آفتابنیوز : 
تغییر سیاست اروپا و به طور خاص سه کشور مذاکره کننده با ایران، در این میان باعث شد تا دستگاه دیپلماسی دولت جدید رویکردی مبتنی بر «نگاه به شرق» را جایگزین «تعامل با اروپا» کند. در این سیاست که مقامات دولتی از آن به «افزایش ظرفیت در پرونده هسته ای» یاد می کردند، قرار بود کشورهای شرق محور توجه دیپلماسی تهران قرار گرفته و بدین ترتیب اگر اروپایی ها ترجیح داده بودند با برخاستن از پشت میز مذاکرات – که ایران آن را طولانی و بدون بهره تلقی می کرد – در یک سوی میدان دوشادوش آمریکایی ها قرار گرفته و سیاست اعمال فشار بر تهران را تعقیب کنند، ایران نیز در سوی دیگر میدان می توانست با یاران شرقی خود صفی مستحکم و جدی را مقابل حریف شکل دهد.
چرخش به شرق دستگاه سیاست خارجی ایران در این میان چندان هم غیرمنتظره نبود. گذشته از شرایط جهانی و برهم کنش های دیپلماتیک پرونده هسته ای، تهران از همان روزهای نخست رقابت های ریاست جمهوری و به ویژه پس از ورود رئیس جمهوری جدید به ساختار قدرت، از نگاه اروپایی ها دیگر شریک مذاکرات محسوب نمی شد. احمدی نژاد از همان ابتدا تأکید کرده بود که اولویت دستگاه سیاست خارجی خود را به توسعه روابط با جهان اسلام و کشورهای منطقه اختصاص خواهد داد.
صف آرایی جدید در پرونده هسته ای ایران، هر چند پیروزی نسبی برای ایران به همراه آورد و مانع از ارجاع مستقیم پرونده ایران به شورای امنیت شد اما همزمان امتناع کشورهایی چون هند و یا روسیه از مخالفت با قطعنامه پیشنهادی اروپا که هر چند خواسته صددرصدی غرب را مبنی بر ارجاع مستقیم پرونده به شورای امنیت برآورده نمی کرد اما همچنان رنگ و بویی تهدید آمیز داشت نشان دهنده شکننده بودن صف یاران ایران بود. رویکرد این کشورها که تجربه شورای حکام نشان داده است ترجیح می دهند با رویکردی معامله گرانه به بررسی هزینه – فایده نزدیکی با تهران و یا واشنگتن بیاندیشند، تردیدهایی جدی را در حوزه سیاست خارجی کشور و موفقیت آمیز بودن «نگاه به شرق» به همراه داشته است.
رضا طلایی نیک، نماینده مجلس هفتم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی درباره رویکرد سیاست جدید دستگاه دیپلماسی ایران بر مواضع اخیر اروپا می گوید: هر چند نمی توان یک عامل خاص را در تشدید چالش های میان ایران و اروپا مطرح کرد اما باید در نظر داشت که تلفیقی از تغییر مواضع دیپلماسی ایران و رفتارهای دولتمردان با تحرک دیپلماتیک و رسانه ای غرب، باعث شده است تا همزمان با حساس تر شدن پرونده هسته ای ایران و تسریع روند تحولات در خاورمیانه، تنش ها و چالش های فراروی دستگاه سیاست خارجی تشدید شود.
طلایی نیک اما در پاسخ به پرسشی مبنی بر لزوم ترجیح شرق به غرب می گوید: غفلت دیپلماسی ایران در ده سال گذشته نسبت به شرق، برخی آسیب پذیری ها را به وجود آورده است اما بدیهی است که توجه به شرق نباید موجب تنش با غرب شود. حفظ تعادل در رابطه میان شرق و غرب در حفظ و صیانت از منافع ملی ایران حیاتی است.
عضو کمیسیون امنیت ملی با اشاره به دستاوردهای سیاست خارجی دولت خاتمی در تنش زدایی با غرب، معتقد است که این دستاوردها باید حفظ شوند چرا که به تامین منافع ملی منتهی می شوند.
بازرسی های فراپروتکلی از دیگر موضوعاتی است که در هفته های اخیر موجب بروز مباحثی در محافل سیاسی کشور شده است. در شرایطی که مجلس شورای اسلامی اجرای پروتکل الحاقی را به تعلیق درآورده است، گزارش های منتشر شده در مورد بازرسی های فراپروتکلی – که به استناد گفته های مقامات آژانس در حال اجراست – باعث شده است تا رسانه های غربی از همکاری تهران با آژانس به عنوان «پذیرش شرایط» یاد کنند.
