آفتابنیوز : آفتاب: عصرایران در ادامه نوشته است: وی یادآور شده است: «قرار بود طرح استیضاح علی جنتی قبل از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تحویل هیات رئیسه شود اما به دلیل برگزاری نمایشگاه این موضوع تأخیر افتاد اما اعتراضات مختلف مجددا عزم نمایندگان را جدی کرد ولی مجددا وساطت برخی از افراد این موضوع را به تاخیر انداخت تا اینکه استیضاح وزیر علوم در اولویت قرار گرفت.»
هرچند امضا گرفتن برای استیضاح یک وزیر کار شاقی نیست و چه بسا استیضاح هایی که موقعیت وزیر را تثبیت کرده و اگر چه آقای رسایی درباره جزییات طرح توضیح نداده و تنها گفته در 8 بند تهیه شده ودرباره آن اطلاع رسانی خواهد شد اما می توان حدس زد چه دغدغه هایی دارند و چرا می خواهند علی جنتی را استیضاح کنند. علت ظاهری هم روشن است. چون وزیر زیر بار منع نمایش فیلم های دارای پروانه نرفته می خواهند اصرار او بر اجرای قانون و پرهیز از سلیقه گرایی را این گونه پاسخ دهند. با این حال اگر موضوع را در حد بحث بر سر نمایش چند فیلم محدود کنیم باز هم سطح مناقشه را تقلیل داده ایم.
زیرا در واقع نه وزیر ارشاد که کل نگاه و رویکرد فرهنگی دولت، مطلوب اصول گرایان رادیکال و نمایندگان منتسب به جبهه پایداری نیست و این هم امر غریبی نیست چون رییس جمهور مطلوب آنان، آقای سعید جلیلی بود و اگر او بر کرسی ریاست جمهوری می نشست چه بسا وزیر ارشاد دولت پایداری نیز همین آقای رسایی می بود.
پس جرم اصلی علی جنتی این است که وزیر ارشاد دولت اعتدال شده و جای وزیر ارشاد دولت پایداری را گرفته است! اما اگر چنین باشد استیضاح و اعتراض باید متوجه آن 18 میلیون و 600 هزار ایرانی باشد که به حسن روحانی رای دادند تا همه سیاست های دوران احمدی نژاد و از جمله سیاست های فرهنگی - ونه فقط سیاست های اقتصادی و دیپلماتیک - را تغییر دهد و البته تنها رای دهندگان به حسن روحانی خواستار تغییر این سیاست ها نبودند و می توان گفت در سبد دیگر نامزدها – به استثنای سعید جلیلی – هم این خواست کاملا مشهود بود. رای نداده ها که جای خود دارند.
پس شاید اتهام اول علی جنتی این باشد که چرا علی جنتی است و چرا حمید رسایی نیست و دومی هم این که چرا رییس دولت، حسن روحانی است و چرا سعید جلیلی نیست!
بر این پایه می توان گفت که مشکل استیضاح کنندگان نه با علی جنتی که بر سر تلقی آنها از مقوله فرهنگ و هنر است. کما این که مشکل استیضاح کنندگان فرجی دانا با استیضاح او حل نشد.
آنها وزارت ارشاد را با سازمان تبلیغات اسلامی اشتباه گرفته اند و فرهنگ را با ایدیولوژی و انتظار دارند اهالی فرهنگ و هنر کار تبلیغ کنندگان را انجام دهند. حال آن که سازمان های متعدد تبلیغاتی و غیر مرتبط با حوزه های کتاب و سینما در این باره حضور و فعالیت دارند که مجموع بودجه آنها سر به 3 هزار میلیارد تومان در سال می زند ( 5 برابر بودجه سالانه وزارت ارشاد). ضمن این که بخشی از فعالیت های وزارت ارشاد، مربوط به حوزه های دینی و قرآنی است و بخش اندکی مربوط به سینما و تئاتر است.
پس مشکل بر سر چیست؟ با چهار تا فیلم مثل «قصه ها» و «عصبانی نیستم»؟ کاش استیضاح کنندگان در یکی از خیابان های تهران از نزدیک با مردم گفت و گو کنند تا ببینند آنها دغدغه نمایش این گونه فیلم ها را دارند یا درباره سریال های ترکیه ای مثل «حریم سلطان» و «روزی روزگاری» و «فاطما گل» صحبت می کنند؟!
اگر مردم سینما نروند و فیلم سینماگر ایرانی را تماشا نکنند آیا تولیدات فرهنگی مورد علاقه آقای رسایی و دیگر استیضاح کنندگان را مصرف می کنند یا بیش از پیش پای شبکه های «جِم» و «من و تو» می نشینند؟
محافظه کاران سنتی با اصل تولیدات مدرن فرهنگی مشکل داشتند و مصرف آنان را مانند «اکل میت» می دانستند. آقای میرسلیم که در دولت دوم سازندگی عهده دار وزارت ارشاد بود سال ها بعد در مصاحبه با روزنامه همشهری خدا را شکر کرد از این که دیگر ناگزیر نیست فیلم تماشا کند! یعنی ذاتا به این فقره علاقه ای ندارد و حسب اقتضای مسوولیت خود تماشا می کرده است.
اصول گرایان رادیکال اما از این حیث مدرن ترند و به کالای فرهنگی به مثابه ابزار تبلیغی نگاه می کنند و می گویند فیلم بسازید اما آن گونه که ما می پسندیم. کتاب بنویسید اما مطابق سلیقه ما. این اتفاق اما در وزارت ارشاد قابل تحقق نیست. نه در وزارت ارشاد این دولت و نه هیچ دولت دیگر. اگر شدنی بود هنرمندان تربیت شده در حوزه هنری این خواست را محقق می کردند. چون هنرمندان و نویسندگان و روزنامه نگاران کارمند وزارت ارشاد و نهاد دولتی دیگر نیستند. وزیر هم نمی تواند همه کتاب ها را بخواند و همه آلبوم های موسیقی را گوش کند.
او تنها می تواند هیات هایی را مامور صدور مجوز و نظارت کند و بعد از دریافت مجوز، سلیقه به کنار می رود. سالانه 60 هزار عنوان کتاب منتشر می شود. وقتی مراحل قانونی صدور مجوز انتشار یک کتاب یا ساخت یک فیلم یا نمایش یک تئاتر یا پخش یک آلبوم موسیقی طی شده وزیر ارشاد چه کار می تواند انجام دهد؟ اگر هم موردی خاص و حساس از نظر افتاده باشد هم قابل اصلاح است و هم تجدید نظر اما نمی توان وزیر ارشاد را واداشت کل هنرمندان مملکت را به صف کند تا مطابق سلیقه یک عده خاص کارهنری تولید کنند.
استیضاح یک وزیر وقتی موضوعیت دارد که مثلا فساد مالی و قصور و تقصیری فاش شود، یا مخاطبان آن حوزه ابراز نارضایتی کنند و مانند اینها. اما آیا بیان کلی «اعتراض و نگرانی متدینین و علما» می تواند انگیزه استیضاح باشد در حالی که شمار قابل توجهی از مدیران وزارت ارشاد در دولت روحانی اتفاقا از خود روحانیون هستند؟ جالب این که معمولا می گویند خود فلانی خوب است ولی اطرافیان او بدند. اما این بار منتقدین، اطرافیان و منصوبان را تایید می کنند و خود وزیر آماج حملات آنهاست!
از منظری دیگر هم می توان به موضوع نگریست. بحث وزیر علوم که پیش می آید انتظار دارند سیاسی نباشد اما به خود حق می دهند با وزیری دیگر برخورد سیاسی داشته باشند.
اگر وزیر ارشاد از سانسور دفاع کند و بگوید اجازه انتشار کتاب های متنوع را نخواهد داد و کاری می کند که تیراژ کتاب بیش از این اُفت کند، اگر بگوید جلوی نمایش فیلم های مستقل را می گیرد و تنها به برخی کمک های 5 و 6 میلیاردی می کند تا فیلم «فاخر» بسازند و درِ تئاتر و موسیقی را گِل می گیرد وزیری مطلوب می شود اما در این حالت دیگر وزارت ارشاد می خواهیم چه کار؟ وزارتخانه باید کار ایجابی کند نه سلبی. اگر قرار بر بستن است و گرفتن، یک شعبه کلانتری باز کنند. کار هنری ظریف کاری می خواهد. سخن درست را هم نباید درشت گفت چه رسد به نادرست را و با کلنگ نمی توان منبت کاری کرد!
جرم علی جنتی شاید این باشد که می خواهد وزیر فرهنگ و هنر و مورد اعتماد قاطبه اهل فرهنگ وهنر باشد و به جای اعتماد سوزی به فکر اعتماد سازی است.
قبلا هم دو بار نوشتم. این واژه «ارشاد» برخی از آقایان را دچار سوء تفاهم کرده و تصور می کنند وزارت ارشاد، متولی ارشاد مردمان است و چیزی در حد "گشت ارشاد".
حال آن که مرحوم ناصر میناچی که در دولت موقت مرحوم بازرگان عهده دار وزارت «اطلاعات و جهانگردی» شد ابتدا به خاطر مفهوم دو گانه ای که از واژه «اطلاعات» بر می آمد که هم معادل «اینفورمیشن» به کار می رود و هم « اینتلیجنس» و دیگر به این سبب که از پایه گذاران حسینیه ارشاد بود پیشنهاد داد نام وزارتخانه به «ارشاد ملی» تغییر یابد تا نام این نهاد و دکتر علی شریعتی ماندگارتر شود و به مخیله او خطور نمی کرد که وظیفه ارشاد خلایق را بر این وزارتخانه بار می کند. بعد هم واژه «ملی» به «اسلامی »تغییر کرد مثل مجلس شورای ملی که شد مجلس شورای اسلامی یا دانشگاه ملی که شد شهید بهشتی و ملی های دیگر.
بنابراین جا دارد اگر استیضاح جدی شد و آقای جنتی احساس کرد گوش شنوایی هم هست این چند نکته را گوشزد کند:
- او وزیر دولت تدبیر و امید است و نمی تواند سیاست های دولت قبل را ادامه دهد. شاید یادآوری ورود به عصر پسا احمدی نژادی ضرورت داشته باشد. زیرا برخی اصرار دارند تقویم را در قبل از 24 خرداد 92 متوقف کنند.
- همان گونه که نمایندگان مطالبات و توقعاتی دارند اکثریت مردم هم انتظاراتی داشتند و دارند. آیا وزیر در قبال رای دهندگان و هنرمندان تعهدی ندارد و تنها باید در اندیشه تحقق خواست های جناب رسایی باشد؟
- چنان که گفته شد واژه ارشاد یادگار دوران مرحوم میناچی است و تلقی گشت ارشاد را باید کنار بگذارند. شاید اگر اسم وزارتخانه را می گذاشتند وزارت سینما و تئاتر و رمان، وزیر را به خاطر صدور پروانه نمایش فیلم و انتشار کتاب مواخذه نمی کردند!
- چندی پیش که روزنامه ای موضوع طرح جامع نظام رسانه ای را به بحث گذاشته بود فریدون صدیقی – روزنامه نگار کهنه کار- در مقاله ای نوشت: مشکل اصلی این است که دیده و خوانده نمی شویم نه این که تعریف روزنامه نگار چیست یا حرفه ای کیست. حالا حکایت فیلم و کتاب است:
هر کتابی که بخواهید با ریسوگراف تکثیر می شود و در اختیار شماست و محدودیت تنها برای نویسندگانی است که قانون را رعایت می کنند. هر فیلمی هم که بخواهید کف پیاده رو فروخته می شود و آن که زیان می بیند سینماگر و سرمایه گذار فرهنگی است.
خدا را شکر کنیم که جای علی جنتی نیستیم! صبح مورد انتقاد اهل فرهنگ و هنر است که چرا همچنان کتاب ها و فیلم هایی در محاق اند و عصر مورد انتقاد آقای سالک و رسایی که چرا سیاست های مورد علاقه آنها را اجرا نمی کند.
البته به این دسته از نمایندگان نیز باید حق داد. دست آنها از دخالت در پرونده هسته ای کوتاه شده و در مقولات اقتصادی بهانه ای ندارند. می ماند حوزه فرهنگ که دیواری کوتاه تر از آن نیست.
نقل می کنند: روزی مرحوم فخر الدین حجازی از واعظ شهیر – مرحوم محمد تقی فلسفی – می پرسد: ما هم که سخنان شما را بر منبر می گوییم. چرا با وعظ غیر معممان مخالفید؟ آقای فلسفی می گوید: محاکم را که از ما گرفتند، محاضر را هم که گرفتند، منابر را هم شما می خواهید بگیرید؟!
حالا حکایت پایداری های مجلس است. درباره هسته ای که نظر ندهند، اقتصاد هم که سوژه دندان گیری به آنها نمی دهد، می ماند حوزه فرهنگ و هنر و یک فقره علی جنتی که جرم او این است: اجرای سیاست های فرهنگی دولت اعتدالی!