آفتابنیوز : آفتاب: با این حال و با وجود نوعی همداستانی میان اکثر نیروهای شناسنامهدار کشور در نفی عملکرد هشتسال گذشته، تندروها همچنان علاقهمند به حاشیهسازی و ممانعت از اجرای برنامههای دولت یازدهم هستند. غلامعلی دهقان سخنگوی حزب اعتدال و توسعه- حزب نزدیک به حسن روحانی- که این روزها پای ثابت نشستها و مناظرههای سیاسی است، درباره چالشهایی که تندروها تلاش خواهند کرد در سال آینده برای دولت پدید آورند، دیدگاههایی دارد.
به گزارش آفتاب، وی در گفتوگو با «شرق»، یادآور شد که با «نرمش قهرمانانه» در دیپلماسی، «آزادی مسوولانه» در فرهنگ و مطبوعات، «گذشت جوانمردانه» در سیاست داخلی و «ایثار فداکارانه» در بخش اقتصاد برای گذشت از برخی امتیازات، میتوان از سد تندروها و سازماندهی آنان عبور کرد.
سال 93، سال مهمی در برآورد عملکرد و نشاندادن هرچه بیشتر قابلیتهای دولت یازدهم است. به نظر شما با توجه به برخی فضاسازیها پیرامون فعالیتهای دولت در حوزههای مختلف که همچنان از سوی تندروها دنبال میشود، در کدام بخشها دولت با چالش رفتارهای این جریان مواجه خواهد بود؟
اگر بخواهیم وضعیت دولت «تدبیر و امید» را در سال آتی مورد پیشبینی قرار دهیم بیشتر چالشها را میتوان در حوزه فرهنگ و نیز در حوزه سیاست داخلی دانست اما این به این معنا نیست که دولت در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد، با منتقدان جدی و چالشهای رسانهای و برخی سوالات از سوی منتقدان خود در مجلس یا حوزههای عمومی روبهرو نباشد، اما به نظر میرسد در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد نوعی اجماع برای برونرفت از شرایطی که محصول عملکرد دولت نهم و دهم است وجود دارد.
این اجماع شامل حال جریان تندرو هم خواهد شد؟
منظور از اجماع، بخش عقلای جریان اصولگراست که نیروی قابلتوجه و آن را میتوان در اصولگرایان سنتی مشاهده کرد و مصداق بارز آن شخصیتهایی مثل علیاکبر ناطقنوری، علیاکبر ولایتی و علی لاریجانی به شمار میروند.
با اینکه جریان موتلفه نیز در همان طیف طبقهبندی میشود اما جالب است که چه در آن دوره دولت گذشته و چه دوره فعلی، از سوی آن جریان حملات تندی دیده میشود و با اینکه بعضا افراد باتجربهای هستند، استدلالها و براهین نیروهای تحولخواه پیرامون کاستیهای جریان تندرو را نمیپذیرند.
واقعیت این است که جریان موتلفه، همگون نیست. برای مثال در قضایای اخیر خانه احزاب، نوعی دوگانگی سیاسی در میان چهرههای شاخص این مجموعه به چشم میخورد که سالهاست در حوزههای دیگر نیز به همین شیوه، موضعگیری کردهاند. درحالیکه دبیرکل آن از «تشییع جنازه خانه احزاب» سخن گفت اما فرد دیگری از این مجموعه یعنی آقای غفوریفرد، جزو هیات اجرایی بازگشایی خانه احزاب است! در مجموع میتوان گفت بخش کوچکی از جریان اصولگرا منتقد سیاست خارجی هستند و خواهند بود اما بخش اصلی این جریان از آنجا که سیاست خارجی باهماهنگی رهبری نظام جلو میرود به نظر میرسد که انتقاد جدی نداشته باشند و سیاست دولت را در چارچوب تاکتیک «نرمش قهرمانانه» مورد حمایت قرار دهند.
