حمله برق آسا توسط گروههای معارض سوری حکومت اسد را در کمتر از دو هفته سرنگون کرد و پایان بیش از سه دهه حکمرانی خاندان اسد را رقم زد. اگرچه بسیاری در سوریه از سقوط اسد استقبال کردند، اما کماکان احساس عدم اطمینان نسبت به آینده وجود دارد. در حالی که جناح پیشرو در میان معارضان سوری یعنی گروه سلفی – تکفیری هیئت تحریرالشام به سرعت برای تحکیم قدرت در حال حرکت است، بازیگران بیرونی برای تأثیرگذاری بر سرنوشت سیاسی سوریه و ایجاد روابط با دولت جدید جنین آن کشور در حال تلاش هستند.
بیشتر بخوانید:
در ادامه به معرفی گروههای اپوزیسیون سوری مخالف اسد که میتوانند در آینده سوریه تاثیرگذار باشند خواهیم پرداخت؛
شورای ملی سوریه، نیروی اصلی اپوزیسیون سوریه که مورد حمایت ترکیه بوده و هیئت تحریرالشام گروه بنیادگرایی که حملات علیه نیروهای دولتی سوریه را هدایت کرد، بازیگران غالبی هستند که مسئولیت اداره دولت انتقالی را برعهده خواهند داشت.
شورای ملی سوریه: این گروه ائتلافی از سازمانهای مخالف اسد بوده که در آگوست ۲۰۱۱ در استانبول در ترکیه در جریان اعتراضات داخلی در سوریه که به جنگ داخلی منجر شد تشکیل شده بود. آن شورا در ابتدا تلاش برای ایفای نقش به عنوان یک دولت در تبعید را انکار کرد، اما این موضوع چند ماه بعد با تشدید خشونت در سوریه تغییر کرد. شورای ملی سوریه هدف خود را پایان دادن به حکومت اسد و تاسیس حکومتی "مدرن، مدنی و دموکراتیک" ذکر کرده بود. منشور ملی شورای ملی سوریه مبتنی بر حقوق بشر، استقلال دستگاه قضایی، آزادی مطبوعات، دموکراسی و کثرت گرایی (پلورالیسم) سیاسی بوده است. آن شورا در نوامبر ۲۰۱۲ موافقت کرد که با چند گروه دیگر اپوزیسیون متحد شود تا "ائتلاف ملی برای نیروهای انقلابی و اپوزیسیون سوریه" که معمولا ائتلاف ملی سوریه" نامیده میشود را تشکیل دهد. شورای ملی سوریه در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۴ در اعتراض به تصمیم آن ائتلاف برای شرکت در کنفرانس ژنو ۲ درباره آینده سوریه از ائتلاف ملی سوریه خارج شد. شورای ملی سوریه اعلام کرد که شرکت در گفتگوها تا زمانی که "بشار اسد" از سمت خود کناره گیری نکند، موضع خود را برای "عدم ورود به مذاکرات" تغییر نخواهد داد.
در زمره نیروهای حاضر در شورای ملی سوریه بسیاری از اعضای شاخه سوری اخوان المسلمین سوریه حضور دارند. آن جمعیت خود مدعی شده که ۶۰ درصد از اپوزیسیون سوریه را نمایندگی میکند.
شاخه سوری اخوان المسلمین که در سال ۱۹۴۵ تاسیس شد هدف خود را تبدیل سوریه به کشوری اسلامی تحت حاکمیت شریعت اسلام از طریق یک روند تدریجی حقوقی و سیاسی اعلام کرده است. آن حزب به شدت مخالف پانعربیسم، سرمایهداری، کمونیسم، لیبرالیسم و سکولاریسم در سوریه است. فعالیت اخوان المسلمین سوریه پس از کودتای ۱۹۶۳ توسط حزب سکولاریست و پان عربیست بعث توسط دولت جمهوری عربی سوریه ممنوع اعلام شد. آن گروه نقش مهمی در مبارزه با حزب سکولار بعث در دهه ۱۹۸۰ میلادی داشت به گونهای که عضویت در اخوان المسلمین سوریه در سال ۱۹۸۰ از سوی حکومت آن کشور به یک جرم بزرگ سیاسی تبدیل شد. پس از شورش حماء در سال ۱۹۸۲ که بدنبال شورش گستردهتر اسلام گرایان سوریه در فاصله سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۲ رخ داد، هزاران شورشی مسلح و غیرنظامی توسط ارتش سوریه کشته شدند. پس از آن رخداد، اکثر اعضای اخوان المسلمین به خارج از سوریه فرار کردند و عملا ارتباط آن گروه با داخل سوریه محدود شد. همین امر سبب شد تا در جریان جنگ داخلی سوریه این نیروهای سلفی از جمله تحریرالشام و نه نیروهای اخوانی باشند که دست بالا را پیدا کنند.
