آفتابنیوز : آفتاب: سایت خرداد در ادامه نوشته است: اما پیر جماران با همان صلابت همیشگی و مثال زدنی اش فارغ از نزاع های نظری و فکری متحجرین و متجددین تندرو چه در وادی کلام و چه در عرصه عمل بر همپوشانی مردم سالاری و اسلام تاکید و تصریح ورزیده و جمهوری اسلامی را بهترین سبک و شیوه حکومت داری در کشوری دانست که مردمش معتقد به ارزش های اسلامی و نیز در پی اثبات حق حاکمیتی و آزادی های مشروع خود بودند.
امام خمینی (ره) با قدرت و صلابت در برابر تندروهای نامنعطفی که آموزه های اسلامی را در تعارض با ارزش های دموکراسی می دانستند، ایستاد و با برگزاری انتخابات در بحبوحه کارشکنی های داخلی و دوران سخت جنگ، نشان داد که نهال جمهوریت در نظام جمهوری اسلامی قابل تعطیلی و فرو گذاری نیست.
بزرگترین آموزه امام در دوران معاصر اثبات همپوشانی میان اسلام و دموکراسی و برآوردن سازه ای با نام جمهوری اسلامی بود که در آن اسلامیت مکمل و همراه جمهوریت و جمهوریت موید و همنوا با اسلامیت بود. در واقع در تفکر امام این دو چون بال های یک پیکره از هم گسستنی و انفکاک پذیر نبوده و نخواهند بود.
حال در طول سال های اخیر ارائه برخی نظرات به نحوی است که می خواهند اندیشه امام را برغم تاکیدات و تصریحات عملی و عینی ثبت و ضبط شده دیگرگونه جلوه داده و چنین القا کنند که امام خمینی به آرای مردمی به شکلی تزئینی می نگریست!. نکته ای که علاوه بر تمامی شواهد عیان و مشهود سیره روح الله توسط تمامی یاران نزدیک ایشان بارها و بارها رد شده اما برخی که در دوران مبارزه نیز هیچ گاه با سیر تاریخی مبارزات امام همراه نبوده اند در پی وارونه نمایی پیرامون این موضوع هستند.
آیت الله مصباح یزدی که نظرات چندین و چند باره اش پیرامون شانیت و مشروعیت آرای مردمی زبانزد عام و خاص بوده و در واقع چندان اعتباری برای آرای مردمی قایل نیستند و آن را امری ثانویه و فاقد اصالت می دانند در برهه های مختلف در برابر شان و جایگاه وجه جمهوریت نظام که در آرای مردمی تبلور می یابد سخن گفته اند.
جالب آنکه سخنان ایشان در نقطه دوردستی نسبت به نظرات امام قرار می گیرد، چرا که ایشان بارها بر اصالت و اعتبار فعل و نظر مردم تاکید کرده و در جمله تاریخی خود عنوان داشته بودند : " میزان رای ملت است" نکته آنکه تزاحم میان اسلام و دموکراسی در انتخابات ریاست جمهوری ما نمود و جلوتی دوچندان دارد. مردم رئیس جمهوری منتخب خود را بر می گیزنند و رهبری نظام به عنوان نماد اسلامیت این رای و نظر را تنفیذ و به جایگاه قانونی رئیس جمهوری رسمیت می بخشند. این فعل و انفعال نه منفک از هم و نه در تقابل با هم و نه در مرتبه نازل تری نسبت به یکدیگر قرار دارند بلکه موید و مکمل یکدیگرند همانی که در نام ساختار نظام یعنی جمهوری اسلامی نیز متبلور است.
اما مع الاسف جناب مصباح به نحوی سخن می گویند که این تنفیذ از سوی مقام رهبری است که به رای و نظر مردم ارزش و اعتبار می دهد و رای مردم به خودی خود هیچ اصالتی ندارد، در حالیکه این دو مکمل یکدیگرند چرا که در نظام جمهوری اسلامی تنفیذ رهبری هم بدون رای مردم معنایی ندارد و در واقع مناط عمل وقوع توامان این دو است.