حوزه اقتصاد هم همین وضعیت را دارد؟
در این حوزه به دلیل اینکه در هشتسال دولت احمدینژاد، مدیریت علمی حاکم نبود و تحریمهای بینالمللی هم مزید بر علت شد و با توجه به عملکرد دولت تدبیر و امید که به نظر میرسد نوعی ثبات را حاکم کرده، انتقاد جدی از دولت به عمل نمیآید. همین «ثبات اقتصادی» برای عقلای جریان اصولگرا که اتفاقا اهل بازار و اقتصاد هستند، به اندازهای ارزشمند است که قدر آن را بدانند. بعید است کسی که دلسوز منافع ملی و منافع تودهها باشد با این عملکرد مخالفتی داشته باشد بهخصوص که پایگاه بخشی از اصولگرایان هم همیشه با وضعیت بازار در طول تاریخ ما گره خورده است. بنابراین میتوان اینگونه تحلیل کرد اگر از برخی مواضع که ممکن است به خاطر شتابزدگیهای اقتصادی- که نمونه آن طرح توزیع اولیه سبد کالا مورد سوءاستفاده تندروها قرار گرفت- بروز داده شود بگذریم، در مجموع آنها در حوزه اقتصاد هم چالش جدی نداشته باشند. در اینجا هم با تاکتیک «ایثار فداکارانه» مبنی بر اینکه برخی از حق خود برای دریافت یارانه نقدی مثل کاری که ورزشکاران، هنرمندان و اهل سیاست شروع کردهاند بگذرند، میتوان به اجماع رسید. اکثر شخصیتهای اقتصادی که در این حوزه اظهارنظر کردهاند، بر ناکارآمدی روش پرداخت یارانه نقدی که توسط دولت قبل پایهگذاری شد، تاکید دارند و این مزیت دولت روحانی است. اما در دو حوزه سیاست داخلی و فرهنگ بهخصوص بعد رسانهای به نظر میرسد دولت تدبیر و امید با چالشهای جدی در سال آتی روبهرو خواهد بود.
تحلیلهای مختلفی ارایه میشود که چرا این دو حوزه و فصل مشترک این دو حوزه یعنی مطبوعات -بهعنوان رکن چهارم دموکراسی- تحت فشار تندروهاست. به هر حال دولت بخشی از موفقیت خود را مدیون رسانههای مستقل و اصلاحطلب است که پیام رییسجمهور را به ایران و جهان رساندند. چرا با وجود نقصهای بزرگ هشتسال گذشته، جریانی که هشتسال دولتداری کرده و یک «منتقد بیعملکرد» به شمار نمیرود حاضر نیست اشتباه خود را بپذیرد؟
باید قبول کنیم نقطه قوت جریان اصلاحطلب و اعتدالگرا، جریان روشنفکری جامعه است و پایگاه این دو جربان طبقه متوسط شهری است و نوعا اقشار فرهیخته دانشگاه، آموزشوپرورش و جریاناتی که نگاه مدرن به فرهنگ و دینداری دارند از این دو جریان فکری و سیاسی حمایت میکنند و اصحاب مطبوعات هم نوعا از این پایگاه اجتماعی هستند. این به معنای آن نیست که اصولگرایان پایگاهی در رسانهها نداشته باشند بلکه به گواهی تاریخ 35ساله انقلاب، اینچنین بوده که ذکر شد. باید پذیرفت تندروها، فاقد عقبه رسانهای قدرتمند حرفهای و روزآمد هستند. به همین دلیل تلاش میکنند در نبود رسانههای اینچنینی از طریق تریبونهایی، بتوانند به اهداف خودشان برسند و سیاستهای خود را اعمال کنند.
بحث بر سر همین است. آنها با رسانهای با بعد فیزیکی رسانه عمومی چرا نگران نقشآفرینی رسانههای محدودشده مستقل و نیروهای سیاسی تحولخواه و اهالی فرهنگ هستند؟
سوال شما را باید از ابعاد مختلف روانشناسی، جنبه اجتماعی و سیاسی مورد بررسی قرار دارد. از جنبه روانشناسی ثابت شده است وقتی باور نخبگان و توده مردم این باشد که صداوسیما، یک تریبون رسمی است و قرار بر این است صدای برخی جریانات که اتفاقا برای مردم مورد وثوق هستند در آن شنیده نشود، خود به خود این جریانات که خلاف گفتمان صداوسیما عمل میکنند و صداها و تفکر دیگری دارند جاذبه پیدا میکنند. در مورد ایران هم همیشه طی سه دهه اخیر این روند را شاهد بودهایم. توصیه ما این است که صداوسیما کارکرد فراجناحی خود را فراموش نکند و همانطور که در انتخابات برای مشارکت حداکثری از گرایشات مختلف سیاسی در مناظرهها و گفتوگوها استفاده و اخبار همه را پوشش داد، این روند را محدود نکند و اینگونه نباشد که قبل و بعد از انتخابات، نوعی تفاوت را در خبررسانی صداوسیما و تقریبا اعتدال را در سیستم اطلاعرسانی شاهد باشیم.
