آفتابنیوز : آفتاب: روزنامه اعتماد نوشت: حسن روحاني، رييسجمهور اسلامي ايران در چهار روز گذشته در «كارزار نيويورك» در قالب «دادوستدهاي ديپلماتيك» و «گفتوشنودهاي رسانهيي» ابعاد تازهيي از سياست تعامل با جهان را كليد زد؛ سياستي كه پس از 24 خرداد 92 دوباره گشوده شده، ماهيت و ابعاد دگرگونه دارد. مدافعان خط نوين تعامل از جمله شخص «روحاني» بيش از هر چيز به دنبال اعاده «توازن» و «تعادل» در سياست خارجي و ارايه تصويري نوين از چهره ايران و ايراني در جهان هستند. اينچنين روحاني هنگامي كه روز پنجشنبه صبح در نيويورك سپيده زده بود و همزمان غروب پاييزي در تهران آغاز شد، در مجمع عمومي سازمان ملل سخناني از همين جنس گفت. شايد در نگاه نخست از همهچيز نگفت اما برجستگي سخن او در مجمع عمومي پرداختن به دو پيام مهم بود؛ مبارزه با افراطيگري و خشونت در جهان و مذاكره هستهيي. «ديپلماسي نيويوركي» روحاني هم بايد از همين زاويه تحليل و ارزيابي شود.
1- از تهران تا نيويورك
سخنراني 25 دقيقهيي روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل ديپلماتيك، منطقي از موضع ايران مقتدر، دلسوز و بدون حاشيه بود. اول اينكه او با يادآوري دوباره عوامل ناگفته افراطيگري جهان و ريشههاي پيدايي بنيادگرايي جديد، ناكامان مبارزه با آن و راهحل مقابله با تروريسم و افراطيگري را توضيح و تفسير كرد و گفت كه «اگر با خشونت و افراط امروز مقابله نشود، جهان فردا براي همه ناامن است». دوم اينكه بدون ايجاد حاشيه و سخنان غيرديپلماتيك بر اساس مواضع اصولي و ادبياتي صحيح و منطقي، بر دو موضوع اسلامهراسي و ايرانهراسي تاكيد كرد، از دو طرح گفتوگوي تمدنهاي خاتمي و طرح مبارزه با خشونت و افراطگرايي خود وام گرفت و آنها را به ياد جهانيان آورد، آن هم در زماني كه طيفي از بحرانهاي سياسي همپوشان در حال ساختن يك فاجعه جهانياند. پيام سوم او اما درباره برنامه هستهيي ايران بود. در سخنان خود از تحريمها و ادامه آن ابراز ناخرسندي كرد و آن را يك اشتباه راهبردي عليه ملت ايران دانست. بر مذاكره جدي و صادقانه تاكيد كرد و درباره تاخير در به دست آمدن توافق نهايي هشدار داد.
غيرمستقيم به اوباما پاسخ داد كه فرصت مذاكرات را از دست ندهد. سخنان او به نمايندگي از ملت ايران، منطقي، اصولي و ديپلماتيك بود كه در آن از افراطيگري و خشونت در جهان ابراز ناخرسندي كرد و پيامدهاي آن را گوشزد ساخت. روحاني بر همين اساس از مذاكره هستهيي همچنان دفاع و تحريم را نكوهش كرد. همزمان با اين سخنراني، رييسجمهور با استفاده از فرصت شوق «ديدن» و «شنيدن» تحولات فضاي نوين ايران، در جمع انديشمندان و نخبگان سياسي و رسانهيي امريكا حاضر شد.او بيش از همه درباره روابط ايران و امريكا سخن راند اما كليديترين و مهمترين بخش در رابطه با امريكا اين بود كه گفت: نيازي به ديدار با اوباما نيست. اصلاح تفكر و ديدگاه واشنگتن نسبت به تهران بايد اصلاح شود. گفت كه اهل ديدارهاي نمايشي نيست. مهمترين سخن او درباره روابط دو كشور اين بود ريشه تنشها در روابط ايران و امريكا شناسايي و برطرف شود.
2- از نيويورك تا لندن
دومين پيام سفر روحاني ديدارهاي مهم و اثرگذار او با سران كشورهاي مختلف بود؛ ديدار با نخستوزير انگليس، رييسجمهور فرانسه و وزير خارجه آلمان از همه پر سر و صداتر و بااهميتتر بود. رييسجمهور در ديدار با نخستوزير انگلستان كه گفته ميشود با درخواست ديويد كامرون رخ داده است، براي نخستينبار پس از 36 سال، رودرو از حقوق ملت ايران دفاع و بر مواضع ايران تاكيد كرد. هرچند اين ديدار پس از سخنان نسنجيده و نادرست ديويد كامرون در مجمع عمومي سازمان ملل واكنشهايي در داخل كشور به دنبال داشت اما بيشك اين ديدار گامي مهم براي خارج شدن روابط ايران و انگلستان از وضعيت فوقالعاده كنوني به امري عادي است. در اين بين، سابقه اين روابط و مشكلات پيرامون آن و دشمنيها ومانعتراشيهاي گاه و بيگاه لندن نبايد از نظر دورافتد اما اين روابط هم نميتواند تا ابد قطع باشد. از اين زاويه ديدارهاي اروپايي رييسجمهور در بهبود سطح روابط ايران و اروپا و تاثير آن در مذاكرات هستهيي سودمند و بااهميت بوده و بيشك رييسجمهور در اين ديدارها بر اساس اصول راهبردي نظام ديدار و گفتوگو كرده است. مهمترين پيام اين ديدارها اين خواهد بودكه جهان در حال پذيرش نقش منطقهيي و بينالمللي ايران و ايران در حال پذيرش معادلات بازي در نظام بينالملل است بنابراين ديدار از اين زاويه قابل تحليل است.
3- از نيويورك تا مسكو
سفر روحاني امروز پايان مييابد، سفري كه بيترديد تصوير ايران نوين براي جهان واضحتر و روشنتر شده است. شايد اين مواضع و سياستها در يك سال گذشته بارها بيان شده بود اما حضور روحاني در نيويورك فرصت تبيين رودرروي اين سياستها و استراتژيها بود. تعامل ما ايرانيان با جهان پيرامون بارها با دشواريها و پرسشهاي حل نشده روبهرو شده؛ يك سوي اين دشواريها در قالب مخالفت با دادوستدهاي ديپلماتيك بروز ميكند و سوي ديگر آن با ديپلماسي نامناسب و نسنجيده. اينبار هر چند كه روحاني سوي دوم را درست و صحيح رفته اما سوي اول همچنان ساز خود را ميزند. اين رشته پرامتداد است و در اين راه او نيازمند همراهي است. فعلا روحاني در تكميل پازلهاي سياست تعامل با جهان، امروز از نيويورك به آستارخان روسيه ميرود، از كشور اوباما به سرزمين پوتين؛ ديپلماسي از غرب تا شرق.