آفتابنیوز : آفتاب: کپی برداری سکانس به سکانس «هفت سنگ» از سریال معروف «خانواده مدرن» موجب توجه رسانه های داخلی و خارجی به صدا و سیمای ایران شد اما در میان این شلوغی ها فیلمنامه نویسان این مجموعه مقصر را صدا و سیما دانستند که اجازه نداده بود نام اثری را که از آن اقتباس کرده اند در تیتراژ پایانی ذکر کند.
پیام نو در ادامه نوشت: یکی از فراگیرترین و مهمترین ژانرهای سینما،گونهی اقتباسی است. گونهای که در آن تنوع بیشمار است. در ژانر اقتباس از یک منبع اولیه برای نوشتن سناریو و سپس ساخت فیلم استفاده میشود.
این منبع میتواند یک رمان بزرگ مانند «آرزوهای بزرگ» نوشتهی دیکنز و یا یک سلسله کتب مرتبط بههم مانند «ارباب حلقهها» و «هابیتها» نوشتهی تالکین باشد و یا یک داستان کوتاه مانند «مورد عجیب بنجامین باتن» نوشته فیتز جرالد، یا یک اثر نمایشی مانند «باغ آلبالو» نوشتهی چخوف و یا حتی یک فیلم باشد.
در اثر اقتباسی با الگوبرداری از داستان یا شخصیت اثری تازه خلق می گردد که به صورت مجزا قابل بررسی است. وقتی اثری به صورت جزء به جزء در سکانس و پلانها به تقلید از اثر اصلی ساخته می شود دیگر اقتباس محسوب نشده و در واقع یک اثری کپی برداری شده است.
کپی برداری و اقتباس در برنامه های صدا و سیما به ویژه مسابقات تلویزیونی پدیده نوظهوری نیست و در گذشته هم برنامه هایی بوده اند که با الگوبرداری از برنامه های خارجی به خصوص آمریکایی و اروپایی ساخته شده اند.
برنامه هایی که برخی با پخش در صدا و سیما پرمخاطب شده اند و برخی در حد یک برنامه تقلیدی بی مخاطب باقی مانده اند. تقلیدهایی که بیش از هر چیز نشان دهنده عدم خلاقیت فیلمسازانی است که با مجموعه تلویزیون همکاری دارند. طی سال های اخیر تنها برخی از فیلمسازان و فیلمنامه نویسان مجال امضای قرارداد با صدا و سیما را یافته اند و خیل عظیمی از فیلمسازان موفق از این عرصه دور مانده اند.
از سوی دیگر حمایت برخی از نمایندگان مجلس که با آثار غربی به شدت مخالف هستند از مجموعه «هفت سنگ» و کپی بودن آن موجب می شود رسانه ها تاکید دوباره ای درباره کپی بودن صرف این مجموعه و نه اقتباس آن داشته باشند. پرداخت چندین میلیون برای فیلمنامه ای که یک کپی کاری صرف از سریال آمریکایی معروفی است موجب ایجاد این تصور می شود که رسانه ملی همچون گذشته از آثار کپی برداری شده استقبال می کند و منعی برای عدم رعایت حق کپی رایت اثر و ذکر منبع در تیتراژ احساس نمی کند.
سابقه تقلید در رسانه ملی به دهه هفتاد بازمی گردد. «مسابقه بزرگ» یکی از پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون جزء نخستین مسابقه های کپیبرداری شده از نمونه های خارجی بود. پس از آن «مسابقه راز سیب» با اجرای فرهاد جم روی آنتن شبکه سه رفت که ایده آن هم از مسابقات خارجی گرفته شده بود.
«سرزمین دانایی» مدتها پیش از شبکه تهران پخش میشد که بخشهایی از محتوای آن مشابه مسابقه جهانی «سروایور»(Survivor) بود.
مسابقه «کلید» که از شبکه سه سیما پخش می شد مابهازای ایرانی مسابقهای خارجی با عنوان «میدانم که همسرم میداند» است.
نمونه های کپی برداری در مسابقات تلویزیونی بسیار است اما مسابقه «آقای گزارشگر» که در تعطیلات نوروز روی آنتن صدا و سیما رفت کپی بی هدف از مسابقه امریکن آیدل بود.
تلویزیون در حوزه تبلیغات هم گوی سبقت کپی برداری را ربوده اما در این حوزه هم معمولا اعتراضی نمی شود. معروف ترین این موارد که با جنجال رو به رو شد تبلیغ بانک ملت بود که از کلیپ موسیقی جنیفر لوپز کپی شده بود.
سریال های تلویزیونی بی شماری هستند که از نمونه های خارجی کپی شده اند. «شاید برای شما اتفاق بیفتد» تقلید شده از سریال ترکیه ای «کلید اسرار» بود.
سریال «اینجا تهران است» به کارگردانی آرش معیریان نمونه ای ناموفق از مجموعه «زنان خانه دار ناامید»(desperate housewives) و سریال طنز «اولین انتخاب» ساخته مهدی صباغ زاده نمونه ای از سریال پر طرفدار «ملاقات با والدین» بود.
«مسیر انحرافی» به کارگردانی بهرنگ توفیقی را می توان کپی برداری ضعیفی از سریال «لاست» یا «گمشدگان» دانست و «هوش سیاه ۲» با شباهتی انکار نشدنی به مجموعه «فرار از زندان» ساخته شد.
البته سریال های ایرانی تنها به کپی برداری از نمونه های خارجی اکتفا نکرده و به نمونه های ایرانی هم توجه داشتند.
«بیدارباش» سریالی الگوبرداری شده از«لیلی با من است» و «اخراجیها» بود و «سایه سلطان» مشابه «قهوه تلخ» ساخته شد.
به نظر می رسد صداوسیما که طی سال های گذشته به لحاظ کمی-نه کیفی- رشد قابل تاملی داشته می بایست رویه خود را تغییر داده و به جای ایجاد شبکه های همعرض با یکدیگر که دائما آثار تولید شده در سال های گذشته را به نمایش می گذارند، قدری بر تولیدات خود نظارت کند تا بلکه شاید این قبیل اقتباس ها -بخوانید کپی کاری ها- سوژه رسانه های خارجی قرار نگیرد و به تبع آن مضحکه عام و خاص اجنبی جماعت نشویم!