آفتابنیوز : آفتاب: حمیدرضا ماهی صفت نام آشنایی برای اغلب شهروندان تهرانی و حتی مردم شهرهای دیگر کشورمان است. مردی که از او به عنوان اولین هنرمند کمدی ایستاده ایران یاد می کنند. مردی که به گفته خودش دارای رکوردهای گوناگون جهانی است. مردی که دوست دارد از او غیر از یک کمدین به عنوان مدیر تنها مرکز اهدای کتاب آموزش نماز رایگان در جهان نیز یاد شود و بسیاری از القاب گوناگون دیگر.
او متولد بیستم بهمن ماه 1338 در شهر شیراز است. تحصیلاتش را در مقطع دیپلم ریاضی که به گفته خودش آن هم یک دیپلم ردی است به پایان رسانده. او دارای دو فرزند پسر و دختر است که اولی گرافیست و دومی کارشناس نرم افزار است. همسرش هم به شغل شریف خانه داری مشغول است و خودش هم مجری جنگ های شادی است که همیشه تقلید صدا و روایت لطیفه های گوناگون گل سرسبد برنامه هایش بودهاست . برنامه هایی که شوخی با جریان های سیاسی در آنها دیده نمی شود و اغلب حول محور تقیلد لهجه های گوناگون اقوام کشورمان به جز مشهدی ها و قمی ها بوده است.
بمب خنده ایران که این سالها با این لقب و آن اوایل کار با لقب مستر سین شناسانده می شد، در کارهای فرهنگی نیز فعالیتهایی دارد. او به گفته خودش مدیر تنها مرکز اهدای کتاب آموزش نماز رایگان در جهان است و در چاپ و نشر کتاب های مذهبی، تهیه پیامک های قرآنی و تنظیم احادیث و روایات قرآنی نیز کارهایی را انجام داده که از این فعالیتها به عنوان افتخارات زندگی فرهنگی خود یاد می کند.
ماهی صفت در آخرین روزهای سال 92 در گفتگوی مشروح خود به بیان دغدغه ها و تشریح فعالیتهای این چند ساله خود در عرصه اجرای برنامه های شادی آور پرداخت. ماهی صفت در این گفتگو با بیان اینکه علیرغم سکوت چند ماهه خود همچنان فعالانه در عرصه اجرا حضور دارد از حاشیه های فراوانی که به او نسبت داده اند، دیدارش با آیت الله توسلی، میزان دارایی ها و خاطراتش از حضور در کشورهای دیگر گفت که می خوانید.
بخشی از سخنان حمید ماهی صفت:
-همیشه دنبال این موضوع بودم که از چه کلمه ای می توانم به جام بمب برای این لقبی که به من دادند، استفاده کنم. واژه بمب یادآور یک فضای تروریستی و جنگی است که من زیاد آن را دوست ندارم اما اینکه می گویید در ماههای اخیر فعالیت کمی در عرصه اجرا داشتم این مساله را نمی پذیریم چراکه در این مدت نه تنها فعالیتم کم نشده بلکه برعکس فعالیتم دوچندان شده که واقعا وقت زیادی از من گرفته است.
-من معتقدم فعالیت ما به این خاطر به چشم مردم نمی آید چون اولا برنامه های من برای عامه مردم نیست و فقط به اجرا در مراسم های برگزار شده از سوی ارگان ها و سازمان ها محدود می شود و دوم اینکه من یک خواننده مشهور موسیقی پاپ نیستم که هر روز از من خبری در رسانه ها منتشر شود و مردم از کارهایم با خبر باشند. به این دلیل به نظر می رسد من چراغ خاموش در حال کار کردن هستم در حالیکه اینطور نیست و من تقریبا هر روز یک اجرا دارم.
-در تمام برنامه هایی که طی این سالها برگزار کرده ام تمام تلاش خود را انجام دادم که به جز پرداختن به مسائل اجتماعی از دریچه طنز از بهره برداری های سیاسی نیز جلوگیری کنم و این موضوعی است به شدت برای آن اهمیت قائلم و دوست ندارم خدایی نکرده با این بهره برداری ها در برنامه هایم حاشیه ایجاد شود. من یادم می آید چندی پیش که برای یک سازمان مهم که حضرت امام(ره) بنیانگذار آن یودند برنامه ای داشتم. تصمیم براین بود که پوسترهای مختلفی در شهر کرج از این برنامه نصب شود اما بعدها شورای تامین اجازه این کار را نداد چرا که بر این باور بودند نصب این پوسترها موجب هجوم مردم به تالار اجرا می شود و این امر، مشکلات و حاشیه هایی به همراه خواهد داشت که کنترل را برای دوستان سخت می کرد از این جهت چندان تمایلی برای برگزاری اجرای غیرارگانی با فروش بلیت را ندارم چون واقعا هدایت آن کار سختی است.
-من با برگزاری کنسرت با فروش بلیت میانه خوبی ندارم و از طرفی چون در برخی از برنامه هایم یک سوء بهره برداری هایی شده به همین دلیل تصمیم گرفتم بیشتر برای ارگان ها کار کنم. البته برای این سوء بهره برداری هم خاطره ای دارم و آن زمانی است که خانمی که تمایل به حضور در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده را داشت عده ای را فرستاد تا در برنامه ام تشنج ایجاد کنند اما خوشبختانه این اتفاق نیفتاد و همه دوستان مجرم شناخته و محکوم شدند. البته همان خانم هم اکنون در خانه مشغول شستن ظرفهاست و من همچنان در صحنه مشغول گفتن جوک.
-واقعا همه اخبار و مشاغلی که غیر از این شغل به من نسبت می دهند در حد شایعه است. البته بسیاری از هم وطنان که به عنوان آدم عادی یا پناهنده در برنامه های خارج از کشور من حضور پیدا می کنند بیشتر تصور می کنند که من منسوب به وزارت خانه خاصی هستم اما من همیشه برای این عزیزان یک جواب دو پهلو داشتم که؛ عزیزان این طور نیست اما ای کاش من جزو همان وزارت خانه بودم.
-شدیدا انتسابم را به وزارت خانه ای خاص تکذیب می کنم، من در عرض 15 سال فعالیت بیش از 3 هزار برنامه داشتم که این بسیار بیش از حد استاندارد است و در این مدت هم به خاطر این فعالیتهای زیاد از حاشیه ها و شایعاتی که پیرامونم قرار گرفته بی نصیب نبودم. البته ناگفته نماند که من شایعات مربوط به خودم را دوست دارم چرا که یک مثل انگلیسی می گوید: «از ما حرف باشد اما بد باشد». یعنی همین که از ما حرف باشد دیگر خوب و بد بودنش مهم نیست. برای من مهم این است که توانسته ام همچنان با گذشت چند سال مردم را بخندانم.
-یکی از چیزهایی که حسن نیت من را به ایرانیان ثابت کرد روزی بود که پدرم فوت کرد اما من در همان روز 4 اجرا داشتم که حداقل تماشاگر آن هزار نفر و حداکثر تماشاگرش 4 هزار نفر بود. یادم می آید در همان روز و در یکی برنامه ها آقای لاری که وزیر کشور دولت وقت بود پیش من آمد و گفت: «امروز از شما درسی یاد گرفتم که مشکل شخصی مشکل مردم نیست و من باید به کار مردم برسیم.
-تصور می کنم این مقدار شایعاتی که مردم درباره من می سازند به دلیل متفاوت بودن کارم با بقیه است. چون اگر جستجو کنید می بینید که آخرین نفری که قبل از من در پشت میکروفن می ایستاد و برای مردم لطیفه می گفت «سید کریم» که سال 57 از ایران خارج شد، بود و این فضا تا سال 75 خالی بود که من پیدا شدم و به کار خود را به عنوان اولین هنرمند کمدی ایستاده ایران اغاز کردم.
-البته آقایی هم که در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از شهرستانها مشغول به فعالیت بود به نکته جالبی پیرامون همین ماجرای شایعات اشاره کرد وگف «ما در ایران بیش از 400 هزار خواننده در انواع و اقسام مختلف آن اعم از سنتی، پاپ، تلفیقی، تواشیح، هم خوانی ، محلی و سرود داریم اما در مقابل همه این چند هزار خواننده یک استندآپ کمدی به نام حمیدرضا ماهی صفت وجود دارد». با این اوصافی که این آقای مسوول به آن اشاره کرد خود من هم بودم تصور می کردم حتما به جایی وصل هستم که می توانم کار کنم. البته این نکته را هم نباید فراموش کرد برخی از شایعات را فقط بعضی ها می دانند اما من همه این شایعات را می دانم.
-شست انگشت دست چپ من در سن 8 سالگی به خاطر گیر کردنم در زنجیر موتورسیکلت پدرم قطع شد اما همه ملت فکر می کنند این ماجرا بر اثر اصابت ترکش ناشی از حمله دشمن در جبهه بوده است و چون من در جنگ بوده ام حالا هیچ کس با من کاری ندارد و به خاطر همین مساله به من اجازه کار می دهند.
-در رابطه با اینکه چرا هر دولتی می آید این شایعه هم با خود به همراه می آورد که من از آن دولت حمایت می کنم واقعیت این است که همین نحوه حمایت نشات گرفته از حکم شرعی حضرت امام (ره) است که فرمودند حمایت از دولت وقت وظیفه شرعی همه است و این حمایت منحصر به همه است نه فقط آنهایی که رای دادند.
-وقتی یک شخص چهره و یک فرد تاثیرگذار در جامعه می شود در معرض بهره برداری های مختلف قرار می گیرد که در این مورد من کاملا حواسم جمع است حتی من در بدترین شرایط هم که در خارج از کشور قرار می گرفتم در مصاحبه هایم خودم را حامی دولت معرفی می کردم چرا که اگر مشکلی هم در این زمینه وجود داشته باشد این یک مشکل داخلی است. و اتفاقا همین موضوع باعث شده این شایعه مطرح شود که من از دولت ها در زمان استقرارشان در دولت از آنها حمایت می کنم.
-اتفاقا همین ضد و نقیض هایی که در مورد من وجود دارد باعث شده بسیاری از دولتمردان در اهدای لوح تقدیر به من دودل باشند اما خیلی خوشحالم برای اولین بار یک وزیری مانند آقای رحمانی فضلی به عنوان وزیر کشور دولت آقای روحانی این شهامت را داشت و برای اولین بار از فعالیتهای فرهنگی هنری و دینی من در قالب یک تقدیر نامه تجلیل کرد. این اتفاقی بود که برای اولین با در دولت نظام جمهوری اسلامی ایران افتاد و من را بسیار خوشحال کرد.
-البته چندین سال پیش نیز حضرت آیت الله توسلی دو بار به برنامه من آمدند و در آنجا دیدم که فرصت بسیار خوبی است که از ایشان از منظر فقه و شرع پیرامون برنامه ام نظرخواهی کنند و این افتخار نصیب من شد که ایشان با دست خط مرقوم فرمودند که هیچ نکته خلاف شرعی در برنامه های من نیست و این در حالی است که حجت الاسلام علی فلاحیان عضو مجلس خبرگان رهبری و حجت الاسلام قرائتی رییس ستاد اقامه نماز کشور تقدیرنامه های کتبی را به من داده اند چرا که من همزمان با فعالیت هنری ام به خاطر اینکه بالاترین آمار اهدای کتاب در جهان را داشتم در کتاب گینس نامم را ثبت کردم. اینها افتخارات بزرگی هستند که برای من بسیار ارزشمندند.
-البته من نیز از این قاعده مستثنی نیستم ولی چون در لا به لای اجرایم با تمام وجود و بدون هیچ سفارشی از نکات ارزشی، و روایت های مذهبی استفاده می کنم در معرض این اتهام قرار دارم که اینها برای راحت اجرا کردن است که کسی مشکلی برایم درست نکند. کما اینکه در بدترین شرایطی که سلطنت طلب ها در خارج از کشور برایم به وجود می آوردند این موضوع را مدنظرم قرار می دادم.
-من چند نفر را پیدا کردم که تقریبا شبیه خودم هستند اولین نفر مستر بین است، دومین نفر آقای رحیم مشایی، سومین نفر خودم، چهارمین نفر سفیر ایران در عراق، پنجمین نفر مدیر روابط عمومی انجمن پرستاری ایران و نفر دیگر فردی در خراسان جنوبی است که مدیر یک معدن است و شباهتی در حد برادر دو قلو با من دارد. اگر دو نفر دیگر هم مانند من پیدا شوند گروه هفت نفری انسان های شبیه به هم در دنیا برای من تکمیل می شود.
-به جز اینکه نام من حمیدرضا ماهی صفت است بقیه چیزها در رابطه با حمید ماهی صفت شایعه است و اینجا لازم است که یک نکته را بگویم . اینکه در این مدت بعضی ها خودشان را برادر من معرفی کردند و سودجویی های هم در این زمینه کرده اند در صورتی که من به غیر از دو خواهری که هم اکنون در شیراز زندگی می کنند اصلا برادری ندارم. متاسفانه این افراد در مدتی که گذشت اقدامات کلاهبردانه ای را کردند که ضررش متوجه من شد و باعث خدشه دار شدن اعتبارم شد.
-این هم یکی از همان شایعاتی است که درباره من می گویند میلیاردر است و به نظرم به خاطر نوع محاسباتی است که برخی از دوستان می کنند. به عنوان نمونه وقتی واسطه ها در یک روزی که من برنامه دارم و وقتی هم برای اجرای برنامه دیگر ندارم می آیند و برای کسانی که به دنبال ماهی صفت در آن روز هستند مبالغی را به عنوان دستمزد خواستار می شوند که رقم های هنگفتی است حالا همین رقم را در 365 روز سال اگر ضرب کنید خواهید دید که حمیدرضا ماهی صفت در این شرایط تبدیل به یک مرد میلیادر می شود در حالیکه رقم دستمزد من رقم ثابتی است و من همیشه از این رقم برای عقد قرارداد استفاده می کنم.
-واقعیت این است که من 17 سال یک اپل کورسا داشتم که چند وقت پیش آن را با 7 میلیون تومان فروختم و یکی ازدوستانم به اصرار برای من یک بنز خرید که الان بابت بنزه 100 میلیون بدهکارم. بنابراین از همین جا هرگونه شایعه ای مبنی بر میلیاردر بودنم را به شدت تکذیب می کنم.
-ادعای من این است که ارتباط مردمی ام از همه هنرمندان بیشتر است و همه مردم به راحتی می توانند هر سوال خصوصی از من دارند به دفترم زنگ بزنند و از شایعات پیرامونم از من بپرسند. این حداقل کاری است که می توانم انجام دهم. اما شایعه زیاد است که من اتفاقا خیلی از این شایعات را دوست دارم اما بعضی ها هستند که به نام من سودجویی های می کنند که واقعا من را ناراحت می کند و ذهن مردم نسبت به من را هم بد می کند. این موضوعی است که من را ناراحت می کند و گرنه شایعه منسوب بودن من به فلان وزارت یا پولدار بودن یک شایعه است که نسبت به آن بی تفاوتم اما اینکه بعضی ها به اسم من مردم را اذیت می کنند برای من ناراحت کننده است.