کد خبر: ۲۳۵۶۳۴
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۱

عماد افروغ: دولت گذشته از روح عدالت دور شد

رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم که همچنان چهره‌ای با حرف‌های شنیدنی است. تحلیل‌های افروغ در شرایط حاضر بیشتر گرایش به نگاه‌های جامعه‌شناسانه دارد و تلاش می‌کند از ورود به مصادیق نیز پرهیز کند. افروغ در این گفت‌وگو، رو آوردن به اعتدال از سوی مردم را ناشی از واقعیت طیف‌گونه و نه قطبی جامعه می‌داند. او معتقد است هر دولتی در ایران روی کار آمده توجه همه‌جانبه به نیازها نداشته است.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: تأکید می‌کند که انزجار از چیزی و گرایش مردم به چیز دیگر در انتخابات اتفاق می‌افتد. انزجاری که سرمنشأاش یک افراط است که موجب پناه بردن مردم به یک نگاه جدید می‌شود. می‌گوید باید به سمتی برویم که اگر مردم به طور معقول از سیاستی فرار می‌کنند، رویکردشان به سیاست دیگر عقلانی باشد. مشروح گفت‌وگوی خبر با این چهره فرهنگی - سیاسی به شرح زیر است.

 موضوع پرسشم درباره افراط و تندروی در جامعه است. از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم این واژه بیشتر در محافل سیاسی استفاده شده است. فارغ از بحث‌های تئوری که در جای خود لازم است، فکر می‌کنید چقدر برخی تریبون‌هایی که در جامعه ما وجود دارد و نگاهشان به جامعه منتقل می‌شود، به فضای افراط دامن می‌زند و در آن تأثیر‌گذار است؟

بنده قصد ندارم به مفهوم‌شناسی اعتدال و تفاوتش با افراط و تفریط بپردازم و در باب مذمت افراط هم سخنی نمی‌گویم و به نارسایی‌های مفهومی اعتدال اشاره نمی‌کنم اما در پاسخ به سؤال شما می‌گویم بخشی ازعلت جامعه‌شناختی گرایش مردم به اعتدال سیاست‌های افراطی و تفریطی گروه‌های سیاسی در گذشته است.

افراط، در منظرهای مختلف قابل بررسی است. وقتی شما به تمام نیازهای انسان‌ها توجه نکنید و بخشی از آن را با تفسیر خود برجسته کنید، این وضعیت رخ می‌دهد. وقتی از تمام ظرفیت جامعه استفاده نکنید، وقتی از اردوگاه خود استفاده نکنید و وزن‌کشی کنید یا اینکه همان ظرفیت دور و اطراف خود را ببینید، افراط رخ می‌دهد. به تعبیری افراط، همان تفریط است و این دو، دو روی یک سکه هستند. بی‌توجهی به آزادی و توجه صرف به عدالت یا برعکس، هر دو اشتباه است. ما شاهد این افراط و تفریط‌ها در همه دولت‌های گذشته بوده‌ایم. یکی از اشکالات در جامعه ما این است که هم در توسعه سیاسی افراط داشتیم و هم در توسعه اقتصادی. در مقطعی فقط به آزادی توجه کردیم و از سایر نیازها غفلت کردیم. دولت گذشته هم افراط کرد و فقط به باز توزیع درآمدهای نفتی اکتفا کرد. از روح عدالت دور شد و به نیازهایی مثل آزادی و اخلاق بی‌توجهی کرد.

در آخرین گفت و گویی که با شما داشتم به این دور تسلسل اشاره کردید. به نظر می‌رسد نتیجه هر انتخابات ما به نوعی پناه بردن مردم از یک نوع افراط از سوی گروه‌های سیاسی است. راهی برای خروج از این تسلسل وجود دارد؟

 بله، متأسفانه این وضعیت در همه دولت‌های گذشته وجود داشته است. ما بعد از جنگ تحمیلی با یک الگوی توسعه‌ای یک‌سویه غیرفرهنگی و شتابان مواجه هستیم. در آن فضا، به دلیل پرداختن به بحث اقتصاد و تأکید بیش از اندازه به توسعه، از فرهنگ و آزادی غفلت شد. در دهه توسعه سیاسی از اقتصاد و فرهنگ غفلت شد. در دولت نهم و دهم هم صرفاً به وجه بازتوزیع اقتصاد توجه شد. بنابراین می‌توان گفت ویژگی‌های الگو‌های توسعه ما بعد از جنگ تحمیلی بیگانگی از فرهنگ، یک‌سویه و شعاری بودن است. دولت اعتدال نباید این راه‌های تجربه‌شده را دوباره طی کند و با همه همت تلاشش این باشد از یک جامع‌نگری برخوردار باشد. این مهم در شراطی می‌تواند اتفاق بیفتد که اعتدال در حوزه‌های مختلف در عین توجه همزمان به نیازها انجام شود.

