آفتابنیوز : آفتاب: گفتوگو با سیدمهدی طباطبایی در دفتر دیدارهای مردمی او در ساختمانی در کوچهپسکوچههای شرق تهران انجام شد. او که در مجلس هفتم نماینده بوده از اعضای جامعه روحانیت مبارز است اما حضورش در سیاست را بیشتر بهدلیل تاکیدش بر رعایت اخلاق میداند. به همین دلیل او را استاد اخلاق در سیاست مینامند. سال گذشته او در نامههایی به حسن روحانی نسبت به برخی روندهای غلط شکلگرفته در دولت گذشته و آثار مخرب آن برای جامعه و کشور هشدار داد.
روزنامه شرق نوشت: او میگوید قابل پیشبینی بوده برخی با ازدستدادن منافعشان بخواهند از دولت انتقام بگیرند. زمانی که به او موضوع مصاحبه و پخش فیلم «من روحانی هستم» را در میان گذاشتم او گفت که این سیدی را ندیده و نمیتواند درباره آن اظهارنظر کند بنابراین قرار شد فیلم را برایشان ببرم. پیش از مصاحبه او به تماشای فیلم «من روحانی هستم» نشست و در یک ارزیابی کلی گفت: «خطر این فیلمسازیها زدن امام و انقلاب است نه دولت».
آقای طباطبایی! سال گذشته شما دو نامه به آقای روحانی نوشتید و از احساس خطر برای دولت وی سخن گفتید. در هفتههای اخیر شاهد حملات سازماندهیشده افراطیون علیه دولت و رییسجمهور هستیم؛ این همان احساس خطری است که شما به دولت هشدار داده بودید؟
گاهی جامعه به عقل و تعقل رو میآورد و کارهای مهم را به عاقلان میسپارد. گاهی متاسفانه اقدامات جنبه احساسی میگیرد و خود به خود منطق از ذهن آدمها کنار میرود. بهدلیل این طبیعت جامعه است که تشبیه به موج دریا میشود و بالا و پایین دارد. از نظر دین هم، در قرآن میفرماید گاهی مردم تعقلگرا میشوند: «فبشر عبادالذین یستمعون القول» امیرالمومنین میگوید: نادان کوتاهی خود را نمیشناسد و از خیرخواهش نمیپذیرد. اگر انسان گرفتار احساسات شد، حرف خوب را که به نفعش باشد، به دلیل آنکه احساسش بر او غلبه دارد، نمیپذیرد. آدمهای دانشمند به تجربه و منطق تکیه میکنند و عمق مساله را درک میکنند اما نادان ظاهر را میبیند.
یکدسته افراد هستند که تفکرات بسته دارند و ناهنجار فکر میکنند. این افراد هرچقدر همهچیز بیعیب و نقص باشد، مدعی پیداکردن یک نقطه آلوده میشوند. در عرصه سیاسی گاهی از این افراد تعبیرهای زشتی شده، در قرآن اما این افراد بهعنوان آدمهای کوتهنظر معرفی شدهاند. در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال 92 جامعه و ملت با بهرهمندی از تعقل و تاثیر مناظرهها به سه کلمه امید، تدبیر و اعتدال توجه کرد. دولت باید با همه توان همین سه اصل را بهکار گیرد. یکدسته افراد از رویکارآمدن دولت تدبیر و امید قطعا صدمه دیده و خواهند دید؛ آنها که از احساسات مردم استفاده کرده و با دروغگفتن و آمار دروغ دادن در 10سال گذشته دست به هر کاری زدند. بنابراین هر دولتی بخواهد بعد از آن دوره که دروغ رواج داشته با عقل و منطق رفتار کند با مشکل مواجه میشود. این آقایان که برای جامعه شناختهشده هستند، نمیخواهند که اصلاحات پیش برود و روند دوره گذشته اصلاح شود.
در هفتههای گذشته شاهد حملات از یک جریان سیاسی افراطی خاص بودهایم. به نظر شما چه هدف سیاسی را در فضاسازی علیه دولت دنبال میکنند؟
این افراد در فضای منطقی و حاکمیت عقل ضرر میکنند اما وقتی جو جامعه و کشور را مسموم کردند و افراد را به مسمومیت فکری دچار کردند، جلو کار عقلانی گرفته میشود آن وقت میگویند دولت نتوانست. البته من معتقدم رییسجمهور باید بکوشد به احساسات غیرمنطقی از ناحیه افرادی که مصیبتبار هستند، توجه نکند. مطمئنا اقدامات و فضاسازی این افراد نباید بدون جواب بماند و باید روزی جواب آنها داده شود اما الان وقت جواب نیست؛ وقت اصلاح روشهای غلط گذشته است. از سوی دیگر معتقدم مردم به صورت طبیعی در کنار باطن به یکسری ظواهر توجه میکنند. اگر دولت فقط بخواهد به زیرساختها بپردازد و این ظواهر را رها کند، دیر میشود و موفقیت دولت کم میشود. من نمیخواهم بگویم دولت تا الان موفق نبوده اما گاهی بیتوجهی به ظواهر برای دولت مشکلساز شده است. ای کاش به یک سلسله احساسات جامعه پاسخ بهتری داده میشد و کار به اینجا نمیرسید تا افراطیون در عرصه خودنمایی کنند.
