع سیاسی شد و در نتیجه امروز دولت ایران قوی، ملت ایران قدرتمند و صنایع هستهیی پیروز است. تنها اقتصاد ایجاد مشکل میکند و در نتیجه ایرانیان از موضع قدرت برای حل مشکلات اقتصادی خود وارد صحنه شدند.
سوال: برخی منابع رسانهیی اعلام کرده بودند، توافق تاریخی ژنو بهدلیل اقدامات فرانسه شکست خورده و توافق امضاء نمیشود؛ در اولین دور مذاکرات چه اتفاقی افتاد؟
پاسخ: این موافقتنامه دارای دو جنبه است یک توافق فنی در مورد هستهیی، کنترل شده توسط آژانس امضا شد و ایران قبول کرد فعالیت هستهیی خود را محدود و هرگونه احتمال نظامی شدن را منتفی کند. این روشن است، اما آن چه مهمتر است آن که برای اولینبار بعد از انقلاب اسلامی در سال 1979 ایران با بقیه دنیا مذاکره کرد. از نظر من موافقت ژنو رنسانس دوباره ایران است، ایران کاملا به صحنه جهانی باز میگردد. این موضوع یک نقطه عطف تاریخی در خاورمیانه است ،تمام قدرتهای بزرگ مایل به شرکت در آن بودند. آمریکاییها قبل از همه ابتکار عمل را به دست گرفتند. جان کری اولین وزیر بود که 6 نوامبر برای آغاز مذاکرات به ژنو رسید. وی از متحدان خود خواست برای امضاء بیایند و به آنها گفت با همتای ایرانی خود مسائل را حل کرده است. اروپاییها و در مرحله اول فرانسویها خواستند به آمریکا بگویند آنها حرفهایی برای گفتن دارند. فابیوس خواستار برخی اصلاحات فنی شده بود و خواست نشان دهد حق دارد آنجا باشد و این برای تهران بد جا افتاد و از آن برداشت بد کرد. ایرانیها تصور کردند که فرانسویها مخالف توافق هستند در حالی که چنین نبود و بعد هم روسها میخواستند نشان دهند که یک نقش تعیین کننده در امضای توافق داشتند. در دومین دور مذاکرات لاوروف اولین وزیر بود که در 22 نوامبر قبل از همتایان آمریکایی و فرانسوی خود به ژنو وارد شد. قبل از آن هم معاون وزیر خارجه خود را به تهران فرستادند. آنها میخواستند بگویند آمریکا شروعکننده مذاکرات و فرانسه تکمیلگر آن بود اما ما توافق را انشاء کردیم. این توافق یک موفقیت سیاسی و دیپلماسی است و همه از مشارکت در آن راضی هستند ولی تمام این کشورها از نتیجه اقتصادی و سیاسی نزدیکی ایران و آمریکا ناراضی هستند.
سوال: بعد از امضای قرارداد آقای روحانی اعلام کرد که غرب بالاخره به حق غنیسازی ایران اعتراف کرده است، اما موضوع از سوی آمریکا رد شد. میتوانید بگویید واقعیت چیست؟
پاسخ: آقای روحانی واقعیت را گفت، حتی اگر چه دو دقیقه بعد جان کری خلاف آن را اعلام داشت و اینجاست که ملاحظه میشود دیپلماتها افراد باهوشی هستند. من توضیح میدهم، ایرانیها میگویند ما حق غنیسازی داریم در حالی که حق غنیسازی به خودی خود وجود ندارد. اما آنها حق دارند زیرا در موافقتنامه غربیها اعتراف میکنند که ایران حق توسعه هستهیی غیرنظامی را دارد و این برنامه شامل غنیسازی و فعالیتهای متعدد دیگر است. در نتیجه (آقای) روحانی و جان کری با بازی با الفاظ تلاش میکنند همه را راضی نگهدارند.
در موافقتنامه ایران به محدود کردن سانتریفیوژها و غنیسازی تا 5 درصد، توقف ساخت راکتور اراک که میتواند پلوتونیوم تولید کند و کنترل اورانیوم 20 درصدی بر روی خاک ایران که در مدت شش ماه خواهد بود موظف و در مقابل قدرتهای بزرگ متعهد به آزادسازی 7 میلیاردی از 100 میلیارد دلارهای مسدود شده ایران خواهند بود که رقمی اندک است. غربیها همچنین متعهد به گشایش اقتصادی ایران و بخشهای اتومبیل، پتروشیمی و صنایع هوایپمایی هستند و این یک توافق حداقلی است. مهمترین بخش مساله آن است که بعد از شش ماه در صورت عملی شدن توافق یک موافقت کامل و قطعی صورت میپذیرد.
سوال: شما چگونه عکسالعمل اسراییل و عربستان سعودی را در مورد توافقنامه توجیه میکنید؟
پاسخ: اسراییلیها و سعودیها از پایان سی سال کنار ماندن ایران (از صحنه جهانی) خشمناک هستند زیرا در این مدت آنها دوستی با آمریکا در این منطقه حساس را به انحصار خود در آورده بودند. بهخوبی میدانیم که آمریکا هرگز نه اسراییل و نه عربستان را رها نمیکند. این دو کشور از تغییر توازن قوا در منطقه به نفع ایران هراسناکند. به نظر من آن چه در ژنو رخ داد یک انقلاب صلحآمیز و برگشتناپذیر در روابط بینالملل بود. درزمینه مسائل امنیتی دو متحد آمریکا چیزی برای ترسیدن ندارند و نباید نگران باشند؛ برعکس دولت اسراییل از روابط طبیعی ایران با کشورهای غربی امنیت بیشتری خواهد یافت. این آرامش سیاسی بسیار مهمتر از مساله هستهیی است زیر از نظر من مساله هستهیی یک موضوع فنی است که به سادگی قابل حل است. بمب اتمی که اسراییل را از صفحه روزگار محو کند یک لطیفه و یک ابزار سیاسی است. در مدتی که همه درگیر پرونده هستهای ایران بودند، اسراییل به شهرک سازی در کرانه غربی ادامه داد. هرگز جنگی بین ایران و اسراییل رخ نخواهد داد. در مورد عربستان این کشور به لحاظ ایدئولوژیک یک مخالف ایران است، یک پادشاهی سنی عربی مقابل جمهوری اسلامی اسلامی شیعه و فارس، اما (رییس جمهور) حسن روحانی سخنانی همدردانه در مقابل عربستان به زبان آورد. او بارها اعلام کرده است عربستان را یک رقیب نمیداند بلکه یک شریک منطقهیی ایران است.