طلایی نیک در این مورد می گوید: ایجاد فاصله شدید میان مواضع رسمی و آشکار دولت با رایزنی ها و همکاری های غیررسمی باعث تضعیف دیپلماسی هسته ای کشور می شود. رایزنی ها و همکاری های غیررسمی با آژانس از جمله بازرسی های فراپروتکلی در برابر واکنش های شتاب زده و رسمی مسؤولان علیه قطعنامه شورای حکام این شائبه را در اذهان عمومی ایجاد می کند که دیپلماسی هسته ای کشور مغلوب شده و تهران در حال «باج دادن» است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه گفتمان احساسی و شعارهای افراطی زمینه ساز عقب نشینی بیشتر از مواضع اصولی بوده و همزمان منافع ملی را مورد تهدید قرار خواهند داد، مؤکدانه خواستار ایجاد تعادل میان شعارها و گفتمان دیپلماتیک مسؤولان با عملکرد و رفتار آن می شود.
احمد شیرزاد، نماینده مجلس ششم از جمله اصلاح طلبانی است که مباحث ارائه شده توسط وی به ویژه در عرصه هسته ای همواره باعث توجه همگان شده است. شیرزاد در مورد نگاه به شرق دولت جدید و تأثیر آن بر روابط ایران و غرب معتقد است که اروپایی ها به این تغییر رویکرد دیپلماتیک ایران چندان اهمیتی نداده اند بدین ترتیب اصولا ایجاد رابطه میان ایران و شرق نمی تواند باعث رویکرد خصمانه اروپا شود. شیرازد در مورد حضور کشورهای شرق در شورای حکام و نقش نزدیکی با آنان در تصحیح جهت گیری آژانس به نفع ایران می گوید: در شرایطی که حتی خود این دو کشور هم ادعایی در مورد توان تاثیرگذاری بر جریان این پرونده به نفع ایران ندارند به نظر نمی رسد که دل بستن به تاثیر مثبت آنها منطقی باشد.
در میان چهره های سیاسی، برخی نیز معتقدند که نه گرایش به غرب – و به طور خاص اروپا – مؤثر بوده و نه گرایش به شرق و ارجحیت دادن آنها می تواند گره از کار ایران بگشاید. قدرت الله علیخانی در زمره چنین مردانی است. او در پاسخ به پرسش در مورد تاثیر رویکرد به شرق بر پرونده هسته ای ایران می گوید: نه شرق قابل اعتماد است و نه غرب.
علیخانی اما در ادامه با نگاهی واقع گرایانه می افزاید: ما تا وقتی مدعی استقلال هستیم نباید با دیدن بی مهری از اروپایی ها به شرق رو کنیم. شرقی ها در گذشته امتحان خود را پس داده و نشان داده اند که در آوردگاه های دشوار مرد میدان نیستند. آنها ممکن است در نهایت بر سر منافع خود ما را هم قربانی کنند. علیخانی در ادامه به نگاه بنیانگذار کبیر انقلاب در این مورد اشاره کرد و می گوید: حضرت امام (ره) هم شرق و غرب را یکسان می دانستند.
نماینده بویین زهرا در ادامه تصریح می کند که نگاه به شرق هرگز باعث رنجش غربی ها نخواهد شد چرا که قدرت غرب باعث می شود در جهان حرف نخست را بزند.
در شرایطی که تهران و مقامات سه کشور اروپایی پس از اجلاس شورای حکام اظهارات تندی را ردوبدل کرده بودند، چندی پیش معاون البرادعی خبر از بازرسی های فراپروتکلی از تجهیزات و تاسیسات هسته ای ایران و همزمان گفتگو با برخی از مسؤولان و کارشناسان هسته ای داد. این موضوع هر چند تنها از سوی مقامات آژانس بیان شده و به شدت از سوی رسانه های غربی انعکاس یافت، اما هرگز از سوی تهران تایید نشد.
سکوت خبری مقامات ایرانی این ابهام را در اذهان ایجاد می کرد که پذیرش چنین بازرسی هایی را باید تاکتیکی برای برون رفت از بحران کنونی – در آستانه اجلاس شورای حکام – تلقی کرد یا آن را نشانه ای از استراتژی تهران برای تعامل همه جانبه با آژانس دانست.
طلایی نیک در این مورد می گوید: ایران در صورت حفظ چرخه سوخت هسته ای، آمادگی پذیرش بازرسی های فراتر از پروتکل الحاقی، مانند بازرسی های اخیر را خواهد داشت. هر چند استراتژی ایران در این میان حفظ چرخه سوخت هسته ای در چارچوب معاهده عدم تکثیراست.
عضو کمیسیون امنیت ملی در این باره می گوید: محدودسازی یا حذف چرخه سوخت هسته ای نوعی آسیب رسانی به برنامه هسته ای کشور محسوب می شود. بدین ترتیب بازرسی های اخیر را می توان تاکتیکی در خدمت تحقق استراتژی هسته ای کشور، به منظور تعدیل مواضع شورای حکام تلقی کرد.
نماینده مجلس هفتم اما در مورد پیش بینی خود از اجلاس نوامبر می گوید: غرب هنوز مصمم به ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت نیست هر چند این امر در میان مدت امکان پذیر است. در اجلاس نوامبر غرب قصد دارد تا ضمن اخذ تعهدات،محدودیت های بیشتری را در مورد چرخه سوخت هسته ای ایران اعمال کند.
شیرازد اما در این میان ترجیح می دهد چندان با خوش بینی به روند پرونده هسته ای ایران نگاه نکند. او می گوید: ایران چاره ای جز پذیرش خواسته های تحمیلی اروپایی ها نداشته و اساسا بحث اختیار در میان نیست.
نماینده مجلس ششم در توضیح باور خود می گوید: ما زمانی که باید پس از تغییر دولت، استراتژی صحیحی اتخاذ می کردیم، دچار اشتباه شدیم و این اشتباه استراتژیک ما را در وضعیتی قرار داده است که اصولا امکان تصمیم گیری نداریم. در حقیقت حداکثر انتخاب ما، گزینش میان مدل هایی است که هر یک چالش های بیشتری را دامن می زنند بنابراین تنها راه پیش روی ما تن دادن به اجباری است که به ایران تحمیل شود.
شیرزاد در مورد بازرسی های انجام شده نیز بدبینی خود را حفظ کرده و می گوید: بازرسی هایی که انجام می شود ناشی از این واقعیت است که ما نتوانسته ایم خود را از جایگاه متهم خارج کنیم. بنابراین آنچه اتفاق می افتد این است که اکنون سیاستمداران ما باید بنشینند و تماشا کنند.
وی نقش این بازرسی ها در تعدیل مواضع اروپا را منکر شده و می گوید: شاید اگر در گذشته نوع رویکرد ما متفاوت بود، اکنون این بازرسی ها می توانست باعث تعدیل موضع خصمانه اروپا شود.
قدرت الله علیخانی اما در این میان باوری متفاوت از شیرزاد دارد. او می گوید: مسئولین باید مردم را محرم بدانند و آنها را در جریان امور قرار دهند.
علیخانی در ادامه پس از انتقاد از سکوت خبری حاکم در مورد جریان بازرسی ها می گوید: ما مخالف بازرسی ها نیستیم. طبیعتا دولت ایران برای ایجاد اعتماد بیشتر، باید انعطاف بیشتری هم نشان دهد.
نماینده بویین زهرا که ترجیح می دهد به جای واژه «تاکتیک» از عبارت «تعامل» استفاده کند، می گوید: اگر با این میزان از بازرسی ها مشکلات ما حل می شود، من مشکلی در آن نمی بینم. منافع ملی بالاتر از هر مسأله ای است و تصور می کنم که این بازرسی ها بتواند در مسیر اعتماد سازی تأثیرگذار باشد، هر چند باز هم تأکید می کنم که مردم نامحرم نیستند و باید در جریان امور قرار گیرند.
نظرات کارشناسان سیاسی، هر چند تفاوت هایی بنیادین با یکدیگر دارند اما در نهایت می توان یک محور مشترک در آن ها یافت. این محور مشترک ضرورت تعامل با آژانس بین المللی انرژی اتمی و دوری از اقدامات «تنش زا» و یا «اعتماد زدا» است. در آستانه اجلاس شورای حکام هم چنین به نظر می رسد که هر چند ایران اکنون ماه هاست که سعی دارد با همراه ساختن «شرق» با خود،صفی محکم در مقابل «غرب» ایجاد کند، اما در نهایت تشکیل چنین بلوکی – فارغ از میزان تاثیرگذاری آن – نباید به معنای چشم فروبستن بر مزایای تعامل با غرب باشد. ایجاد تعادل هوشمندانه میان دو جبهه دو شرق و غرب و دوری از ادبیات غیردیپلماتیک از یک سو و تأکید بر مزایای تعامل مثبت با تهران از سوی دیگر می تواند ضمن بالا بردن دامنه مانور دیپلمات های ایرانی، در نهایت منافع بیشتری را برای تهران در برداشته باشد.
«گردش به شرق» دیپلماسی تهران، هر چند توانسته است مزایایی نسبی را متوجه کشور کند اما در نهایت با محاسبه معادله هزینه – فایده می توان دریافت که جایگزینی کشورهای شرق به جای کشورهای غرب و چشم پوشیدن از تعامل مبتنی بر مصالح و منافع ملی چندان به سود کشور نخواهد بود. در چنین شرایطی به نظر می رسد نامه علی لاریجانی،دبیر شورای عالی امنیت ملی به سه کشور اروپایی و اعلام آمادگی تهران برای آغاز مذاکرات را باید سرآغاز ایجاد توازن و تعادل در عرصه سیاست خارجی کشور دانست، سیاستی که به نظر می رسد اکنون با ناتمام گذاشتن گردش به شرق، ایجاد تعادل میان طرفین و محقق ساختن منافع ملی را در پیش گرفته است.