آفتابنیوز : تصميم به بمباران اتمي شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي يكي از مسائل جنجال برانگيز قرن بيستم بوده است. بسياري از مردم معتقد بودند كه اين بمباران، جنگ را كوتاه كرده، جان آمريكايي هاي بسياري را نجات داده و سهم شوروي سابق در اداره ژاپن در زمان پس از جنگ را كاهش داده است. اما صاحبنظران زيادي اين عقيده را رد مي كنند و هنوز هم مباحثات در اين خصوص ادامه دارد. اين چارچوب زماني، وقايع سال 1945 و شرايط منتهي به بمباران و حوادث پس از آن را مورد بررسي قرار مي دهد. درسال 1945، پروژه منهتن، يعني تلاش سنگين و سخت آمريكا براي ايجاد بمب اتمي، سرانجام به نقطه موفقيت رسيد. اولين تجهيزات اتمي در آلاموگرودو در نيومكزيكو و در تاريخ 16 جولاي 1945 آزمايش شدند. سه هفته بعد، بمب اتمي در شهر هيروشيما مورد استفاده قرار گرفت و حدود 70 هزار تا 90 هزار قرباني گرفت كه اكثر آنان غيرنظامي بودند. سه روز بعد، بمب اتمي دوباره در شهر ناكازاكي به كار گرفته شد و در فاصله كمي پس از آن، جنگ جهاني دوم به پايان رسيد. تصميم به بمباران اتمي ژاپن، همواره موضوعي قابل بحث در سطح جهاني خواهد بود و سوالات مهمي در اين خصوص مطرح مي شود. آيا اين فاجعه بايد اتفاق مي افتاد؟ آيا ممكن است چنين فاجعه اي در ابعاد بزرگتر دوباره روي دهد؟ حالا كه عده اي تجربه استفاده از نيروي هسته اي در مورد انسان ها را دارند، توانايي انسان براي مهار اين تسليحات مرگبار و خطرناك چيست؟
ژانويه 1945: دانشمندان و فيزيكدانان آمريكايي، آزمايش هاي سري خود روي پلوتونيوم را با تزريق پلوتونيوم به بيماران و زندانيان، آن هم بدون اطلاع و موافقت آنان آغاز كردند. جك مديگان، يك مشاور وزارت جنگ، يافته هاي خود در مورد تأثير پروژه منهتن را اين گونه توصيف مي كند: «اگر پروژه موفقيت آميز باشد نيازي به تحقيق نيست و اگر پروژه شكست بخورد هم تحقيق ديگري صورت نخواهد گرفت.»
27 ژانويه:
ارتش شوروي، آشويتز را آزاد مي كند.
11-4 فوريه:
روزولت، چرچيل و استالين در كنفرانسي در يالتا شركت مي كنند. آنان در مورد مناطق اشغالي آلمان در زمان پس از جنگ با هم به توافق رسيدند. تعيين برنامه اي براي ايجاد دولت جديد در لهستان هم در همين راستا مطرح بود و ايجاد يك سازمان بين المللي براي حفظ صلح و امنيت نيز مورد توجه قرار گرفت.
13 فوريه:
بمباران گسترده درسدن توسط متحدين، انفجار بزرگي را براي دومين بار در تاريخ به وجود مي آورد. كرت ونه گات در آن زمان در درسدن بود و در مورد اين حادثه در «كشتارگاه پنج» مطالبي را ذكر مي كند.
3 مارس:
رئيس شوراي جنگ و وزير آينده امور خارجه، جيمز بيرنه، يادداشتي براي فرانكلين روزولت مي فرستد و هشدار مي دهد كه اگر «هيچ محصولي تا قبل از پايان جنگ توليد نشود، عواقب جدي آن براي حزب دموكرات زياد خواهد بود». او همچنين مي گويد: «من مي دانم كه هزينه هاي پروژه منهتن دارد به مرز دو ميليارد دلار نزديك مي شود و هيچ تضميني قطعي هم درمورد آن وجود ندارد. اما ما موفق شده ايم كه همكاري كميته هاي كنگره در مسائل سري را به دست آوريم و شايد بتوانيم تا پايان جنگ اين شرايط را ادامه دهيم.»
25 مارس:
لئوزيلارد و آلبرت انيشتين، نامه اي به روزولت رئيس جمهور آمريكا مي نويسند. زيلارد درصدد است روزولت را از خطرات رقابت تسليحات هسته اي در زمان پس از جنگ و در صورت استفاده از سلاح هاي اتمي عليه ژاپن آگاه كند. در اين نامه آمده است: «شرايط سري كه زيلارد در آن كار مي كند به او اجازه ارائه اطلاعات در مورد كارش را نمي دهد. اما مي دانم كه او اكنون به شدت در مورد كمبود ارتباطات كافي بين دانشمندان هسته اي و سياستگذاران دولت و اعضاي كابينه نگران است.» زيلارد در يادداشت همراه اين نامه نوشت: «نمايش» بمب هاي اتمي، رقابت براي توليد اين تجهيزات بين آمريكا و روسيه را افزايش مي دهد و اگر شرايط فعلي ادامه يابد، موقعيت برتر ما در چنين رقابتي ممكن است از دست برود.»
آوريل
آن فرانك (1945-1929) در يك كمپ نازي ها در برگان- بلسن درگذشت. در خاطرات او آمده است: «عجيب است كه هنوز از بقيه ايده آل هايم صرف نظر نكرده ام زيرا همه آنها بسيار بيهوده و غيرقابل اجرا به نظر مي رسند. با اين وجود، آنها را حفظ مي كنم. زيرا معتقدم مردم هنوز هم خوش قلب هستند.» الئنور روزولت كه يك كپي از نامه زيلارد به روزولت را دريافت كرده بود به پيشنهاد زيلارد براي جلسه در آپارتمان اش در منهتن در 8 ماه مي پاسخ مي دهد. اما رئيس جمهور در 12 آوريل فوت مي كند.
12 آوريل
فرانكلين روزولت فوت مي كند و هري ترومن، سي و سومين رئيس جمهور آمريكا مي شود. او در آخرين سخنانش مي نويسد: «ما با اين واقعيت مواجه شده ايم كه اگر قرار است تمدن ما نجات يابد، بايد علوم روابط انساني يعني توانايي اقشار مختلف مردم براي زندگي و كار در يك جهان واحد و در شرايط صلح آميز را تقويت كنيم. ما اين موضوع را دريافته و بهاي سنگيني نيز براي آن پرداخته ايم. زندگي و كار با يكديگر تنها يك راه دارد و آن هم در چارچوب قانون است. اگر چنين ايده اي رواج نيابد و انسان ها نيز عقايد خود در اين خصوص را تغيير ندهند، انسانيت محكوم به فنا خواهد بود.»
25 آوريل
استيمسون وزير جنگ و ژنرال گراوز در مورد بمب ها به ترومن گزارش مي دهند. در اين گزارش، گراوز تأكيد مي كند كه ژاپن هميشه هدف بمب هاي اتمي بوده است. برنامه ريزان ستاد مشترك، به فرماندهي اعلام مي كند كه «اگر تسليم بدون قيد و شرط و برنامه قابل قبول براي مردم ژاپن ارائه نگردد، هيچ جايگزيني براي آن وجود ندارد و بنابراين تهديد به نابودي مطلق ژاپن مي تواند به تسليم آنها منجر شود.
26 آوريل نيروهاي روسي و آمريكايي در توركائو در البه ملاقات مي كنند.
27 آوريل
كميته هدف گيري براي اولين بار بر تصميم گيري در مورد تعيين شهرهايي در ژاپن براي استفاده از بمب اتمي تشكيل جلسه مي دهند. در پايان ماه مي، اين شهرها انتخاب مي شوند: كيوتو، هيروشيما، كوكورا و نيگاتا. نهايتا ناكازاكي به جاي كيوتو قرار مي گيرد و برخي شهرها نيز از ليست هدف هاي تعيين شده براي بمباران نيروي هوايي ارتش آمريكا خارج مي شوند.
29 آوريل
در گزارشي با عنوان تسليم بدون قيد و شرط، اعضاي كميته اطلاعاتي مشترك به رئيس ستاد مشترك اطلاع مي دهند كه «تعداد ژاپني هايي كه مي دانند كشورشان به طور مطلق نابود خواهد شد در حال افزايش است.»
3 مي 1945
جيمز بيرنه به عنوان نماينده مخصوص ترومن رئيس جمهور آمريكا در كميته موقت انتخاب مي شود.
8 مي
جنگ در اروپا پايان مي يابد.
9 مي
كميته موقت براي اولين بار جلسه تشكيل مي دهد. هدف آن، «مطالعه در مورد مهار و پايان جنگ، انجام مطالعه و مشاوره درمورد تحقيقات پس از جنگ و تعيين مقررات و قوانين لازم براي به كارگيري آنها بود. اعضاي كميته موقت عبارت بودند از جيمي بيرنه نماينده شخصي رئيس جمهور، رالف بارد معاون امور نيروي دريايي، ويليام كلايتون، مشاور وزير امور خارجه، وانه وار بوش مدير دفتر تحقيقات و گسترش علمي آمريكا و مدير سابق مهندسي MIT، جيمز كنانت شيميدان معروف و رئيس دانشگاه هاروارد و نيز کارل كامپتون فيزيكدان برجسته و رئيس MIT.
12 مي
ويليام داناوان مدير دفتر خدمات استراتژيك به ترومن گزارش مي دهد كه سفير ژاپن به سوئيس، يعني شونيچي كاز، مي خواهد «به دشمني ها خاتمه دهد».