مشخصا به نظر شما دولت در چه مواردی به خواست مردم بیتوجهی کرده است؟
به اعتقاد من در بحث یارانهها دولت باید از ابتدا به همه همچون سابق پرداخت میکرد. مردم خواه ناخواه این پول را میخواهند و انصراف نمیدهند. هرچند پرداخت این پول ضرر است و اقتصاددانان تایید نمیکنند. دوم در بحث دارو و درمان به نظرم باید زودتر اقدام میشد و دولت تلاش میکرد هزینهها را برای مردم کاهش دهد. برخی هدفگیریهای اقتصادی دولت هم قابل بحث است مثلا درباره سبد کالا شاید دولت نظر خوبی داشت، اما کرامت انسانی افراد صدمه دید و نارضایتی ایجاد شد. در مورد سفرهای استانی هم به ایشان پیشنهاد داده بودیم با هواپیمای عمومی بروند، هیچ ضرری هم نداشت. مراسم استقبال هم بهتر است نباشد، گذشت دورهای که مردم را دنبال خود میکشاندند. شأن ایشان این نیست.
سیدی «من روحانی هستم» را تماشا کردید. ارزیابی شما از تهیه چنین فیلمهایی چیست؟ آیا ممکن است همان حوادث فیلمسازیها در دولت آقای خاتمی و دوره اصلاحات تکرار شود؟
این سیدی اگرچه نشان میدهد که برای تخریب آقای روحانی به گذشته تاریخی پرداختهاند اما درواقع فقط برای نابودکردن رییسجمهوری به گذشته برنمیگردند، سراغ گذشته وقتی میروند به امام (ره)، آقای هاشمی و رهبری میرسند؛ من هشدار میدهم و اعتقاد دارم اگر قرار باشد سخنان امام که پدرانه و آموزنده برای همه نسلهاست مورد بهرهبرداری جناحی قرار گیرد و تذکرات ایشان را منفی تلقی کنند این مقدمه آسیب خط امام است ولو بهعنوان محبت به امام مطرح شود. اینکه تلاش میکنند نشان دهند امام از اول با تذکراتش به برخی با آنها مخالف بوده خطرناک است. آن وقت درک امام چه میشود؟ پیشبینی امام چه میشود؟ همهچیز را زیر سوال میبرند. ما در دین هم این مساله را داریم و این روش یهود است. از ویژگیهای یهود این است که اموری را محکم میکند و در بزنگاه آن را خراب میکند؛ ممکن است با ساخت این سیدی هدف اصلی امام باشد. اگر امام به فرد یا جمعی تذکری دادهاند مخالفت نبوده است. اگر هم میخواهند مسالهای را بازگو کنند، آن را کامل بگویند، نه گزینشی و بریدهبریده؛ این از گناهان کبیره است. اگر کسی بخواهد از حرفهای امام برای تکفیر و حذف شخصیتهای نظام استفاده کند، وضعیت خطرناکی پیش خواهد آمد. اصل نظام زیر سوال میرود و مردم ناامید میشوند.
برخی از این منتقدان افراطی تریبون رسانه دارند. به شکلهای مختلف از این امکانات برای حمله به دولت استفاده میکنند. اخیرا روحالله حسینیان گفته جبهه پایداری از اساس دولت را قبول ندارد. به نظر شما دولت با این مخالفان رسمی چه برخوردی میتواند داشته باشد.
مساله این است که جبهه پایداریها بر اساس احساسات، خودشان را دلسوزترین افراد میدانند؛ یکی از نشانههای ضعف خرد این است که خود را بهتر از همه بدانی؛ این خود بیخردی است. کسی که خود را دلسوزترین بداند، خطرناک است. در باب مادران دلسوز میگفتند مادر دلسوز بچهاش بیسواد بار میآید. در اصفهان به حمالها عزیز بابا میگفتند. یعنی دلسوزی بیمورد پدر نگذاشته بود فرزند حرفهای یاد بگیرد و حمال شده بود. این کار آقایون که خود را دلسوز میدانند، خطرناک است. دوم اینکه اینها در انقلاب نقشی نداشتهاند. نمیتوانند درک درستی از انقلاب داشته باشند. این رفتارها به ضرر کشور، نظام و اسلام است. خلقوخوی تهدید در کشور خطرناک است که بخواهی همه را تهدید کنید.
یکی از موضوعاتی که در هفتههای گذشته از سوی جبهه پایداری مورد حمله قرار گرفت برگزاری جشن روز زن به میزبانی همسر رییسجمهور بود. روحالله حسینیان اعلام کرد فیلم این مراسم زنانه را دارد و نیاز باشد منتشر میکند. این شیوه به نظر شما در هشتسال گذشته جواب داد که در این دولت علیه رییسجمهور و نزدیکانش استفاده شود؟
خصلت تهدیدکننده یکی ضعف عقل است و دیگری قدرتطلبی و جاهطلبی است. اولا عاقل اگر مدرکی دارد تا وقتی که صلاح باشد آن را رو نمیکند. اگر مدام بگوید من مدرک دارم این نشاندهنده این است که چیزی ندارد. به فرض اینکه فیلم هم داشته باشند، این از گناهان کبیره است. قرآن در سوره نور میگوید هر چیزی که بد است، افشای آن حرام است. چطور عکس ناموس مردم را میخواهد منتشر کند؟ قطعا این کار را نمیکند. اگر فیلمی باشد و خودش نگاه کرده باشد هم کار حرام انجام داده است. خطرناک است که خوی تهدید در مردم رشد کند یا تحریک به تخفیف افراد کنند، این نشانه ضعف اخلاقی و ایمانی است. مومن هیچگاه افراد را خوار نمیکند. برخی از این افراد تهمت میزنند این بدتر است. تهمت یعنی چیزی که نیست را میگویند هست؛ جامعه تهدیدکننده، جامعهای که بخواهد آدمها را مدام متوجه نقاط ضعف کند، قطعا رو به خطر میرود. جامعه نمیتواند در خطر تهدید زندگی کند. توهین و زیرسوالبردن کرامت انسانی بزرگترین لغزش است. من این سیدی «من روحانی هستم» را دیدم، دلم سوخت. چقدر همین افراد تلاش کردند هاشمی را از امام جدا کنند چقدر به هاشمی ناسزا گفتند اما در همین عکسها و تصاویر هرکجا نشان میدهند هاشمی همیشه همراه امام است. اینها موفق نشدند هاشمی را بزنند برای زدن بقیه هم موفق نخواهند بود. آنچه من برای نظام جمهوری اسلامی میترسم و نگرانم میکند این است که افراد از قوانین و اخلاق دینی فاصله بگیرند؛ من تقاضا میکنم مردم به دولت مهلت بدهند تا برنامههایش را اجرا کند. هنوز برای قضاوت درباره عملکرد این دولت زود است.
چرا اصولگرایان بهخصوص جامعه روحانیت مبارز که آقای روحانی را برآمده از تشکل خود میداند برای دفاع از دولت در برابر حملات وارد نمیشود و سکوت پیش گرفتهاند؟
این حمایت وجود دارد اما برخی مواقع افرادی که وزین هستند اگر با افراد ناموزون و بیوزن مقابله کنند به خودشان صدمه میزنند. افراد بیوزن در جواب بیشرمی میکنند، حرمت آنها ریخته میشود ناچار باید صبر کنند تا در زمان مناسب با افراطیون مقابله کنند.
آقای مصباحیزدی بهعنوان پدر معنوی جبهه پایداری شناخته میشود فکر میکنید بهواسطه ایشان جبهه پایداریها بتوانند در بین اصولگرایان پایگاهی برای خود بهدست آورند و اصولگرایان را در انتقاد علیه دولت با خود همراه کنند؟
من آقای مصباح را فردی متدین میدانم ولی از ایشان سوءاستفاده کردهاند که خود آقای مصباح آگاه شده و از اینها دوری میکند. بهزودی این آقایان از ایشان عبور خواهند کرد و این رفتار مساله بیسابقهای در رفتار سیاسی تندروها در کشور ما نیست. این افراد مشروعیتشان را از آقای مصباح گرفتند و تندرویهای ذهن خود را در جامعه پیاده میکنند و گاهی هم القائاتی به ایشان دارند. من از همه جناحهای سیاسی کشور تقاضا میکنم اگر دلسوز مردم هستید بگذارید مردم در آرامش موجود که حاصل انتخاب خودشان است، بمانند، در کشور هیجان سیاسی زودگذر و بیحاصل ایجاد نکنند.