سفیر ایران در فرانسه می گوید: از لحاظ مفهومي اگر برگرديم به ديدگاههاي انگلوساكسونها و فرانكوفونها ميتوانيم به موضوع عميقتر نگاه كنيم. ما افتخار ميكنيم كه امروز جزء توليدكنندگان علم هستيم. در توليد علم، شايد ايران نمونه منحصر به فرد در جهان سوم و دنياي اسلام باشد. تصورشان اين نبود كه ايران ميتواند فناوري هستهاي را به دست بياورد. بالاخره آمريكاييها دنبال اين بودند كه ايران يك روزي انرژي هستهاي داشته باشد. با فرانسويها روزي قرارداد «اوروديف» داشتيم فارغ از اتفاقاتي كه بعدش افتاده كه حقوقدانها بايد آن را بررسي كنند. واقعيت اين است كه آنها اين امكان را براي ما فراهم نكردند. ما از 20 سال پيش اين موضوع را دنبال كرديم و برايمان هم مايه افتخار است.
خرازي گلايه مي كند كه آمريكا و انگليس اين را تحمل نكردند. وي مي گويد "وقتي ديدند كه ايران دايرهالمعارفي از دانش فيزيك و هستهاي را در درون دارد چارهاي ندارند جز اينكه به يك توافق برسند. داشتن انرژي هستهاي حق و نياز هر كشوري است.
نميشود كشوري را محروم كرد، اين عدالت نيست. دولت ايران و هر مذاكرهكنندهاي اگر بخواهد به نتيجه برسد بايد از پشتوانه مردمي برخوردار باشد. اين را اروپاييها بايد بفهمند و متوجه باشند كه توافقي ميتواند پايدار باشد كه در پي آن سرخوردگي يك ملت و دانشمندان آن نباشد و هويت كشور از دست نرفته باشد. ما اين حق را نداريم كه سخاوتمندانه عمل كنيم. "
خرازي در خصوص ديدگاه فرانسوي ها به حق ايران در داشتن فنآوري صلح آميز هسته ايي مي گويد كه پاريس حضور آمريكاييها را به اين گستردگي در خاورميانه را نميپسنديدند. موقعيت ويژه ايران را هم ميدانند. تعريف جدي هم از ما دارند و در حال بازنگري جدياي هم در موقعيت كشورهاي غرب آسيا و خليجفارس هستند. به موقعيت ايران خوب واقف هستند. موقعيت ويژه ايران در خليجفارس، كشورهاي اسلامي و كشوري كه محور ژئوپولتيك شيعه است؛ اين را خيلي خوب ميدانند. ظرفيتهاي ما را هم در دنياي اسلام ميدانند.
ويژگيها و جذابيت ايران، فرانسه را در درك ويژهاي قرار داده كه بتوانند يك همكاري فشرده و گسترده ولو سخت و پيچيده با ايران داشته باشند. از آن طرف من ميدانم كه فرانسويها بارها و بارها با آمريكاييها رودررو شدند كه آمريكا را قانع كنند و جلوي يك بحران جديد بينالمللي را بگيرند. آنها ميدانند ايران، سوريه، عراق، لبنان و افغانستان نيست.
سفير ايران در فرانسه معتقد است در بسياري از كشورهاي عربي امروزه بحران دولت و ملت داريم اما در ايران چنين چيزي وجود ندارد. خرازي مي گويد "شايد اختلاف ديدگاهها باشد ولي نميتوانيم ايران را با اين كشورها مقايسه كنيم. فرانسويها اين موضوع را خوب درك كردهاند. آلمانها هم همينطور." اما وي در لا به لاي صحبت هايش گلايه هايي نيز از طرف انگليسيمذاكرات دارد و مي گويدآنها هم قصد كمك دارند اما با پيچيدگيهاي خاص خودشان.
وي در خصوص ديدگاه "ميشل بارنيه"وزير خارجه فعلي فرانسه نسبت به وزير قبلي كه به ايران هم سفر كرده بود مي گويد:
آقاي دوويلپن(وزير خارجه سابق) علاقهمند به حل و فصل عادلانه اين پرونده هستند اما نظام ديوانسالار و ساختار سياسي فرانسه مديريت اين كار را به عهده آقاي "ميشل بارنيه" وزير خارجه فعلي قرار داده. انصافاً بارنيه هم شخصيت بسيار مثبت و در عين حال علاقهمند به ايران و تمدن ايراني است .البته همه تلاش ميكنند. من نميخواهم همه كرديت را به فرانسه بدهم، اما آنها خيلي دوست دارند كه فعال باشند و كمك كنند.
صادق خرازي مي گويد:ما چهار كشور همه سرنشينان يك كشتي هستيم. اين را بايد درك كنيم و با يك فهم جدي كارمان را دنبال كنيم. مناسبات دوجانبه ايران و فرانسه خيلي گسترده شده. در هيچ دورهاي بعد از انقلاب روابط به اين وسعت نبوده. به دلايل متخلف به فرانسه علاقهمنديم. آنها سابقه استعماري در ايران نداشتند. ميدانيم كه دموكراسي و آزادي در تمدن جديد در فرانسه خلق شده. فرانسويها محور تمدن جديد هستند. روحيات فرانسويها با ما نزديكتر است و دنياي مشتريكي داريم. ما چتر بلندي به نام دنياي ايراني و آنها به نام جهان فرانكوفون دارند. ما مايل به تكثر فرهنگي هستيم در صورتي كه ما با جهاني كردن و يكپارچه شدن فرهنگي دنيا مواجه هستيم