25 مي
لئوزيلارد با در دست داشتن نامه اي از آلبرت انيشتين به كاخ سفيد مي رود تا ترومن را از خطرات تسليحات اتمي براي دوران بعد از جنگ آگاه كند و او را درخصوص عدم صدور اجازه استفاده از سلاح هاي اتمي عليه ژاپن مجاب كند.
28 مي
جان مك كلوي مشاور وزير جنگ به استيمسون وزير جنگ مي گويد: عبارت «تسليم بدون قيد و شرط» بايد حذف شود. او مي گويد «اين عبارت، به نوعي شكست ظاهري تعبير مي شود و من معتقدم كه آمريكا مي تواند خواسته هاي خود در مورد ژاپن را بدون به كار بردن اين عبارت نيز تأمين كند.» لئوزيلارد به همراه والتر بارتكي و هارولد اوري با جيمي بيرنه در اسپارتانبورگ در كاروليناي جنوبي ديدار مي كند. زيلارد تلاش مي كند بيرنه را متقاعد كند كه نشان دادن قدرت بمب ها به جاي به كار گيري آنها در مورد ژاپن، موثرتر است. بيرنه از زيلارد مي پرسد: «اگر نتايج و نمود برنامه هاي هسته اي را به كنگره نشان ندهيم، چگونه مي توانيم آنان را به اختصاص بودجه براي تحقيقات انرژي اتمي متقاعد كنيم؟» زيلارد كه به اين مباحث فكر مي كرد بعدها مي نويسد: «با خودم فكر مي كردم اگر من در آمريكا متولد شده بودم و در سياست هاي آمريكا نفوذ داشتم و در مقابل بيرنه هم در مجارستان به دنيا آمده و فيزيك خوانده بودم، حتما جهان در حالت بهتري به سر مي برد و آن وقت نيازي به بمب اتمي نبود و خطر رقابت تسليحاتي بين آمريكا و روسيه هم وجود نداشت.» بعدها جوزف گرو نيز در يادداشتي ملاقات با ترومن را اين گونه توصيف مي كند: «بزرگترين مانع در مقابل تسليم بي قيد و شرط ژاپن، آن است كه مردم اين كشور از نابودي امپراتوري هراس دارند. اما اگر اين مردم بدانند كه در صورت تسليم مي توانند ساختار سياسي آينده خود را حفظ كنند، احساس مي كنند كه حداقل حفظ ظاهر كرده اند و به همين جهت، احتمال تسليم آنها وجود دارد.»
30 مي
زيلارد كه مي خواست كميته موقت را تحت تأثير قرار دهد، ملاقاتي را با اوپنهايمر در دفتر گراوز ترتيب داد. اوپنهايمر به زيلارد گفت: «اين سلاحي است كه هيچ اهميت نظامي ندارد. سروصدا و جنجال زيادي به پا مي كند اما سلاح موثري در جنگ نيست.»
31 مي
كميته موقت اعلام مي كند كه «بهترين هدف براي بمباران اتمي، نيروگاهي با كارگران زياد است كه خانه هاي كارگران هم در اطراف آن واقع شده باشد.» در ميان افرادي كه با اين مسأله موافقت مي كنند، جيمز كنانت رئيس دانشگاه هاروارد هم به چشم مي خورد. دفتر خدمات استراتژيك گزارش مي دهد كه يك ديپلمات ژاپني در پرتغال، پيشنهاداتي را در مورد صلح احتمالي مطرح كرده است. ديپلمات ژاپني مي گويد تا زماني كه «تسليم بي قيد و شرط» مورد توجه قرار نگرفته باشد، شرايط ديگر، اهميت چنداني نخواهند داشت.
اول ژوئن
كميته موقت رسما تصميم مي گيرد مردم شهرهاي هدف قرار گرفته را از اين بمباران آگاه نكند. در گزارش جلسه كميته موقت آمده است: بيرنه به وزير جنگ گفت بمب بايد فورا و بدون هشدار قبلي و در منطقه اي پرجمعيت در ژاپن به كار گرفته شود.
9 ژوئن
جورج مارشال رئيس ستاد مشترك در يادداشتي به استيمسون وزير جنگ گفت: ما بايد صحبت در مورد تسليم بي قيد و شرط ژاپن را كنار بگذاريم و اهداف واقعي خود را در مورد شكست و خلع سلاح را مورد توجه قرار دهيم.
11 ژوئن
كميته فرانك در مورد مسائل اجتماعي و سياسي بمب اتمي به رياست جيمز فرانك برنده جايزه نوبل، گزارشي ارائه داد كه در مورد بمباران ناگهاني ژاپن هشدار مي داد. در اين گزارش آمده بود: «اگر ما موافقت جهاني در مورد مقابله با جنگ هسته اي را به عنوان هدف اصلي خود در نظر بگيريم، استفاده از تسليحات هسته اي ممكن است شانس موفقيت ما را به كلي از بين ببرد.» گزارش به درستي پيش بيني كرده بود كه «بمب اتمي يعني آغاز رقابت تسليحاتي نامحدود.»