اخوان المسلمین در آستانه اعتراضات سال ۲۰۱۱ به عنوان گروه اصلی اپوزیسیون سوریه در نظر گرفته میشد، اما نتوانست اثر قابل توجهی در اعتراضات علیه دولت بگذارد چرا که جمعیت اصلی تظاهرکننده در اعتراضات از نسل جوانی بودند که در سوریه بدون حضور چشمگیر اخوان المسلمین به سن بلوغ رسیدند. این در حالیست که اخوانیها در میان اپوزیسیون خارج از کشور گروه مسلط بودهاند.
اخوان المسلمین سوریه دیدگاه فرقهگرایانه و ضدشیعه دارد و به شدت مخالف جمهوری اسلامی ایران است و از جمله ایران را متهم به مداخله در امور داخلی بحرین کرده بود. همچنین، آن جریان با صدور بیانیهای "جهاد علیه روسیه" را بر هر فرد سوری واجب دانسته بود. اخوان المسلمین سوریه درخواست کلیسای ارتدکس روسیه برای حمایت مسیحیان از اقدامات روسیه در سوریه و دفاع از بشار اسد را مصداق "یک جنگ صلیبی دیگر" دانسته بود.
علیرغم در اکثریت بودن اخوانیهای اسلامگرا درون شورای ملی سوریه، ریاست ابتدایی آن شورا برعهده "برهان غلیون" چهره دانشگاهی سوری مستقر در پاریس بود. "علی صدرالدین بیانونی" رهبر اسبق اخوان المسلمین سوریه اظهار داشت که غلیون بدان خاطر انتخاب شد که در غرب و در داخل سوریه چهرهای پذیرفته شده است و همچنین این انتخاب برای جلوگیری از بهرهبرداری تبلیغاتی حکومت اسد برای ایجاد هراس در افکار عمومی در اینباره بود که بگوید یک اسلامگرا رهبر بزرگترین ائتلاف اپوزیسیون مخالف او شده است. پس از آن، در ژوئن ۲۰۱۲ "عبدالباسط سیدا" یک کُرد سوری مقیم سوئد ریاست آن شورا را برعهده گرفت. اختلاف میان چهرههای اسلامگرای عمدتا اخوانی و چهرههای سکولار درون شورا بالا گرفت به طوری که در مارس ۲۰۱۲ سه عضو برجسته آن شورا استعفا دادند. دلیل استعفای آنان اعتراض به این موضوع بود که شورای ملی سوریه در تلاش برای تسلیح معارضان سوری در عرصه میدانی پیشرفتی نداشت. در ابتدای کار نیز "معاذ الخطیب" پژوهشگر مسائل اسلامی ریاستاش بر شورا یک سال بیشتر دوام نیاورد و آن نهاد را ترک کرد و تلاش برای جلب همکاری از سوی عربستان و قطر جهت مبارزه علیه اسد را آغاز کرد.
یکی از اعضای آن شورا در اعتراض به عملکرد شورای ملی سوریه گفته بود بیش از نیمی از اعضای شورا اسلامگرا هستند. منتقدان این وضعیت اشاره داشتند که شورای ملی سوریه به اهرمی در دست اخوان المسلمین تبدیل شده است.
همچنین، آن شورا علیرغم داشتن رئیس کُردتبار (عبدالباسط سیدا) فاقد حضور هرگونه سیاستمدار ملیگرای کُرد است. "عبدالحکیم بشار" دبیر کل حزب دموکراتیک کرد سوریه تا جایی پیش رفت که در انتقاد از آن شورا گفته بود شورای ملی سوریه بیش از اندازه تحت تاثیر ترکیه است و خواستار تضمین حقوق کردهای سوریه از سوی آن شورا شده بود.