یعنی معتقدید الان دولت به این دو اصل مد نظر شما توجه نکرده است؟

من نمی‌خواهم وارد مصادیق شوم. الان قصدم این است که به دولت کمک کنم. همه ما می‌دانیم که اعتدال در وجه فردی یک صفت اخلاقی پسندیده است اما ترجمان این کلیدواژه در مباحث سیاسی و اقتصادی با نمود فردی متفاوت است. اینکه اقتصاد متعادل چیست، سیاست متعادل چیست، فرهنگ متعادل چه ویژگی‌هایی دارد، نیازمند بحث است. اما یکی از تعاریف مهم برای رسیدن به اعتدال، این است که به وجه ساختاری و نیازهای جامع توجه کنیم. حتی‌الامکان باید به آزادی، معنویت و عدالت همزمان توجه کرد. این جامع‌نگری باید در حد توان از سوی دولت انجام شود نه اینکه مثل دولت‌های پیشین یکی ازوجوه را برجسته کند و از بقیه غافل شود. آن رفتارها همان افراط و تفریط است.

اگر آزادی، عدالت و اخلاق را به عنوان شعارهای اصلی انقلاب در نظر بگیریم، این وجوه باید در کنار یک هم در سیاست گذاری‌ها دیده شود. البته ما نمی‌گویم همه چیز متوجه دولت است ولی افراط و تفریط، سطحی‌نگری، وزن‌کشی سیاسی و غفلت از توانمندی‌ها مشکلات همه دولت‌ها تا قبل از این بوده است. یکی دیگر از اشکالات این بوده که ما اسیر وزن‌کشی‌های سیاسی بوده‌ایم. هر‌گاه دچار افراط بودیم کشور دچار یک‌سویگی شده است. این دولت باید مراقبت کند انگ متعادل روی یک گروه سیاسی نچسبد که اگر کسی در جناحی قرار داشت، اعتدالی و اگر در یک گروه سیاسی دیگر بود، افراطی تلقی شود. باید محتوا مدنظر باشد نه فرم‌ها و شکل‌ها.

 فکر می‌کنید در سه دهه گذشته عملکرد افراطیون به نفع چه کسانی بوده است و چه بازخوردی از سوی مردم داشته است؟

واکنش‌های طبیعی مردم در انتخابات خود را نشان داده است. انزجار از چیزی و گرایش به چیز دیگری. انزجار مردم معقول است ولی گرایشی به چیز دیگری معلوم نیست همیشه معقول باشد. این شیوه درست نیست. ما باید به سمتی برویم که اگر مردم به طور معقول از سیاستی فرار می‌کنند، رویکردشان به چیز دیگر عقلانی باشد.

امیدوارم شعار اعتدال بتواند منجر ‌به توجه به سه شعار آزادی، عدالت و اخلاق و بیانگر جامعه مدنی طیفی ما باشد چراکه شعار اعتدال به جامعه مدنی ما نزدیک است. در حالی که راست و چپ حالت قطبی دارد و جریان سوم بیانگر واقعیت طیف‌گونه جامعه ایرانی است. به شرطی که این اعتدال در حرف باقی نماند و در شعارها، شاخص‌ها، انتصاب‌ها و...  خود را بنمایاند. شعاری عمل کردن، خودبزرگ‌بینی و بی‌توجهی به حقوق جامعه، پتانسیل‌ها و خلاقیت‌های جامعه و مدیریت‌های واگنی و تغییر از بالا و پایین آفتی است که ما در همه دولت‌ها با آن مواجه بوده‌ایم.

 مدیریت واگنی منجر ‌به چینش نیروها به صورت بسیار سطحی انجام شود و از همین جهت است که مردم در جامعه ما به دنبال جریان‌های مرسوم نبودند و به طور مداوم به دنبال جریان سوم بودند. در هر انتخاباتی که واقعیت طیف‌گونه جامعه دیده شده است، ما شاهد حضور حداکثری مردم بودیم. این حضور مردم با نمود‌های طیف‌گونه متجلی شده است، اما بلافاصله بعد از انتخابات با مصادره گروه‌های شناخته شده سیاسی مصادره به مطلوب شده است. به همین جهت است که ما شاهد شکاف بین گروه‌های سیاسی و جامعه مدنی که هویتی طیف‌گونه دارد، هستیم. هر‌گاه جامعه سیاسی به این واقعیت‌های طیف گونه توجه کرد و به نیازهای واقعی مردم نزدیک شد، شکاف بین سیاستمداران و مردم کم شده است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین