آفتابنیوز : 
اتحاد جهانی که رایس به آن اشاره کرد، قطعا اتفاق آراء جهانی و حتی اتفاق آراء در مجامع بین المللی (شورای حکام و شورای امنیت) نیست. از نظر آمریکایی ها بازیگران اصلی جهان، پنج کشور صاحب حق وتو در شورای امنیت (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین) به علاوه چند کشور صنعتی و در حال توسعه بزرگ مانند ژاپن، آلمان، ایتالیا، کانادا و هند است.
حتی در شرایط کنونی که سه کشور مخالف آمریکا (سوریه، کوبا، بلاروس)به شورای حکام پیوسته اند، اکثریت مورد نیاز آمریکا برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت مهیاست و پرونده تا رسیدن به میز شورای امنیت مشکلی ندارد. آنچه آمریکا و متحدان اروپایی آن را به احتیاط واداشته است، مخالفت احتمالی روسیه و تا حدودی چین با قطعنامه تحریم علیه ایران است. بنابراین در ماجرای پرونده هسته ای ایران، تهران بیش از آنکه طرف مذاکره و منازعه باشد، موضوع مذاکره است.
محور مذاکره ای که اکنون بین آمریکا، قدرت های اروپایی، روسیه و چین جریان دارد، دستیابی هر یک از طرف های مذاکره به همه یا تقریبا همه هدف های خود در چارچوب نظم بین المللی است. آمریکا می خواهد ثابت کند قدرت یگانه جهان است و می تواند اراده اش را به دیگر بازیگران بین المللی تحمیل کند. اروپا تلاش می کند، برابری یا برابری نسبی خود را با آمریکا ثابت کند. روسیه در پی آن است که از معادلات جهانی و به ویژه مناسبات بالکان، قفقاز و خاورمیانه حذف نشود.
چین می خواهد نادیده گرفته نشود و سایر بازیگران می خواهند در تقسیم قدرت جهانی سهمی هر چند اندک به دست آورند.
تا اجلاس پیشین شورای حکام که مهرماه گذشته برگزار شد، آمریکا حاضر نبود درباره هر طرحی که قدرت یگانه این کشور را خدشه دار کند به مذاکره بپردازد؛ اروپا برای اثبات برابری خود با آمریکا رویه ای خصمانه در برابر واشنگتن پیشه کرده بود؛ روسیه با جانبداری قاطع از ایران به آمریکا چنگ و دندان نشان می داد؛ چین برای نشان دادن واقعیت خود به آمریکا با ایران مذاکرات تجاری دامنه دار امضا می کرد و سایر بازیگران در قالب هایی نرم بر این نکته تأکید می ورزیدند که احاله پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت، بهترین راه حل نیست.
اما از اجلاس مهر تاکنون تقریبا مواضع همه این کشورها تغییر کرده است. آمریکا در انتظار نتایج مذاکرات ایران با اروپا و روسیه نشسته است. اروپا، اصول بنیادی سیاسی آمریکا در برابر ایران را به رسمیت شناخته است. روسیه، بن بست در پرونده هسته ای ایران را به فرصتی برای نشان دادن تاثیر خود بر مناسبات جهانی تبدیل کرده و چین به صورت تلویحی این پیام را داده است که تجارت گسترده با آمریکا و اروپا برایش مهم تر از رابطه محدود با ایران است. سایر بازیگران نیز با قرار گرفتن در حوزه مغناطیسی این تحولات، گرایش بیشتری به سوی آمریکا پیدا کرده اند.
اکنون آمریکا امیدوار است با این اجماع ضمنی، شرایطی فراهم کند تا مسأله هسته ای ایران به صورتی فیصله یابد که هیچ یک از بازیگران جهانی، خود را بازنده مصالحه یا ستیزه به شمار نیاورند. برای اینکه چنین حالتی پیش بیاید می بایست هدف را آمریکا تعیین کند (توقف برنامه هسته ای ایران) ابزار آن را اروپا تدارک ببیند (مذاکره)،روسیه و چین برگ های مقاومت را از دست ایران بگیرند (توقف تهدید وتو) و سایر بازیگران با حمایت از این اقدام های جمعی، وجاهت بین المللی فشار بر ایران را افزایش دهند.
چنین منظومه ای اکنون شکل گرفته و بازی ایران لاجرم در چارچوب آن خواهد بود. ایران اگر آخرین پیشنهاد آمریکا و اروپا یعنی انتقال تأسیسات هسته ای به روسیه را بپذیرد، همه بازیگران به هدف خود رسیده اند و اگر ایران مخالفت کند، آمریکا به هدف خود می رسد و سایر بازیگران به توجیه اخلاقی برای تبعیت از آمریکا دست می یابند.
به همین علت، برخلاف نرمش کم سابقه ای که اکنون در گفتار بازیگران جهانی درباره پرونده هسته ای ایران مشاهده می شود، در واقع دشوارترین ماموریت دیپلمات های ایرانی امروز در وین آغاز می شود. زیرا هر تصمیمی که ایران بگیرد، پیروز اول آن ایالات متحده و برندگان بعدی آن سایر بازیگران بین المللی خواهند بود. بنابراین نتیجه موافقت ایران با این طرح، همان هدفی را که آمریکا تعقیب می کند به دنبال دارد و مخالفت تهران، اجماع جهانی را در برابر برنامه هسته ای ایران استوارتر می سازد. تاکنون کسی برای خروج از این دو راهی راه حلی ارائه نکرده است.