"مارک لینچ" استاد علوم سیاسی در ایالات متحده در کتابی تحت عنوان "جنگهای عربی جدید: قیام و هرج و مرج در خاورمیانه" چاپ آوریل ۲۰۱۶ شورای ملی سوریه را مجرایی دانسته بود که اپوزیسیون سوریه که ناامیدانه جناحبندی شده بود "از طریق آن پول و اسلحه را از حامیان خارجی جذب کرده و بین معارضان در حوزه میدانی توزیع میکرد".
البته علیرغم اختلافت درونی شورای ملی سوریه، آن نهاد از سوی چندین کشور عضو سازمان ملل متحد به عنوان نماینده قانونی مردم سوریه شناخته شده بود؛ از جمله از سوی فرانسه، اسپانیا، امریکا، بریتانیا، دانمارک، ترکیه، کانادا، هلند آلمان، بلژیک و قطر.
نکته قابل توجه آنکه حتی روسیه و چین نیز آن شورا را برسمیت شناخته بودند. شورای ملی سوریه در نوامبر ۲۰۱۱ نمایندهای را به مسکو برای دیدار با لاوروف وزیر خارجه آن کشور فرستاد. همچنین در مه ۲۰۱۲ نماینده آن شورا با وزیر خارجه وقت چین دیدار داشت. در ۶ مارس ۲۰۱۳، کرسی سوریه در اتحادیه عرب به ائتلاف ملی سوریه اعطا شد.
فارغ از اختلافات درون شورای ملی سوریه متشکل از اعضای خارجنشین، این گروههای مسلح درون میدان نبرد در سوریه بودند که در تعیین معادلات و سرنوشت اسد نقش اصلی را ایفا کردند. دو گروه مسلح اصلی در ساقط کردن اسد هیئت تحریرالشام و گروه موسوم به ارتش ملی سوریه بودند.
گروه مسلح موسوم به "ارتش ملی سوریه" اختلافات ایدئولوژیک با تحریرالشام دارد و در جریان کارزار اخیر ضداسد آن دو گروه صرفا برنامهریزی مشترک محدودی داشتند و توافق کردند که با یکدیگر همکاری کرده و درگیر نشوند.
گروه موسوم به "ارتش ملی سوریه" که پیشتر با عنوان "ارتش آزاد سوریه" نیز شناخته میشد تحت حمایت ترکیه است. آن گروه ائتلافی از گروههای معارض مسلح سوری است که در جنگ داخلی سوریه از سال ۲۰۱۱ جنگیدند. آن گروه به طور رسمی در سال ۲۰۱۷ تحت نظارت ترکیه تاسیس شد و بودجه، آموزش و پشتیبانی نظامیاش را از آنکارا دریافت کرده است.
حمایت ترکیه از ارتش آزاد سوریه به قدری آشکار بود که اسد آن اقدام را در نوامبر ۲۰۱۱ محکوم کرد. آن گروه در ابتدا جریان اصلی مسلح مخالف اسد بود، اما به تدریج به دلیل جنگ داخلی، کمبود بودجه و ظهور گروههای مسلح رقیب اسلامگرا تضعیف شد. در آگوست ۲۰۱۶، ترکیه تشکیل ائتلاف جدیدی از گروههای معارض سوری را آغاز کرد که شامل بسیاری از جنگجویان سابق ارتش آزاد سوریه میشد، تلاشی برای ایجاد یک نیروی اپوزیسیون منسجمتر و مؤثرتر.
از جمله اهداف ارتش آزاد سوریه ایحاد منطقهای امن در شمال سوریه و مبارز علیه نیروهای دولتی تحت فرمان اسد و هم نیروهای اپوزیسیون مسلح اسلام گرا ذکر شده بود. منقدان ارتش ملی سوریه آن گروه را به عنوان "مزدور" و "ارتش کمکی" نیروهای مسلح ترکیه قلمداد کردهاند میگویند اعضای آن از لیبی تا جنوب قفقاز از جمله در جنگ قره باغ به نفع ترکیه و متحدان آن کشور حضور داشتهاند.
