آفتابنیوز : آفتاب: حامد طبیبی در ادامه یادداشت خود در روزنامه شرق نوشت:دولت در «سراشیبیپایان» قرار داشت و یکسال بیشتر به انتخابات ریاستجمهوری یازدهم نمانده بود. در گوشهوکنار مجلس نیز شنیده میشد که نمایندگان اصولگرا، در برابر سوال موکلان خود در حوزههای انتخابیه پیرامون عملکرد دولت مورد حمایت اصولگرایان، حرفی برای گفتن ندارند و با صورتهای ناراضی آنان مواجه میشوند.
مردم میپرسیدند «وعدههایی که رییسجمهور در این سفرها داده چه زمانی عملیاتی میشود و از حد حرف و شعار فراتر میرود؟» و چه پاسخی برای آن وجود داشت؟ این را عوض حیدرپور، نماینده مجلس هشتم در مقابل خبرنگاران پارلمانی بیان کرد. اما آنسوی قضیه، مسوولان دولتی مباحثی را مطرح میکردند که پیش از آن از سوی اصلاحطلبان و منتقدان دولت نیز بهعنوان یکی از انگیزههای اصلی این نوع سفرها ارزیابی شده بود. بهعنوان نمونه لطفالله فروزنده، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی دولت دهم یکی از دلایل حمایت بالای مردم از محمود احمدینژاد را در انتخابات ریاستجمهوری سال 88 انجام همین سفرهای استانی به مناطق مختلف ایران طی دوره اول ریاستجمهوری احمدینژاد عنوان کرد. رییس دولت در این سفرها، دیدار مردمی برگزار میکرد و هرچه کارشناسان به او پیشنهاد میدادند بهجای اینگونه اقدامات که در نهایت میتواند به وضعیت 20 تا 30نفر به شکل مستقیم بپردازد، کارگروههای تخصصی تشکیل دهد و با استفاده از ابزارهای دنیای جدید، به شکل دستهبندیشده به این نیازها رسیدگی کند، اما او روش «نامه» را ترجیح میداد. صفهای نامهبهدستان بود که در سفرها شکل گرفت و در همان روزها تصاویری منتشر شد که نامهبهدستان، اگر از پیگیری درخواست خود نیز اطمینان نداشتند اما حداقل این بود که «ایرانچک» در ازای آن دریافت میکردند. آمار اعلام شد: «دور اول سفرهای استانی دومیلیونو۲۰۰هزارنامه برای دریافت کمکهای نقدی توسط دولت دریافت شد.
دولت نیز ۲۵۰میلیاردتومان اعتبار برای رسیدگی و پاسخگویی به این نامهها در نظر گرفت.» منتقدان دریافت نامههای مردمی، کمک نقدی برای رفع نیازها را نوعی مسکن برای درمان کاملا موقت عنوان کردند. در دور سوم سفرهای استانی دولت مجبور به حذف جمعآوری نامههای مردمی شد. دلیل این کار، کافینبودن آن برای حل معضل فقر اعلام شد. دولت اعلام کرد از این بهبعد اعتباری برای پیگیری نامههای مردمی در نظر گرفته نمیشود. شهریور سال 85 که دولت تازهرویکارآمده «نو اصولگرایان» در ابتدای راه بود و همه طیفهای جریان متبوعش از راستهای سنتی گرفته تا «آبادگران» و «ایثارگران» برای حمایت آن از یکدیگر پیشی میگرفتند، احمدینژاد در سفر استانی به آذربایجانغربی به میان خبرنگاران آمد و به منتقدان پاسخ داد: «قبل از انجام هر سفر هیات دولت، کمیتههای تخصصی و کارشناسی همه نیازها و خواستههای استانی را بررسی میکنند. فهرست بلندی از تصمیمات گرهگشا برای مردم آذربایجانغربی تهیه شده که در جلسه روز شنبه هیات دولت در مرکز استان از این تصمیمات بسیار ارزشمند در همه زمینهها مطلع خواهید شد.» زمان زیادی لازم نبود تا مشخص شود، مردم نباید چندان به «گرهگشایی» امید ببندند چه اینکه در اصل ماجرا نیز تردیدهای جدی وجود دارد.