14 ژوئن
گزارش كميته فرانك كه توصيه مي كرد بمب ها پيش از استفاده از آنها در ژاپن به جهان معرفي گردند، به لوس آلاموس و براي دانشمنداني مانند فري، لاورنس و اوپنهايمر نيز فرستاده شد.
15 ژوئن 1945
كميته برنامه ريزي جنگ كه كميته مشاور براي ستاد مشترك بود، نتيجه گرفت كه حدود 40 هزار آمريكايي در دو مرحله حمله به ژاپن كشته خواهند شد.
16 ژوئن
كامپتون، فرمي، لاورنس و اوپنهايمر نتيجه مي گيرند كه «ما نمي توانيم هيچ نمايش تسليحاتي را قبل از پايان جنگ به راه بيندازيم چون هيچ گزينه ديگري به جاي عمليات نظامي مستقيم وجود ندارد.»
17 ژوئن
مك كلوي به استيمسون مي گويد «شهر ديگري براي بمباران كردن و هواپيمايي ديگر براي ساقط كردن و كشتي ديگري براي غرق كردن نمانده است. ما حالا براي يافتن هدف مشكل داريم.»
18 ژوئن
ترومن در جلسه اي با مشاوران ارشد خود، برنامه هاي نظامي براي حمله به ژاپن را مورد بررسي قرار مي دهد. بنا به گفته ويليام ليهي، قرار نبود حمله تا پيش از اول نوامبر 1945 آغاز شود. از مك كلوي خواسته شد كه ماده 12 اعلاميه پوتزدام را آماده كند. در آن ماده آمده بود كه دولت ژاپن در زمان پس از جنگ «شايد بتواند سلطنت قانون اساسي را در چارچوب سلسله امپراتوري فعلي حفظ كند.» ليهي در خاطرات روزانه اش مي نويسد: «در حال حاضر، تسليم ژاپن مي تواند تحت شرايطي كه براي ژاپن قابل قبول باشد انجام گيرد و در عين حال، بهترين شرايط را براي دفاع آمريكا در مقابل حملات آينده در اقيانوس آرام فراهم آورد.» او همچنين مي نويسد: ژنرال مارشال معتقد است حمله به كيوشو در جنوب ژاپن، تلفاتي بيشتر از 63 هزار تا 190 هزار نيروي ژاپني را به دنبال نخواهد داشت.» اين آمار در مقايسه با 500 هزار تا يك ميليون آمريكايي كه مقامات اين كشور، ادعاي حفظ جان آنها را داشتند، چندان قابل ملاحظه نبود.
19 ژوئن خاطرات جيمز فارستال، ملاقات سران وزارت خارجه- جنگ و نيروي دريايي و بحث در مورد شرايط تسليم را مورد توجه قرار مي دهد. او مي نويسد: «پيشنهاد گرو كه با موافقت استيمسون هم همراه بود، مبني بر آن است كه بايد به مردم ژاپن اعلام شود در آينده چه بخشي از شرايط فعلي كشورشان حفظ خواهد شد و در عين حال شرايط تسليم بايد به نوعي تنظيم شود كه نابودي تمام بقاياي نظامي گري ژاپن را به همراه داشته باشد.»
20 ژوئن
جلسه شوراي سياستگذاري عالي جنگ ژاپن در مورد خاتمه جنگ برگزار مي شود. طبق اين گزارش، امپراتور، وزير امور خارجه و نيروي دريايي، خواهان صلح مي شوند اما وزير ارتش و دو معاون ديگر موافقت نمي كنند.
26 ژوئن
منشور سازمان ملل متحد توسط نمايندگان 50 كشور جهان در سانفرانسيسكو به امضا رسيد. استيمسون، فارستال و گرو موافقت كردند كه توضيح در مورد شرايط تسليم بايد قبل از حمله انجام گيرد و «زمان لازم براي عكس العمل داخلي را نيز فراهم كند.» هر سه موافق بودند كه «ژاپن را مي توان با منطق به راه آورد.»
27 ژوئن
رالف بارد معاون امور نيروي دريايي، يادداشتي براي استيمسون وزير جنگ نوشته و خواهان «بازي عادلانه» مي شود يعني طوري كه آمريكا قبل از حمله اتمي به ژاپن به اين كشور هشدار دهد. او توصيه مي كند كه آمريكا «اطلاعات لازم در مورد استفاده از قدرت اتمي را به ژاپن ارائه دهد.»