برای چالشهای تدارکدیدهشده چه باید کرد؟
در سیاست داخلی و فرهنگ، حامیان ائتلاف 24خرداد باید تاکتیکهایی را مدنظر قرار دهند. در فرهنگ، تاکتیکی که رییسجمهور در جمع اصحاب رسانه تحتعنوان «آزادی مسوولانه» مطرح کرد میتواند سرلوحه اهالی فرهنگ و رسانه قرار گیرد.
اما اگر بپذیریم حوزه فرهنگ و بخشهایی مانند رسانه، کتاب، تئاتر، موسیقی، فیلم و... برخی گروهها را بهشدت نگران میکند اما مسوولانی که در وزارت ارشاد مشغول فعالیت هستند به بخشی از جریان اصولگرا نزدیک هستند. وزیر و معاونان، سابقه فعالیت در آن جناح را دارند اما میانهرو هستند با تفکر باز. بر این اساس عملکردها در این حوزه نیز در کف مطالبات حامیان ائتلاف 24خرداد قرار دارد اما همین حداقلها هم وقتی عملیاتی میشوند برخی انتقادات را برمیانگیزد در این سو، عقبنشینی صورت میگیرد. در سیاست داخلی هم اماواگرهای زیادی دیده میشود. شما مدیران این بخشها را چقدر در متوقعشدن تندروها، موثر میدانید؟
جریان تندرو، بهشدت متصلب عمل میکند و انگار در دنیای دیگری زندگی میکنند و کمتر انعطافی را نشان میدهند. شاید دیدگاه آنان این باشد که اگر انعطاف نشان دهیم باید هرچه بیشتر این اتفاق رخ دهد و معلوم نیست جامعه به چه سمتی میرود، اما این دوستان به این نکته هم توجه کنند آن سوی قضیه را هم باید دید. اگر قرار باشد هر نگاه نو و هر نکتهای که به گمان آنان خطاست را بزرگنمایی کرده و زمین و آسمان را به هم ببافند و از همهچیز سخن بگویند ممکن است در کوتاهمدت توفیقهایی بیابند، اما در درازمدت اینگونه نیست. به نظر میرسد بخش قابل اصلاح آنها نباید از سوی جریان میانهرو اطلاحطلب مورد طرد قرار بگیرد بلکه بیشتر، ذهنیت و تفکر آنها دچار اصلاح شود و درک درستی از مقتضیات زمان و مکان به آنها داده شود.
اما این نگرانی وجود دارد که نوعی تعمد در برخی موضعگیریهای تندروها وجود داشته باشد و «منافع» مختلف آنان، اینگونه اقتضا کند. پس همه این مسایل را نمیتوان به درک نادرست از مقتضیات زمان نسبت داد.
بله این سخن درستی است. اخیرا وزیر ارشاد نیز همین نکته را بیان کرد که برخی از این جماعت نیازی به استدلال نمیبینند و ما هر کار کنیم آنها انتقاد میکنند. آنها که درک درستتری دارند باید آرامآرام این بخش خاص که پای منافعشان وسط است را به انزوا کشانده و اجازه ندهند بهعنوان وجه غالب جریان اصولگرا، اداره اصولگرایان را در دست بگیرند. اصلاحطلبان و اعتدالگرایان، تاکتیک رییسجمهور را عملیاتی کنند. تندروها منتظر بهانه هستند از کاه، کوه بسازند و مسایل را بزرگ کرده و بهخاطر دستمال، قیصریه را به آتش بکشند. برای همین است که حامیان ائتلاف 24خرداد کار سختی دارند. مجموعه اصلاحطلبان کار بسیار سنگینی دارند و میتوانند بهانه را از تندروها بگیرند منتها نیاز به صبوری هرچه بیشتر دارد. در سیاست داخلی اگر «گذشت جوانمردانه» را تمرین کنیم بخش قابلتوجهی از مسایل این حوزه قابلحل میشود و هر دو جریان هم به این گذشت نیاز دارند. اوضاع خاورمیانه و چندپارگی مذهبی و قومی، بسیاری از کشورهای اطراف را دچار مشکل کرده است. کشور ما هم نمیتواند از ترکشهای آن فاصله بگیرد اما با فرهنگ دیرپای ایرانی و اسلامی ما، چارچوبهای جغرافیایی و هویت خود را حفظ کردهایم که نسلهای قبلی به ما منتقل کردهاند ما هم باید منتقل کنیم. در «گذشت جوانمردانه» نیروهای سیاسی باید گذشته را نادیده بگیرند و به آینده فکر کنند تا بتوان از وضع موجود عبور کرد.