گروه ارتش ملی سوریه بیشتر متشکل از اعراب و ترکمنهای سوریه است. تعداد جنگجویان آن گروه رقمی بین ۲۵ تا ۷۰ هزار نفر تخمین زده شدهاند.
مواردی از نقض حقوق بشر توسط اعضای ارتش ملی سوریه از سوی نیروهای کُرد ذکر شدهاند. آنان اشاره کردهاند که اعضای ارتش ملی سوریه در نزدیکی قامشلی دست به ترور سیاستمداران کُرد محلی و کشتار دهها کُرد غیرنظامی زدهاند. در نتیجه، نیروهای سیاسی کرد در سوریه مخالف این جریان مسلح وابسته به ترکیه هستند. علاوه بر آن، می توان به گزارش قاچاق انسان در سال ۲۰۲۳ اشاره کرد که گروههایی از ارتش ملی سوریه کودکان سوری را به عنوان کودک سرباز در لیبی جذب و از آنان در اقدامات نظامی استفاده کردهاند.
علاوه بر ارتش آزاد سوریه، این گروه تحریرالشام بود که هدایت مبارزه میدانی را در جریان کارزار مسلحانه اخیر دو هفتهای علیه حکومت اسد برعهده داشت.
این گروه بنیادگرای سلفی - تکفیری به رهبری "ابومحمد الجولانی" رشد نظامی و سیاسی را با کنترل استان ادلب آغاز کرد. جولانی همانند سازمانش در فهرست تروریستی امریکا و سازمان ملل متحد قرار گرفته است. آن گروه در در نواحی تحت قلمرو خود از طریق دولتی به ظاهر غیرنظامی به نام "دولت نجات سوریه" به اداره امور پرداخته است. این دولت به دو بخش تقسیم میشود: یک مجلس شورا یعنی یک هیئت مشورتی برخاسته از سنت اسلامی و دیگری قوه مجریه. تحریرالشام برای موفقیت پروژهاش باید با دولت موقت سوریه مورد حمایت آنکارا همکاری کند. ترکیه نیز گروه تحت رهبری جولانی را به عنوان سازمانی تروریستی قلمداد میکند.
وضعیت میدانی سوریه آنجا پیچیده و بغرنجتر میشود که مناطق شمال شرقی آن کشور در دست نیروهای عمدتا کُرد سوریه تحت عنوان "اداره خودمختار شمال و شرق سوریه" قرار دارد.
اداره خودمختار شمال و شرق سوریه بازوی اجرایی نیروهای دموکراتیک کرد سوریه است که عموما متشکل از کُردها و البته در تعدادی کمتر اعراب سوری است. این نیرو دولتی دوفاکتو در منطقه کردنشین در شمال شرقی سوریه را تشکیل داده و در دوره زمامداری اسد با دولت سوریه نیز همکاری داشت. ریاست مشترک آن اداره خودمختار سکولار با "الهام احمد" و "منصور سلوم" است. آن نیروی سیاسی به لزوم مشارکت سیاسی زنان و سهم برابر آنان از قدرت با مردان باور دارد که کاملا در تضاد با نگاه سلفی تحریرالشام در قبال زنان و تمایل آن گروه به محدود کردن مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان است. در راس دستگاه امنیتی اداره خودمختار شمال و شرق سوریه، نیروهای دموکراتیک سوریه ائتلافی از شبه نظامیان تحت حمایت و آموزش ایالات متحده برای مبارزه علیه داعش قرار دارند. آنان کنترل اردوگاه متشکل از بازداشت خویشاوندان نیروهای سلفی – تکفیری (عمدتا داعشی) را در اختیار دارند. صدها تن از آن بازداشتشدگان شهروندان کشورهای اروپایی هستند.
ثبات سوریه و وحدت و انسجام سیاسی آن کشور تا حد زیادی به موضع شبه نظامیان تحت حمایت آنکارا تحت فرماندهی دولت موقت سوریه در قبال منطقه عمدتا کردنشین شمال شرقی سوریه تحت کنترل اداره خودمختار شمال و شرق سوریه بستگی خواهد داشت. شواهد میدانی دلگرم کننده نیستند. برای مثال، "عبدالرحمن مصطفی" رئیس دولت موقت سوریه متمایل به ارتش ملی سوریه، جریان مورد حمایت ترکیه اخیرا در حساب کاربریاش در شبکه اجتماعی "ایکس"، از تصرف منبج یک پایگاه استراتژیک در شمال سوریه که تاکنون در دست کُردها بوده خبر داد. او نوشته بود: "ما با افتخار از نیروهای قهرمان خود حمایت میکنیم و از آنان میخواهیم که آزادی هر وجب از خاکمان را تکمیل کنند و آرمانهای آزادی و عزت مردم ما را به واقعیت تبدیل نمایند".