اول جولاي
زيلارد نامه اي را به ترومن مي فرستد و مخالفت اخلاقي خود با استفاده از بمب اتمي عليه ژاپن را اعلام مي كند.
2 جولاي
هنري استيمسون وزير جنگ، به ترومن پيشنهاد مي كند كه تسليم بي قيد و شرط را پيشنهاد دهد و مي گويد «فكر مي كنم ملت ژاپن، شرايط ذهني و ظرفيت لازم در اين بحران براي تشخيص لزوم پايان جنگ و پذيرش تسليم را داشته باشند.»
3 جولاي
جيمز بيرنه وزير امور خارجه آمريكا مي شود. نيويورك تايمز گزارش مي دهد «سناتور ويليام وايت، رهبر جمهوري خواهان اعلام كرد كه جنگ اقيانوس آرام در صورت تلاش ترومن، خيلي زود پايان خواهد يافت.
4 جولاي
زيلارد در مورد نامه اش به رئيس جمهور مي نويسد: «شخصا احساس مي كنم اگر دانشمنداني كه روي مسائل اتمي كار كرده اند، به طور واضح مخالفت اخلاقي خود با استفاده از اين بمب ها در اين مرحله از جنگ را اعلام كنند، شرايط بهتر خواهد شد.»
7 جولاي
ترومن به همراه بيرنه وزير امور خارجه به پوتزدام مي رود. در همان زمان، بيرنه تلگرامي از جانشين وزير امور خارجه آمريكا يعني جوزف گرو دريافت مي كند كه از تقاضاي صلح وابسته نظامي ژاپن در استكهلم خبر مي دهد. اين وابسته ژاپن خواهان حفظ امپراتوري ژاپن و در مقابل، بحث درمورد خاتمه مصالحه آميز جنگ شده است.
10 جولاي
در جلسه شوراي سياستگذاري جنگ ژاپن، امپراتور هيروهيتو خواهان تسريع تلاش ها براي صلح از طريق روسيه مي شود.
13 جولاي
واشنگتن پيامي از وزير امور خارجه ژاپن شيگنوي توگو را دريافت و رمزشكني مي كند كه به سفير ژاپن در مسكو فرستاده شده است: «تسليم بي قيد و شرط، تنها مانع صلح است.» فارستال وزير امور نيروي دريايي در خاطرات خود مي نويسد: «اولين نشانه تمايل ژاپن براي خاتمه جنگ، امروز از سوي توگو وزير امور خارجه به ساتو سفير ژاپن در مسكو ارسال شد. تمايل شديد امپراتور به خاتمه جنگ با استفاده از روش مسالمت آميز در اين راستا مورد تأكيد قرار گرفته بود.» فارينگتون دانيلز مدير آزمايشگاه دانشگاه شيكاگو به جيمز كامپتون گزارش مي دهد كه 27 درصد از دانشمندان معتقدند بمب اتمي بايد در ژاپن و يا در آمريكا با حضور نمايندگان ژاپن به نمايش درآيد و پس از آن مورد استفاده قرار گيرد.
15 جولاي
ترومن در مسير راه خود به جلسه پوتزدام، در آنتورپ توقف مي كند. بيرنه او را متقاعد كرده است كه از ماده 12 بيانيه پوتزدام مبني بر ارائه تضميني براي حفظ تاج و تخت امپراتوري ژاپن در زمان پس از جنگ صرف نظر كند.
16 جولاي
آزمايش ترينيتي براي انفجار پلوتونيوم در ساعت 5:29:45 صبح در آلاموگوردو در نيومكزيكو انجام مي پذيرد. اين آزمايش اولين انفجار اتمي در جهان به شمار مي آيد و بازده آن حدود 19 كيلوتن، يعني معادل با 19 هزار تن TNT است. رابرت اوپنهايمر، سخني از باگاوادگيتا، يك متن هندو را به ياد مي آورد: «من به مرگ، نابودكننده دنياها تبديل شده ام.» ژنرال تي.اف.فارل فرمانده جانشين ژنرال گراوز، اين انفجار را اينچنين توصيف مي كند: «نتايج و آثار آن را مي توان غيرقابل انتظار، بزرگ، زيبا، شگفت انگيز و هولناك خواند. نور آن قابل توصيف نيست. تمام منطقه با نور سوزاننده اي كه خيلي شديدتر از خورشيد بود روشن شد. رنگ آن طلايي، بنفش، ارغواني، خاكستري و آبي بود. تمام قله ها، شكاف هاي يخي و پشته هاي كوه را با چنان حالتي پوشاند كه غيرقابل توصيف است و تنها در خيالات مي گنجد.