تداوم حمایتها در دولت دهم
سایت «تابناک» وابسته به محسن رضایی در شهریور 89، همچنان از سفرهای استانی بهعنوان دستاورد دولت احمدینژاد حمایت میکند: «دور از انصاف است اگر بخواهیم کارهای انجامگرفته در راستا و چارچوب همین گفتمان (عدالتمحوری) را نادیده انگاشته و تلاشها و دستاوردهای دولت را در این زمینه ارج ننهیم.» این سایت به بازنشر یادداشت فروزنده، معاون رییس دولت دهم در یکی از هفتهنامههای جریان اصولگرا میپردازد که در آن، از منظر «سیاسی- اجتماعی»، «کاهش فرآیند بوروکراسی و کاغذبازی»، «آثار سیاسی بینالمللی» (دشمن با دیدن این وفاداری و شور و شوق مردم به موضع انفعال خواهد افتاد و اهداف نظام در صحنه بینالمللی بهتر و سریعتر و کاملتر پیگیری خواهد شد)، «آثار اقتصادی- اسلامی»، «توسعه عدالتمحور»، «پاسخگویی و بهچالشکشیدن مسوولان» و «تاثیر مثبت در روحیه مدیران کشور» به دفاع تمامقد از سفرهای رییس خود میپردازد. حال آنکه برونداد این سفرها امروز و در شرایطی که هشتماه از آغاز بهکار دولت یازدهم میگذرد هم در کلام و سخن نمایندگان استانها و هم در شرایط عمومی کشور از حیث محرومیتزدایی و توسعه پایدار، قابل اندازهگیری است.
دور اول، دور دوم
دور اول سفرها که به پایان رسید، سال 86 نیز جای خود را به سال 87 داد. احمدینژاد در پیام نوروزی سال جدید که عملا آخرین سال کاری ریاستجمهوری وی در دوره نهم محسوب میشد، در کنار ارایه وعده طرح بزرگ اقتصادی -که تحولات بعدی و اختلاف در تیم اقتصادی دولت آن را ناکام گذاشت- از منظمشدن و برگزاری دور دوم سفرهای استانی نیز خبر داد. این وعده بلافاصله رنگ واقعیت گرفت و هیات دولت بار سفر بست تا «خراسانرضوی» و «قم» را زیارت کند. دور نخست سفرهای استانی دولت نهم قریب به یکسالونیم به طول انجامید و آنطور که احمدینژاد «آمار» داد، دولت به بیش از 350 شهرستان سفر کرد و جلسات کابینه در مراکز همه استانها برگزار شد. رییس دولت که خود را ابداعکننده این سفرها میدانست بارها در موضعگیریهای رسانهای خود، هدف اصلی از انجام این سفرها را «از نزدیک آشناشدن با مشکلات مردم» و «مقابله با تمرکزگرایی دولتی» عنوان کرد. در همان روزها، این مخالفان بودند که «صرف زمان» و «هزینههای قابلتامل» را در یک کفه قرار داده و استدلال آشنایی هیات دولت از «نزدیک» با مشکلات استانها را در کفه دیگر و با کمی تساهل و تسامح برای گذر از دور اول، سوال میکردند: «هدف دور دوم سفرهای استانی چیست؟ آیا واقعا ضرورت دارد که دور دوم این سفرها انجام شود؟»
رییس دولت در آن روزها اعلام کرده بود، «پیگیری» مصوبات دور اول سفرها، هدف دور دوم سفرهاست و البته سوالات جدی در این حوزه مطرح شده بود اینکه با وجود گذشت سهسال از استقرار دولت نهم در آن مقطع و همسوشدن تمامی سطوح مدیریت اجرایی کشور، آیا هنوز دولت نهم معتقد است که سلسلهمراتب اداری و اجرایی کشور- که تا پایینترین سطوح از نیروهای معتمد دولت منصوب شدهاند- نمیتواند حتی وظیفه «پیگیری» مصوبات را برعهده بگیرد و «کابینه» با صرف هزینههای گزاف مادی و معنوی به تکتک استانها و شهرها سفر کنند تا متوجه روند پیگیری مصوبات سفرها شود؟ آیا این رفتار، پیامی صریح و البته ناامیدکننده برای بدنه اجرایی و اداری کشور ندارد که مسوولان بومی و استانی حتی نمیتوانند وظیفه نهچندان پیچیده پیگیری مصوبات سفرهای استانی را هم برعهده گیرند؟
موضوع دیگر این بود که آیا در تهران همکاران معتمد و قابل اطمینانی برای رییس دولت نهم وجود نداشت که با بازرسیهای مداوم و تخصصی و ایجاد شبکههای اداری دقیق، فرآیند پیگیری مصوبات سفرهای استانی را پیگیری کنند؟ آیا دولت نهم و شخص رییسجمهور نمیتواند با ایجاد یک سامانه دایمی و علمی، معضل تمرکزگرایی و تهرانگرایی نهاد دولت را به شکل «ریشهای» حل کند؟ آیا منصفانهتر و عادلانهتر نبود که دولت محترم، بررسی عملکرد خود در سفرهای استانی را به رکن چهارم مردمسالاری یعنی مطبوعات میسپرد؟ مساله دیگر در آن مقطع، زمانبندی دور دوم سفرهای استانی بود. انتخابات سرنوشتساز ریاستجمهوری دهم، فضایی پدید آورده بود که امکان تفکیک این فضا از سفرهای تبلیغاتی- انتخاباتی وجود نداشت. این یکی از انتقادات منتقدان دولت بود که چگونه میتوان عدم تناسب در تبلیغات را با شعار عدالت دولت، تطبیق داد چه اینکه عملا قواعد و بستر بازی سیاسی در جامعه بر این اساس برهمزده میشود. امکانات رسانهای بیبدیل که در اختیار دولت نهم و پخش کامل اخبار سفرهای استانی که تا «مستندهای سفرهای استانی» هم ادامه یافت، سوالات بسیاری را در اینباره ایجاد کرد.
حذف نامه و کمکنقدی در سفرهای استانی
هنوز مدت زیادی از گفتوگو با مسوول نامههای سفرهای استانی در کمیته امداد نگذشته بود، که اعلام شد دیگر از این بهبعد دریافت نامه و پرداخت پول وجود نخواهد داشت. این ماجرا به بعد از وقایع سال 88 بازمیگردد. ابراهیمی در آن گفتوگو تعداد نامههای دریافتشده در دور اول سفرها را دومیلیونو200هزار عدد اعلام کرد. او در پاسخ به این سوال که از کجا مطمئن میشوید که فرد مستحق دریافت وام است، از شیوه راستیآزمایی دولت دفاع کرد: «90درصد افرادی که کمک شدهاند، مستحق واقعی بودهاند.» دفاعی که در کمتر از یکماه به فراموشی سپرده شده و دریافت نامهها از سوی کمیته امداد بهعنوان راهکاری غلط و موجب سوءاستفاده معرفی شد. «سفرهای استانی بدون نامههای مردمی»؛ این جدیدترین استراتژی اعلامشده از سوی دستاندرکاران آن در دستگاه اجرایی بود؛ سفرهایی که محمود احمدینژاد در ایام تبلیغات انتخاباتی ریاستجمهوری نهم در بهار سال 84 وعده آن را داد و در چهارسال گذشته و با وجود انتقاد کارشناسان از آن و اعتراض نمایندگان به اجرایینشدن مصوبات آن، دوبار استانهای کشور را با روش مدنظر خود «دوره» کرد. اما پس از چندی، سرپرست کمیته امداد، اعلام کرد رویه دریافت نامه در سفرها، تغییر میکند: «کمکهای کوتاهمدت، نقدی و موردی به مردم راهحل مناسبی برای حل معضل فقر نیست... در دور سوم سفرهای استانی اصراری به دامنزدن به درخواستهای مردمی از ریاستجمهوری و جمعآوری نامه وجود ندارد.» سایت اصولگرای جهاننیوز وابسته به علیرضا زاکانی، نماینده طیف ایثارگران مجلس نیز در آن مقطع خبر از آن داد که «طی آخرین تصمیمات صورتگرفته مکانیسم دریافت نامههای مردمی در سفرهای استانی حذف میشود و از این پس اعتباری هم برای پیگیری نامههای مردمی تعلق نمیگیرد.» این سایت همچنین خبر از آن داده که «تنها در دور اول سفرهای استانی دومیلیونو200هزار نامه به کمیته امداد داده شد و در همان زمان هم دولت حدودا 250میلیاردتومان اعتبار برای رسیدگی و پاسخگویی به این نامهها اختصاص داد. تعداد این نامهها در دور دوم سفرها به شکل چشمگیری افزایش یافت.»
احمدینژاد اول آذرماه سال 88 در سومین دور سفرهای استانی برخلاف دو دوره پیش، سفرهایش را از استانهای برخوردار شروع کرد. سفر اول مشهد و تبریز مقصد سفر دوم وی و همراهانش بود. در چندماهه پس از انتخابات نیز مقامات دولتی محور دور سوم این سفرها را «فرهنگی» خوانده و عنوان کردهاند برای ارتقای جایگاه فرهنگی استانها دولت در این سفرها برنامه دارد. در شرایطی این تغییر موضع صورت میگیرد که علی سعیدلو که در دوره نهم معاون اجرایی رییس دولت بود در آخرین روزهای سال 87 و در آستانه سفر دولت به کردستان هدف از سفرها را اینگونه تشریح کرد؛ «دولت اسلامی برای عدالتگستری و ایجاد برابری و برادری مهمترین رکن، یعنی معرفت را سرلوحه کار خود قرار داد و پس از آن با ایده سفرهای استانی درصدد توزیع امکانات و فرصتهای متناسب برای همه مناطق برآمد که این امر موجب توسعه متوازن و کاهش فقر طبقاتی است.» وی منتقدان توزیع پول در سفرهای استانی را نیز اینگونه نام نهاده بود: «برخیها با ابراز عصبانیت و برای فرونشاندن خشم خود از مردم انتقام میگیرند، در حالی که مردم فارغ از همه مسایل جناحی و باندی، دل به انقلاب و رهبری سپرده، از خادمین واقعی خود با حضورشان قدردانی میکنند.»
تداوم تا انتخابات 92
«احمدینژاد باز به سفر استانی میرود» این طعنه سایت الف وابسته به احمد توکلی در اردیبهشت 92- یکماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری یازدهم- از تداوم سفرهایی بود که پرچمگردانی احمدینژاد و مشایی در آنها، حجت را بر همگان تمام کرده بود. رییس دولت دهم در روزهای پایانی عمر دولت خود، همه کار میکرد تا مشایی را همان احمدینژاد معرفی کند و در همین اثنا بود که استاندار آذربایجان شرقی از سفر رییسجمهوری اسلامی ایران به این استان در هشتم اردیبهشت خبر داد. در عین حال گفته شد در جریان این سفر 27 پروژه بزرگ عمرانی از جمله تعدادی از طرحهای مهر ماندگار استان با حضور رییسجمهور و سایر اعضای هیات دولت به بهرهبرداری خواهد رسید. احمدینژاد دور جدید سفرهای استانی خود را با انجام صدویکمین سفر به استان سمنان در 22 فروردین 92 کلید زد. این در حالی بود که به سبب برخی اتفاقات رخداده در فضای سیاسی و اختلافات جریان اصولگرا با تکیه بر آنچه «جریان انحرافی» در دولت عنوان میشد، میان صدمین سفر استانی رییس دولت دهم یعنی 21 اردیبهشت سال 91 به خراسانرضوی، تا صدویکمین آن، حدود یکسال فاصله افتاد اما دوماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، دور چهارم آغاز شد.
حاشیههای مهمتر از متن
- آذر 90 بود که پای نقد احمدینژاد به برخی بخشهای محدود رسانه عمومی باز شده بود. در یکی از برنامههای خبری، مجری یکی از سخنرانیهای احمدینژاد در حال تمجید از وی نشان داده شد بیآنکه احمدینژاد اندک توجهی به وی داشته باشد. سپس این فرد از احمدینژاد عذرخواهی کرد که به دلیل سرمای زیاد هوا مردم نتوانستهاند چندان به استقبال وی بیایند که با اخم احمدینژاد روبهرو شد و رییس دولت گفت: «پس اینها که هستند؟» واقعیت آن بود که پس از دورکاری 11روزه، سفرهای استانی با استقبالی مواجه نمیشد. در عین حال این دیدگاه هم بیان میشد که عدم اجرای مصوبات گذشته، نوعی دلسردی را میان مردم پدید آورده و نباید این مساله را تنها به اختلاف در اردوگاه حامیان دولت وقت تعبیر کرد.
- چندی قبل یک دندانساز اهل اردبیل با طرح شکایتی علیه احمدینژاد مدعی شد در جریان سفر استانی رییسجمهور به اردبیل و دیدار وی با مردم دست او شکسته و این موضوع باعث ایجاد خسارت جانی و مالی به وی شده است. پس از طرح این شکایت در دادسرای کارکنان دولت پرونده برای رسیدگی به شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. رحیمی شاکی پرونده در اینباره گفت: 20 آبان سال 86 محمود احمدینژاد در جریان سفرهای استانی خود به استان اردبیل آمد که در جریان دیدار مردمی من دچار شکستگی از ناحیه کتف و دست شدم. این اتفاق برای من مشکلات زیادی را به بار آورد بهطوریکه مدتی را در خانه بستری شده و به دلیل اینکه نتوانستم کار کنم موفق به پرداخت اقساط وام مسکن نشدم. وی افزود: حالا بعد از 55 سال زندگی مجبورم خانهام را بفروشم تا اقساط بانک را پرداخت کنم. در آن زمان که این اتفاق برای من افتاد هیچکس پاسخگو نشد و من هم به خاطر ناتوانی احمدینژاد در حفظ جان شهروندان از وی شکایت کردم. حالا هم دادگاه برای وی قرار منع تعقیب صادر کرده و احمدینژاد درخصوص شکایت من تبرئه شده است.
- ماجرای «چاقوی زنجان» نیز از جمله حاشیههای سفرها بود. احمدینژاد در یکی از سفرهای خود به زنجان اینگونه دشمنان ایران را تهدید کرد: «اگر دشمنان بخواهند علیه ایران ماجراجویی کنند، همین مردم با چاقوی زنجان، دست آنها را قطع خواهند کرد.» در آن مقطع در شبکههای اجتماعی انتقادات بسیاری نسبت به این موضوع مطرح شد که اگرچه صنایع شهرهای مختلف ما، دارای اهمیت بسیاری است اما تبلیغ چاقوی زنجان برای نوعی منازعه و نه استفاده مفید، بار معنای مثبتی نخواهد داشت.
- «بیل به دستگرفتن» هیات دولت نیز در نخستین سفر احمدینژاد به لرستان، از جمله موضوعات جالب آن مقطع بود. وی در مقام پاسخ به تهدیدات غرب برای تحریم ایران گفت: «اگر ما را تحریم کنید که هیچ وسیلهای در دست ما باقی نماند، هیات دولت بیل و کلنگ به دست میگیرد و ایران را آباد خواهد ساخت.» البته چندی بعد وی دلیل ناموفقبودن دولت در فعالیتهای خود را، محدودیتهای اعمالشده علیه ایران عنوان کرد.
- احمدینژاد چهار آذر 87 در سفر به خوزستان نیز سخنان جالب توجهی را بیان کرد. وی با اشاره به سخنان برخی افراد که اقتصاد ایران را متاثر از اقتصاد جهانی میدانند، گفت: «این اظهارنظرها بسیار ناشیانه و از روی عدم اطلاع به مسایل اقتصاد کشورمان است. البته بعضی از این افراد با اطلاع کامل این سخنان را میگویند. در خارج از کشور سرما میخورند اما اینها در داخل، عطسه و تب میکنند و جوری جلوه میدهند که اوضاع ما بدتر از آنها خواهد شد»، وی ادامه داد: «اگر حاصل تحریم این است که در سهسال گذشته معادل 50سال قبل در کشور رونق و شکوفایی داشتهایم پس این تحریمها برای ما مفید بوده و ما از آن استقبال میکنیم. وقتی کشورهای غربی شاهد رشد و پیشرفت ایران بودند هر روز یک قطعنامه تهیه کردند و در شورای امنیت علیه ما صادر کردند. من امروز به آنها میگویم آنقدر قطعنامه بدهید تا قطعنامهدان شما پاره شود. این قطعنامههای شما مشروعیت و اثر ندارد. اشتباه کردهاید و امروز اقتصاد ایران فارغ از اقتصاد دنیا سرحال و رو به جلو حرکت میکند.»