ادامه چنین روندی میتواند به بروز درگیریهای مسلحانه داخلی بیشتر میان نیروهای مختلف سوری به ویژه نیروهای تحت حمایت ترکیه با کُردهای سوریه بیانجامد.
سوریه به "چهار دولت اصلی" تقسیم شده بود: دولت رژیم سابق که دمشق را همراه با معارضان حتی پس از خروج اسد از کشور اداره میکند، اداره خودمختار تحت حمایت ایالات متحده در شمال شرقی سوریه که اکثریت آن توسط نیروهای دموکراتیک سوریه متشکل از کُردها کنترل میشود، دولت "نجات" در شمال غرب سوریه که توسط تحریرالشام اداره میشود و سازمان یافتهترین نیرو در میان جناحهای مخالف تلقی میشود؛ و در نهایت دولت ائتلاف ملی سوریه وابسته به ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه.
برخی تحلیلگران معتقدند نفوذ ترکیه از طریق تحریرالشام و جناحهای ارتش ملی سوریه ایده حفظ مرکزیت دولت سوریه به عنوان یک واحد سیاسی را تقویت میکند. با این وجود، در صورت تداوم پیچیدگی وضعیت، احتمال طرح موضوع فدرالیسم وجود دارد. بنابراین، پیش بینی آینده نظام سیاسی سوریه در شرایط فعلی کار دشواری خواهد بود.
با این وجود، قدر مسلم آن که دولت بعدی سوریه نزدیک به ترکیه و قطر خواهد بود چرا که آن دو کشور از اکثر گروههای شبه نظامی مخالف اسد در طول سالیان اخیر حمایت مالی و نظامی به عمل آورده بودند. بازسازی سوریه نه تنها به ترکیه فرصتهای اقتصادی جدیدی ارائه میدهد، بلکه به سوریهای آواره در ترکیه نیز اجازه میدهد به کشورشان بازگردند. هر دو مورد پیروزی مهمی برای اردوغان خواهند بود. علاوه بر این، در صورت برقراری صلح در سوریه یک مشکل امنیتی بزرگ برای ترکیه، به ویژه مسئله دیرینه کُرد حل و فصل خواهد داشت. انگیزه ترکیه برای مقابله با تهدید از جانب کردها به قدری قوی بود که در چند سال گذشته حتی به دنبال آشتی با حکومت اسد برآمد، اما بشار و دولتش با آن پیشنهاد مخالفت کردند.
اگر حملات نظامی اسرائیل پس از سقوط اسد در خاک سوریه ادامه یابد امکان همسویی گروههایی، چون تحریرالشام با روسیه و حتی ایران وجود خواهد داشت. معارضان به ویژه با توجه به همسوییشان با گروههایی مانند حماس، ممکن است نقاط مشترک ایدئولوژیکی با چنین بازیگرانی پیدا کنند. خالد مشعل رهبر حماس به طور قابل توجهی از اعتراضات مردم سوریه علیه اسد در روزهای اولیه آن حمایت کرد و این ارتباط بالقوه را بیشتر تقویت کرد. چنین همسوییای به تصمیم معارضان سوری برای تعامل با ایران و روسیه بستگی دارد؛ عفوهای صورت گرفته پرسنل نظامی سوریه از سوی تحریرالشام نشان میدهد که امکان تغیر رویکرد گروههای معارض سوری نسبت به روسیه و ایران وجود خواهد داشت. پایگاههای نظامی روسیه در سوریه میتواند آن کشور را به تعامل با دولت جدید سوریه برای حفظ منافع خود در منطقه و در عین حال ارائه حمایت به معارضان در برابر اسرائیل ترغیب کند. گروههای معارض که اکنون در قدرت هستند اگر در میان مدت تقویت شوند میتوانند چالشی دوباره برای اسرائیل ایجاد کنند.