17 جولاي
ترومن در پوتزدام در خاطرات خود مي نويسد: «فقط چند ساعت را با استالين گذراندم، او روز 15 اوت با ژاپن وارد جنگ مي شود. وقتي اين اتفاق بيفتد، كار ژاپني ها تمام است.» استيمسون وزير جنگ در خاطرات خود مي نويسد: «بيرنه مخالف هشدار قبلي به ژاپن و پيشنهاد من در اين خصوص بود. او جدول زماني را براساس نظر رئيس جمهور تعيين كرده بود و به همين علت، من هم ديگر اصرار نكردم.» لئوزيلارد كه از آزمايش ترينيتي بي خبر بود، آخرين پيش نويس درخواست از رئيس جمهور آمريكا را تنظيم كرده و از او مي خواهد «از قدرت خود به عنوان فرمانده نيروها استفاده كند و نشان دهد كه آمريكا قصد ندارد به استفاده از سلاح هاي اتمي در اين جنگ روي آورد، مگر آن كه آمريكا شرايط تسليم ژاپن را علناً اعلام كند و با مخالفت ژاپن مواجه شود. درمرحله دوم نيز بايد اين مسأله را مورد توجه قرار داد كه با توجه به ملاحظات ذكر شده در اين تقاضا و نيز مسئوليت هاي اخلاقي، تصميم به بمباران اتمي كنار گذاشته شود.» اين تقاضا توسط 155 دانشمند پروژه منهتن به امضا مي رسد.
18 جولاي
ترومن در خاطراتش مي نويسد: «نخست وزير (چرچيل) و من تنها غذا خورديم. در مورد منهتن صحبت كرديم (كه موفقيت آميز بوده است) تصميم گرفتيم در اين مورد با استالين صحبت كنيم. استالين به نخست وزير در مورد تلگرام امپراتور ژاپن و تقاضاي صلح او اطلاعاتي داده بود. استالين پاسخ او به من را نيز خواند. نتيجه رضايت بخش بود. فكر مي كنم ژاپني ها قبل از آن كه روسيه وارد عمل شود عقب مي نشينند. مطمئنم اگر ماجراي منهتن را در موردشان پياده كنيم عقب مي نشينند. بايد سر فرصت آن را بررسي كنم.»
21 جولاي
ترومن، استفاده از بمب هاي اتمي را مورد تأييد قرار مي دهد.
23 جولاي
وينستون چرچيل نخست وزير انگليس مي گويد: كاملاً مشخص است كه آمريكا در حال حاضر خواهان شركت روسيه در جنگ عليه ژاپن نيست.»
23 و 24 جولاي
مك كلوي در يادداشت هايش در پوتزدام مي نويسد: «بمب بزرگ» بالاخره كار خودش را مي كند. هم نخست وزير و هم رئيس جهمور را انعطاف ناپذير كرده است. آنها پس از گرفتن گزارش گراوز به جلسه رفتند و مثل دو پسربچه كه سيب بزرگ و قرمزي را پنهان كرده باشند درموردش بحث كردند.»
24 جولاي
والتر براون، مشاور مخصوص بيرنه وزير امور خارجه در خاطراتش مي نويسد «بيرنه مي گويد حالا با استفاده از بمب اتمي، ژاپن تسليم مي شود و روسيه هم چندان وارد جنگ نخواهد شد. بنابراين موقعيت مقابله با چين هم فراهم مي شود.» هنري استيمسون وزير جنگ، دستور استفاده از بمب اتمي را صادر مي كند.
25 جولاي
ترومن در خاطراتش مي نويسد: «ما وحشتناك ترين بمب را در تاريخ جهان كشف كرده ايم. شايد اين بمب، همان نابودي آتشين باشد كه در دره فرات و پس از ماجراي كشتي نوح وصف شده است. به هر حال ما معتقديم كه بهترين راه براي متلاشي كردن اتم را يافته ايم. آزمايش در بيابان نيومكزيكو شگفت آور بود. حالا اين سلاح در زماني بين الان تا 10 اوت عليه ژاپن به كار خواهد رفت. من به استيمسون وزير جنگ گفتم طوري آن را به كار ببرد كه عليه اهداف نظامي و سربازان باشد و آنها را عليه زنان و كودكان به كار نبرد. حتي اگر ژاپني ها خيلي هم وحشي و قصي القلب و نفرت انگيز باشند، ما نمي توانيم اين بمب وحشتناك را روي پايتخت و شهرهاي ژاپن بيندازيم. من و او باهم توافق داشتيم. هدف، كاملاً نظامي خواهد بود و ما هم بيانيه هشدارآميزي منتشر مي كنيم و از ژاپني ها مي خواهيم كه تسليم شوند و جان خودشان را نجات دهند. من مطمئنم كه آنها اين كار را نمي كنند، اما ما فرصت لازم را به آنها مي دهيم. براي دنيا بسيار خوب خواهد شد كه هيتلر يا استالين اين بمب اتمي را كشف نكردند. زيرا وحشتناك ترين چيزي است كه تاكنون كشف شده و حالا قرار است مورد استفاده قرار گيرد. ژنرال كارل اشپاتز، فرمانده نيروهاي هوايي استراتژيك ارتش آمريكا، تنها فرمان مكتوب مبني بر استفاده از تسليحات اتمي را از ژنرال توماس هندي رئيس ستاد مشترك دريافت مي كند.
26 جولاي
بيانيه پوتزدام از دولت ژاپن مي خواهد كه «تسليم بي قيد و شرط تمام نيروهاي مسلح ژاپن را بپذيرد.» در همين بيانيه، تنها جايگزين اين تسليم، مي تواند «نابودي سريع و مطلق ژاپن باشد.» در يادداشت هاي خصوصي فارستال آمده است: « در روزهاي گذشته، ساتو سفير ژاپن در مسكو شديد اللحن ترين نامه ها را به وزير امورخارجه ژاپن در توكيو ارسال كرده و خواهان تسليم بي قيد و شرط ژاپن شده است. اما هربار، توگو وزير امورخارجه ژاپن تنها به اين پاسخ بسنده كرده است كه ساتو بايد شرايطي را فراهم كند كه شاهزاده ژاپن، كونويي به عنوان نماينده مخصوص امپراتور به مسكو برود. ساتو در پاسخ به اين پيغام ها، همواره بر بيهوده بودن اين تلاش ها تأكيد داشته و اعلام كرده است كه هيچ شانسي براي گسستن اتحاد موجود بين انگليس، آمريكا و روسيه وجود ندارد.
28 جولاي
سناي آمريكا، منشور سازمان ملل متحد را با 98 رأي موافق و 2 رأي مخالف تصويب مي كند. ژاپن، بيانيه پوتزدام را نمي پذيرد.
13 اوت
ترومن كه در اگوستا به سر مي برد، گزارش تازه اي در مورد تمايل ژاپن به صلح دريافت مي كند. والتر براون. مشاور مخصوص بيرنه وزير امورخارجه در خاطرات خود مي نويسد: «در عرشه اگوستا، رئيس جمهور و ليبي تأييد كردند كه ژاپني ها به دنبال صلح هستند. (ليبي هم گزارش ديگري دريافت كرده بود) اما رئيس جمهور مي ترسيد ژاپن به جاي آنكه براي صلح از كشوري مثل سوئد كمك بگيرد، از كانال روسيه وارد شود.»
16 اوت
دومين بمب اتمي دنيا، به نام «پسر كوچك» يعني يك بمب اورانيومي، در هيروشيما به كار مي رود. بازده آن حدوداً برابر 15 كيلوتن TNT است. حدود 90 تا صد هزار نفر درجا كشته مي شوند. حدود 145 هزار نفر هم تا پايان سال 1945 از بمباران جان خود را از دست مي دهند. ترومن پس از شنيدن خبر بمباران اتمي ژاپن و در حالي كه از پوتزدام بر مي گشت مي گويد اين انفجار «بزرگترين حادثه تاريخ بود.» لئو زيلارد دانشمند اتمي كه بسيار براي پيشگيري از استفاده بمب اتمي در جنگ تلاش كرده بود به يكي از دوستانش مي نويسد: «استفاده از بمب اتمي عليه ژاپن، يكي از بزرگترين اشتباهات تاريخي بود.»
7 اوت
تصميم گرفته مي شود كه جزوات هشداردهنده روي شهرهاي ژاپن پخش شود.
8 اوت
شوروي به ژاپن اطلاع مي دهد كه وارد جنگ شده است. برگزاري دادگاه بين المللي در نورمبرگ مورد تأييد قرار مي گيرد.
9 اوت
در ساعت 9:44 صبح، «باك اسكار» يا «مرد چاق»، سومين بمب اتمي جهان به هدف اوليه اش يعني كاكورا مي رسد. شهر در غبار و دود ناشي از حمله آمريكا به شهر مجاور، آكنده مي شود. باك اسكار به دومين هدفش يعني ناكازاكي مي رسد. در ساعت 11:02 صبح، سومين بمب اتمي جهان، ناكازاكي را ويران مي كند. گرما و شدت انفجار آن ساكنان شهر را به كام مرگ مي كشاند. ترومن از راديو با مردم آمريكا سخن مي گويد: «جهان توجه كرده است كه اولين بمب اتمي روي هيروشيما يعني يك پايگاه نظامي انداخته شد. زيرا ما مي خواستيم تا حد امكان از كشتن غيرنظاميان پرهيز كنيم» [اما گزارش تحقيقي كه در مورد اين بمباران ها انجام شد نشان مي دهد كه هيروشيما و ناكازاكي به دليل تمركز زياد كار و جمعيت به عنوان اهداف بمباران انتخاب شدند. 95 درصد از كساني كه در هيروشيما و ناكازاكي كشته شدند، غيرنظامي بودند.] اتحاد جماهير شوروي حمله خود به ژاپن را در منجوري آغاز مي كند.
10 اوت
آمريكا جزوات هشداردهنده را در روز پس از بمباران، روي ناكازاكي پخش مي كند.
12 اوت
گروه پروژه منهتن، گزارش خود يعني انرژي اتمي براي مقاصد نظامي را كه توسط هنري دي ولف اسميت به عنوان فيزيكدان نوشته شده است منتشر مي كند. اين گزارش، كه به «گزارش اسميت» معروف است، كاربرد پروژه منهتن، اساس فيزيك هسته اي و برخي از فناوري هاي به كار رفته در توليد پلوتونيوم و غني سازي اورانيوم را تشريح مي كند.
14-13 اوت
فيزيكدانان ژاپني كه مشغول بررسي كانون انفجار بمب هيروشيما بودند، متوجه ميزان بسيار بالاي راديو اكتيويته مي شوند.
14 اوت
ژاپن تسليم مي شود.
15 اوت
هيروهيتو امپراتور ژاپن در سخنانش خطاب به ملت ژاپن از طريق راديو اعلام مي كند كه ژاپن در جنگ شكست خورده است. فهم سخنان او دشوار است چون به زبان كهنه و درباري ژاپن سخن مي گويد. اما او مي گويد: «به علاوه، دشمن اكنون بمب جديد و بسيار خطرناكي را به كار گرفته كه به ميزان خسارات و تلفات آن بي شمار است و جان افراد بي گناه زيادي را گرفته است.» نيويورك تايمز گزارش مي دهد: «ورود روسيه به جنگ ژاپن، عامل مهمي در تسريع خاتمه آن بود و حتي اگر بمب هاي اتمي هم به كار گرفته نشده بودند، اين اتفاق مي افتاد.» اين گزارش بخشي از سخنان ژنرال كلر چنالت را مورد توجه قرار داده بود.
24 اوت
اتحاد جماهير شوروي اعلام مي كند كه ارتش ژاپن در منچوري تسليم شده است.
2 سپتامبر
ژاپن رسماً اسناد تسليم را امضا مي كند.
9 سپتامبر
محل آزمايش ترينيتي براي اولين بار در معرض نمايش رسانه ها قرار مي گيرد. ژنرال گراوز و رابرت اوپنهايمر شايعات موجود در مورد درجه راديو اكتيويته زياد در اين مكان را رد مي كنند.
20 سپتامبر
رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا خط مشي جنگ اتمي و «اولين حمله» را مورد تأكيد قرار مي دهد.
اكتبر
رابرت اوپنهايمر پيشنهاد ادوارد تلر براي شركت در برنامه ساخت بمب هيدروژني را رد مي كند.
18 اكتبر
اسناد بسيار محرمانه آزمايشگاه لوس آلاموس به دست لاورنتي بريا، رئيس پليس مخفي شوروي و مسؤول برنامه هسته اي شوروي مي رسد.
نوامبر
آلبرت انيشتين اعلام مي كند: «پيش بيني من اين است كه انرژي اتمي به موهبت و بركت تبديل نشده است و در حال حاضر، يك تهديد به شمار مي آيد.»
15 نوامبر
هري ترومن رئيس جمهور آمريكا و كلمنت آتلي و مكنزي كينگ نخست وزيران انگليس و كانادا، خواهان تأسيس كميسيون انرژي اتمي سازمان ملل متحد مي شوند.
21 نوامبر
رابرت.اچ.جكسون از طرف آمريكا در دادگاه بين المللي و نظامي جنايتكاران جنگي نازي در نورمبرگ سخن مي گويد: «ما نبايد فراموش كنيم كه نحوه قضاوت ما در مورد اين متهمان، بعداً به قضاوت تاريخ در مورد ما تبديل مي شود. پس اگر جام شوكران را به آنها بدهيم، انگار آن را در مورد خودمان هم به كار گرفته ايم. ما بايد آنقدر دركار خود انسجام و دقت داشته باشيم كه اين محاكمه بتواند نياز بشريت به اجراي عدالت را به خوبي برآورده كند.»
23 نوامبر
طي توافق سري شوروي و چكسلواكي، شوروي حق انحصاري استفاده از تمام اورانيوم معدني چكسلواكي را به دست مي گيرد.
10 دسامبر
يوجين رابينويچ و هيمان گلداسميت نخستين شماره بولتن دانشمندان هسته اي را منتشر مي كنند.
19 دسامبر
تحقيق هاي هسته اي با تأسيس انستيتو تاتا براي پژوهش در هند آغاز مي شود و نخستين رئيس آن هومي جهانگير بابها است.
24 دسامبر
سفارت آمريكا در مسكو در مورد تلاش همه جانبه اتحاد جماهير شوروي براي ساخت بمب اتمي هشدار مي دهد.