اینگونه سخن گفتن و قرار دادن شان اسلامیت نظام در برابر وجه جمهوریت آن آیا جز تخریب چهره نظام و جایگاه رفیع رهبری می تواند معنایی داشته باشد؟ آیا این برداشت های نامنعطفانه و تقلیل نگر به فعل و نظر مردم باعث جذب حداکثری یا دفع حداکثری است و چرا هدفی که امام امت تمامی عمر خود را با مجاهدات یاران بی شمارش بر سر آن گذاشت به ثمن بخس اینچنین مورد تخریب قرار می گیرد؟ وجه تمایز ساختار نظام جمهوری اسلامی با تمامی سبک و سیاق های حکومت داری همین تلاقی و تزاحم اسلام و جمهوریت در یک سازه سیاسی در هزاره سوم است که البته با تفسیر متحجرانه و دگم برخی همخوانی ندارد.
نکته آنکه نمایه های سوء استفاده های جناحی و سیاسی هم در اینگونه گفتارها هویدا است. آیت الله مصباح یزدی در جمع دانشجویان بسیجی دانشگاه تهران روز گذشته با شرح و بسط نظرگاه خود پیرامون شان و جایگاه رای مردم و القای این نکته که رای مردم در سازه های سیاسی مدرن با آنچه خداوند مد نظر دارد، متفاوت است در یک جمله جالب می گوید: به عقیده ما در دوران غیبت نیز آنکه اشبه به معصوم یعنی ولایت فقیه است باید حاکم جامعه باشد، این اصول باید باور ما باشد نه اینکه وقتی با ۵۰۰ هزار رأی بیشتر آورد خیال کند مالک کشور است و اختیار همه چیز به دستش است بلکه تازه نیاز به نصب رهبر و ولی فقیه دارد.
سئوال بزرگ پیرامون این سخن جناب مصباح آنست که ایشان چرا درصدد القای دوگانگی میان مقام رهبری و دولت منتخب مردم است و آیا این دو در برابر یکدیگر قرار دارند؟
قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی را نظامی معرفی می کند که قوای سه گانه تحت زعامت ولی فقیه به ایفای وظیفه و رتق و فتق امور می پردازند و تا به حال نیز همین روند پی گرفته شده و با تنفیذ رای مردم، رئیس جمهوری به عنوان دومین شخص عالیه نظام وفق الزامات و اختیارات قانونی به ایفای وظیفه می پردازد.
حال اگر ایشان معتقد نیست که رای مردم به فرموده امام میزان است، نکته ای است که خود ایشان باید پاسخگو باشد ضمن آنکه رئیس جمهوری منتخب اکثریت ملت است و اگر قرار باشد تعداد آرا قیاس باشد خوبست ایشان بیاد بیاورند که نامزد مورد حمایت وی در انتخاباتی که تعدد کاندیداها همانند انتخابات سال 92 بود تنها 5 میلیون و خورده ای رای آورد و در مرحله دوم نیز که انتخابات دو مرحله ای بود از رئیس جمهور فعلی آرای کمتری داشت و از آن مشهود تر کاندیدای مورد حمایت ایشان تنها 11 درصد کل آرای انتخابات اخیر را کسب کرد و اختلاف وی با آرای طیف همسو با ایشان بیش از 14 میلیون نفر و 4.5 برابر کاندیدای مورد التفات ایشان بود.
فارغ از این نکات همانگونه که رئیس جمهوری اعلام داشته وی پس از پایان رقابت های انتخاباتی به عنوان رئیس جمهوری ایران نماینده همه ملت و در پی استیفای حقوق حقه آنان است و مشخص نیست چرا طیف نزدیک به آقای مصباح و شخص ایشان اینگونه در برابر نظر و رای مردم موضع گیری کرده و نه تنها در پی القای دوگانگی هستند بلکه در پای پایین آوردن شانیت رای مردم و جایگاه بی بدیل آن در ساختار قدرت سیاسی جمهوری اسلامی هستند.
البته از یاد نبریم که ایشان در طول هشت سال ریاست جمهوری سید محمد خاتمی نیز که با رای خیره کننده مردم انتخاب شد همین موضع گیری ها را داشته و آنجا هم شانیتی برای رای مردم قایل نبود و تنها در دوران محمود احمدی نژاد دولت وی را مستظهر به حمایت های معنوی خاص می دانست اما آنچه عیان است این نکته است که نظام جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد به عنوان میراث جاودان امام راحل ماندگار خواهد ماند و با تفسیرهای خاص بر این شاکله مرصوص خدشه ای وارد نخواهد آمد.