کد خبر: ۲۶۲۰۱۵
تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۸:۲۹

شکاف جنسیتی غیرقابل انکار است

بیایید در ذهن هایمان نگاه مان را درباره زنان مرور کنیم. عده بسیاری از ما وقتی بحث کار کردن زنان و حتی زیر دست آن ها پیش می آید, اعتراض می کنیم و می گوییم کار با زنان دشوار و غیر ممکن است. این مساله تنها در گفت و گوی مردانه شنیده نمی شود. بسیاری از زنان نیز باورشان از این فراتر نیست. دلیل این اتفاق چیست؟ دلیل اینکه همه ما در ذهن مان زنان را در شکل منشی های جوان پاسخ گوی تلفن می بینیم و مردان را در هیبت یک مدیر تصور می کنیم را کجا باید جستجو کرد؟
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب:  این سئوالی بود که آذر منصوری در گفتگو با ایسکانیوز به آن پاسخ گفت.آذر منصوری فعال سیاسی و حقوق زنان است و عضو شورای مشاوران سید محمد خاتمی نیز بوده است.

خانم منصوری دلیل عدم حضور فعال زنان در عرصه های کلان مدیریتی در کشور ما چیست؟

من فکر می کنم دلیل اصلی این اتفاق را باید در توسعه نیافتگی و عدم توجه به شاخص های موثر در توسعه متوازن و پایدار جستجو کرد. به دلیل اینکه جوامع توسعه یافته با توجه به تاکید و نقشی که برای آحاد جامعه انسانی خود در نظر گرفته اند, تا روند توسعه بهبود پیدا کند برای زنان جایگاه مشخصی قائل هستند تا علی القاعده در دیدن این جایگاه انسانی بتوانند از زنان هم به عنوان بخش قابل توجهی از آحاد جامعه در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها,حد اکثر بهره را ببرند. در واقع رسیدن به توسعه متوازن و همه جانبه بدون دادن فرصت های برابر به آحاد جامعه و دادن نقش برابر جهت تاثیر گذاری به همه اقشار محقق نخواهد شد. من فکر می کنم مهم ترین عامل را باید در همین مساله جستجو کرد. در جوامع جهان سوم توجهی به وضعیت توان, و ظرفیت جامعه انسانی که می تواند موثرترین نقش را در سرمایه اجتماعی ایفا بکنند ندارند. عدم اتکا به این سرمایه اجتماعی و انسانی و سرمایه ملی باعث می شود که از توانایی و ظرفیت و امکانی که در جامعه زنان وجود دارد بهره برداری نشود. به هرحال آنچه که مشهود است در جهان سوم شکاف جسنیتی بسیار عمیقی بین زن و مردان وجود دارد و جوامع زیادی از این فقدان توجه رنج می برند و باعث می شود که زنان نه تنها در مدیریت های کلان نقش جدی نداشته باشند, بلکه علی رغم دستیابی به تخصص و توان و تجربه ای که نیاز است نتوانند به موقعیت مشخصی برسند  و البته این مساله  ضربه خود را در بلند مدت بر جای می گذارد.

خود زنان چقدر در این اتفاق موثر هستند؟ چقدر عدم اعتماد به نفس باعث این کنار گذاشتن می شود؟

من فکر می کنم این را باید در دو وجه جداگانه بررسی کرد. همانطور که دولت های مستقر نشان داده است, اولین عامل این قضیه این است که قوانین روشن و مشخصی درباره به کارگیری زنان و الزام دستگاه های دولتی برای این به کارگیری وجود ندارد و با آمدن و رفتن دولت ها این مساله دچار فراز و فرود می شود. اگر یک دولت رویکری موافق با حضور زنان داشته باشد, علی القاعده سیاست هایی موافق با این رویکرد پیش می گیرد و سعی می کند در موقعیت های اجرایی خود به این مساله جامه عمل بپوشاند, اما دولتی که مخالف این رویکرد و با خانه نشینی زنان موافقت داشته باشد می تواند رفتاری دقیقا عکس دولت موافق داشته باشد. بنابراین ما در یک وجه قضیه برای تببین درست صورت مساله باید به عدم ثبات قوانین در این مساله توجه کنیم. همین عدم ثبات باعث می شود که ما همچنان بعد از سه و نیم دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و با وجود تاکید حضرت امام خمینی همچنان با این شکاف عمیق جسنیتی در جامعه هم در ساختار حقوقی و هم در عرصه های سیاسی مواجه شویم. اما مساله دیگر در بطن جامعه و ساختار حقیقی جستجو می شود. و آن عدم اعتماد به نفس و اتکا به نفس و خود باوری است که در جامعه زنان ایران در این ارتباط وجود دارد. البته عدم ثبات قوانین می تواند به عدم اعتماد به نفس زنان دامن بزند. من فکر می کنم در نهایت امر تا این خود باوری و باور به توانایی به مدیران زن در بطن جامعه ما و به ویژه در باور بیش از نیمی از پیکره جامعه ما شکل نگیرد, علی القاعده دولت ها خود را موظف نمی دانند که ساختار حقوقی کشور را به سمتی ببرند  که از این ظرفیت و توانایی برای بهبود شاخص های جامعه در روند توسعه استفاده شود. بنابراین من ریشه این مساله را هم در باوری که در جامعه وجود دارد هم در بین زنان و هم دربین مردان می بینم و هم در عدم ثبات قوانینی که بتواند فرصت های برابر را حضور زنان ما در مدیریت های کلان و مدیریت های میانی ایجاد کند. این مساله هم جز با یک تلاش دو سویه در جهت اصلاح روندهای نا مطلوب در نهادهایی که به صورت دموکراتیک شکل می گیرند و به صورت تثبیت شده در کشور ما وجود دارند مرتفع نمی شود. یک بخشی از تلاش ها باید در جهت اصلاح این روندها باشد. حضور در شوراهای اسلامی شهر و روستا, حضور در مجلس شورای اسلامی, باید بیشتر شود. از طرف دیگر کار در بطن جامعه از طریق سازمان های غیر دولتی بسیار مهم است تا این باور در کشور تصحیح شود. به عنوان مثال شما در یکی از انتخابات های کشور, میزان رغبت زنان را در این رای گیری ها به عنوان انتخاب شونده نگاه کنید, این حاکی از آن است که ما همچنان علی رغم همه آگاهی هایی که در جامعه زنان ما شکل گرفته, همچنان از فقدان اعتماد به نفس و فقدان خودباوری برای حضور در صحنه های سیاسی و اجتماعی رنج می بریم.

مسئولین چه وظیفه ای ر قبال این معضل دارند؟

گزارش هایی در ارتباط با حضور زنان و برابری حضور زنان منتشر شده است. این گزارش ها ارقام نگران کننده ای را پیش روی ما قرار می دهد و حاکی از آن است که ایران به لحاظ کسب رتبه لازم در جهت ایجاد فرصت های برابر برای زنان در وضعیت نگران کننده ای قرار دارد. به عنوان مثال گزارش مجمع جهانی اقتصاد حاکی از آن است که از بین 139 کشور جهان, به لحاظ اتکا جنسیتی ایران در رده 130 قرار دارد. یعنی 9 رقم با آخرین کشور دنیا فاصله داریم. در حالی که هم خود انقلاب اسلامی با توجه به حضور برابر زنان در صحنه شکل گرفته است و هم بنیان گذار نظام بر این موضوع تاکید کرده است. برای رفع این شکاف و برای بهبود این وضعیت نگران کننده که در کشور ما وجود دارد و قابل انکار نیست, به نظر می رسد که باید سیاست هایی را همان طور که آقای روحانی در سخنرانی خود به مناسبت تولد حضر فاطمه زهرا اشاره کردند پیش بگیریم, تا تحقق عدالت جنسیتی و ایجاد فرصت های برابر در دستگاه های اجرایی و در سیاست ها ایجاد شود. تا ایجاد فرصت های برابر توسط مسئولین دیده نشود، ما همچنان با این شکاف مواجه خواهیم بود. به نظر می رسد همان سیاستی که در برنامه چهارم توسعه در پیش گرفته شد و بهترینمقدمات را برای ایجاد برابری فرصت ها فراهم کرد, اگر همان روند توسط دولت پیش گرفته شود, با توجه به ظرفیت های موجود در معاونت امور زنان رئیس جمهور, من فکر می کنم در یک ورند تدریجی چنان چه عزم و اراده این هدف وجود داشته باشد, ما می توانیم شاخص ها را بهبود ببخشیم. به هر حال تلاش و حمایت دولت و نهادهای قدرت در کشور به این شاخص می تواند زمینه ایجاد فرصت های برابر در کشور را فراهم کند. ضمن آنکه اساسا توسعه یافتگی بدون دیدن نقش برابر برای زنان که نیمی از پیکره جامعه را تشکیل می دهند محقق نخواهد شد و تا زمانی که این اتفاق نیفتد و این موضوع در دستگاه های حاکم بر کشور ما جریان سازی نشود علی القاعده ما با این ورند مواجه هستیم. ضمن اینکه باید تلاش شود تا در نهادهای منتخب موکراتیک مثل مجلس شورای اسلامی و همه نهادها حضور زنان را بیشتر احساس کنیم. ما درمجمع تشخیص مصلحت نظام زنی را به عنوان عضوی از مجمع نداریم, این مساله در شورای نگهبان و بسیاری از نهادها هم وجود دارد. این شکاف ها باعث ایجاد این شاص های نگران کننده برای ایران شده است.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین