آفتابنیوز : آفتاب: صحبتهای تهمینه میلانی در برنامه تلویزیونی هفت، تا چند روز به یکی از سوژههای اصلی رسانهها تبدیل شده بود. خبرگزاریها و رسانههای اصولگرا هم مطالب بسیاری را علیه او و سخنان حاشیهسازش منتشر کردند. هر چند واکنش میلانی به خبر منتشر شده تکذیب کامل آن بود، اما گوش کردن به درد دل و گلایههای یک هنرمند از یک سونگری برخی رسانهها شاید بتواند برخی از ابعاد مبهم ماجرا را روشن کند.
خبرنگار ندای ایرانیان در تماسی از تهمینه میلانی پرسید که «خانم میلانی، مگر شما در برنامه هفت چه گفته بودید؟ و چرا این قدر این مطالب حاشیهساز شدند؟» دل پر دردی داشت. میگفت حرفهایش به درستی منتشر و درک نشده است. در ادامه گفتگوی سایت «ندای ایرانیان» را با تهمینه میلانی، کارگردان با سابقه کشورمان میخوانید:
به دنبال حضور شما در برنامه سینمایی ۷ و اظهارات شما در این برنامه، خبرگزاری فارس این گونه تحلیل کرد که اظهارات شما در خصوص فرهنگ سازی، بیشتر سیاسی بوده و در جهت مخالفت با برخی از جریانات فرهنگی کشور بوده است. این مساله را قبول دارید؟
شما و میلیونها ایرانی که برنامه را دیدید چطور؟ چرا انتقاد از برنامهٔ هفت آن هم با لحنی توهین آمیز و پر از تهمت و افترا تنها از طرف یک گروه خاص مطرح شده است؟ چرا بسیاری از خبرگزاریهای کشور اخبار این برنامه را طور دیگر و کاملا خلاف نظر آنها پوشش دادند؟ چرا حتی خود مجری برنامهٔ هفت هم برای بیاحترامی و افتراهایی که خبرگزاری فارس از زبان مردم مطرح شده بود، شدیدا اعتراض کرد؟ قبول دارم که هر گروه سیاسی مواضع خاص خود را دارد و بر مبنای منافع گروهی خود تفکر و تصمیمگیری میکند. از نظر من و بسیاری از همکاران من هم قابل پذیرش است و ما آنها را همانطور که هستند، میپذیریم. اما اشکال آنجاست که مسئولین این رسانهها، هنرمندان شبیه به مرا آنگونه که هستیم نمیپذیرند و تحمل تفکر متفاوت و انتقادی برایشان دشوار است. آنها به قدری اصرار به همانند سازی افراد به شکل خود دارند که حتی به توهین و افترا هم متوسل میشوند، غافل از اینکه زیبایی یک جامعهٔ انسانی، در تفاوت سلیقهها و زیبایی هنر در تنوع دیدگاه هنرمندان حتی در موضوعی مشترک است.
آیا مباحث شما در برنامه هفت، سیاسی و جناحی بود؟ ظاهرا این گونه برداشت میشود.
در برنامه هفت هم که به گفتهٔ مسئولین تلویزیون با استقبال بسیار بالای مخاطبان روبرو شده است، هیچ گونه بحث سیاسی، اقتصادی و مذهبی مطرح نشد که با ادبیات نامناسب با آن برخورد و به محتوای آن اعتراض شود. خوشبختانه تکنولوژی امروز این امکان را میدهد که همگان به برنامه دسترسی داشته باشند و آن را ببینند و قضاوت کنند. موضوع بحث برنامه فیلم آتش بس ۲ و متناسب با موضوع فیلم، آسیبشناسی و روانشناسی اجتماعی و خانوادگی بود. بر این عقیدهام که دشمن گرچه در پی دستیابی به منافع اقتصادی و سیاسی خود دست به هر ترفندی میزند، اما نقش مهمی در شکل گیری معضلات اجتماعی و فرهنگی ما ندارد و نباید به خاطر آن مسائل را پنهان کنیم. به نظر من حتی در مورد گرایش مردم ایران به تماشای کانالهای ماهوارهای هم دشمن نقش مهمی بر عهده ندارد، بلکه کم کاری و عدم تنوع برنامههای تلویزیونی و سینمایی ما راه را برای کمپانیهای فیلم سازی، به ویژه سریالهای کشور ترکیه و آمریکای لاتین که در پی دستیابی به سود بیشتر هستند، باز کرده است. مگر تلویزیون خود ما کم فیلم اروپایی و امریکایی نمایش میدهد؟ آن هم در شرایطی که دفاتر فیلم سازی ما پر از فیلمهای زیبایی است که هرگز رنگ پرده تلویزیون راندیدهاند!
یعنی معتقدید به شما اتهام زده شده است و مسائلی که در این خصوص منتشر شده صحت ندارند؟
منتقدین تند رو به جای اعتراض به کم کاری فرهنگی در کشور، بعد از پخش برنامهٔ سینمایی هفت، بیهیچ دلیل و مدرکی مرا متهم به نادیده گرفتن دشمن سیاسی و از آن بدتر اهانت به اعتقادات مذهبی مردم کردند که موجب حیرت مسئولین تلویزیون، بینندگان و خود من شد. زمانی که از ایشان در برنامه هفت برای جوابگویی و اهانت به شخص من دعوت به عمل آمد تا در مناظرهٔ مشترک شرکت کنند هم سر باز زدند. البته جوابیهای که در جواب بیاحترامی و تهمت و افترای ایشان نوشته بودم را هم با نیمچه عذر خواهی از من، در خبرگزاری خود منتشر کردند.
برای اینکه یک رسانه و یا یک هنرمند بتواند کار فرهنگ سازی را انجام دهد باید چه ویژگی داشته باشد؟
طبعا اگر رسانههای گروهی و کنترل فضای فرهنگی در دست یک گروه خاص با سلیقه و تفکر خاص باشد، صجبت در این زمینه بیفایده است. فرهنگ درست و مناسب هر جامعهای در برخورد علمی سلایق و عقاید مختلف شکل میگیرد. در غیر اینصورت تغییرات اجتماعی که متاسفانه همیشه هم مثبت نیستند با دادن قربانیان بیشمار راه خود را میروند. به عنوان مثال وقتی فرهنگ مدرن که رونمای زندگی مادی و تکنولوژیک این روزهای ماست، به درستی تعریف نشده و حتی انکار میشود، تعریف غلط و من درآوردی از آن در جامعه شکل میگیرد که نتیجهٔ آن را در فرهنگ جوانان شهری و روابط نابسامان جنسی و فروپاشی خانوادگی و غیره میبینیم. نباید فراموش کرد که در هر صورت جامعه راه خود را میرود و با برخی از فشارها راه خود را هموار میسازد و اهمیتی هم به اینکه من و شما یا یک گروه خاص در خلوت خود چگونه فکر میکنیم نمیدهد. کافیست یک مقایسه کوچک از خواست سیاستگزاران فرهنگی و راهی که جامعه در پیش گرفته است بکنید تا عمق آسیبها را دریابید. اینها همه عواقب بیتوجهی به نظریات علمی کارشناسان اجتماعی و فرهنگی است ولی هیچ یک از مسئولین فرهنگی دورههای مختلف، مسئولیت و عواقب آن را نمیپذیرند. به عقیدهٔ من دولت نه تنها باید زمینه فعالیت هنرمندان و کارشناسان امور اجتماعی و فرهنگی را باز بگذارد، بلکه باید زمینه و بستر سالمی همانند سمینارهای مختلف برای شنیدن نظریات متفاوت را فراهم سازد و اجازه بدهد که نهادهای فرهنگی و کسانی که در این زمیه تخصص دارند، وظیفه و کارشان را انجام دهند. با نگاه نه چندان موشکافانه به تجارب گذشته هم به سادگی میتوان دریافت که نگرش سیاسی و جناحی به مقوله فرهنگ بیش از آنچه فکر کنید آسیب زا بوده است. اگر هنرمندان متعهد ما فیلم نسازند، شعر نگویند،، ترانه نسرایند، داستان ننویسند، جامعه بویژه جوانان به سادگی آب خوردن جذب موسیقی غرب، و زنان خانه دار ما مجذوب سریالهای ترک خواهند شد.
آیا عملکرد فرهنگی و اجتماعی هنرمندان قابل نقد نیست؟
در شرایط فعلی جامعه خیر. چون هنرمندان تقریبا در هر رشتهٔ هنری که مشغول به کار باشند، برای ارائهٔ هنر خود نیاز به مجوز دارند. این روزها شاهد هستیم که حتی بعد از کسب مجوز هم ضمانتی برای ارائهٔ هنر ایشان وجود ندارد. شما زمانی میتوانید هنرمند را نقد کنید که او این اجازه را داشته باشد که حداقل در محدوده قانون بتواند آزاد و مستقل به فعالیت و ارائهٔ هنر خود بپردازد.