آفتابنیوز : آفتاب: حسن روحانی، حزب سیاسی ندارد اما «حزب اعتدال و توسعه» را نزدیکترین گروه به وی میدانند؛ حزبی که محمدباقر نوبخت را در مقام دبیرکل میبیند. تحلیل اینکه نیروهای تشکیلاتیتر بهنسبت آنها - اصلاحطلبان- در ماههای قبل و بعد از پیروزی روحانی چه عملکردی داشتهاند و حالا با توجه به عینیترشدن فضا و محدودیتها، با چه شرایطی مواجه هستند، موضوع گفتوگوی «شرق» با عضو شورای مرکزی و سخنگوی حزب اعتدال و توسعه است. غلامعلی دهقان، مدرس تاریخ سیاسی است و چهرهای رسانهای نیز به شمار میرود. گفتوگو با این تحلیلگر سیاسی را میخوانید:
فضای سیاسی کشور برای فعالیت سیاسی نیروهای تحولخواه، یکسالوپنجماه پس از رویکارآمدن دولتیازدهم، رضایتبخش است؟
می دانید که معمولا برای تحلیل مسایل سیاسی روز، از تاریخ و رویدادهای تاریخی کمک میگیرم در این صورت شاید چشماندازی بهتر نسبت به آنچه در یکسالونیم گذشته اتفاق افتاده و آنچه باید در دوسالونیم باقیمانده مورد توجه قرار گیرد، به دست آید. به طور کلی در تاریخ معاصر، ما شاهد شکاف هستیم که دورههای مختلف سیاسی را ایجاد کرده است که اگر آن را بررسی کنیم، متوجه میشویم چرا فعالان سیاسی اصلاحطلب و جامعه هوادار آن، امروز ممکن است احساس روزهای نخست پس از پیروزی دکترروحانی را نداشته باشند. این شکاف در جامعهشناسی سیاسی، خود را نشان داده و دوقطبی «یا آزادی یا امنیت» را پدید آورده است. امنیت کاذبی که در دوره قاجار وجود داشت، سرانجام باعث انقلاب بزرگی به نام مشروطه شد و ١٥سال سوغات آزادی را به ارمغان آورد اما همین مقطع در دل خود، ناامنیهایی ایجاد کرد. ناامنی فکری ایجاد شد و علمای موثر در مشروطه به دوطیف مشروطهخواه و مشروطهطلب تبدیل شدند. آیتاللهنایینی کتاب «تنبیهالامه» را جمعآوری کرد. جنگجهانیاول ١٢٩٣ تا ١٢٩٧ در کشور ناامنی ایجاد کرد و بحث تجزیه ایران مطرح شد. رضاخان از اینفضا استفاده کرد و به اسم پایاندادن به ناامنی، استبداد دیرپای مسلط بر ایران را بازتولید کرد. ٢٠سال این وضعیت طول کشید و در همین دوران امنیت، دوباره گفتمان آزادی که در حال طیکردن دوران جنینی به دوران بلوغ بود، فرارسید. از ١٣٢٠ تا ١٣٣٢ یعنی به مدت ١٢سال، مقوله آزادیخواهی قد کشید و فضای باز سیاسی ایجاد شد. در همین فضا تا کودتای ٢٨مرداد٣٢ گفتمان آزادیخواهی طرفدارانی پیدا کرد اما همان دوقطبیهای کاذب ایجاد شد. برخی آزادی را باعث نوعی ناامنی در کشور دانستند که به کودتای ٢٨مرداد انجامید و خیلی از کسانی که تا قبل از آن، طرفدار آزادی بودند از بازگشت پهلویدوم به کشور استقبال کردند.
منظور از دوقطبیها، کدامها هستند؟
دوگانه یا ملی یا مذهبی، یکی از این دوقطبیها بود. این دوجریان وقتی کنار هم بودند، ٣٠تیر ٣١ را آفریدند و وقتی یا این یا آن، بر سر زبانها افتاد، ٢٥ تا ٢٨مرداد ٣٢، رقم خورد. خدا رحمت کند شهیدمحلاتی نماینده امام در سپاه را که در سال ٦٤ به شهادت رسیدند. ایشان میفرمود در مقطعی که ما طلبه بودیم، در قم اطلاعیههایی به حوزه میرسید که در آن آمده بود اگر دوباره قدرت را به دست بگیریم، با آخوندها چنینوچنان میکنیم! فکر میکردیم این کار حزبتوده است و مصدق را بهخاطر برخوردنکردن با توده شماتت میکردیم، اما بعدا مشخص شد که سرخط این اطلاعیهها خارج از کشور بود و هدف آن، تشدید اختلاف میان جریان ملی با جریان مذهبی بود تا به اینوسیله، این دوبازوی مشروطه و ملیشدن صنعت نفت را از هم جدا کنند. در این میان متاسفانه مظفر بقاییها هم بودند که ادعای ملی داشتند اما بنای ایجاد اختلاف داشتند. ناامنیهای ایجادشده، کمر آزادیخواهان را خم کرد و پس از آن به ظاهر با امنیت ٢٥ساله پهلویدوم مواجه هستیم. ساواک در سال٣٤ تاسیس شد و به اسم ایجاد امنیت، کمترین آزادیخواهی را تحمل نمیکرد. جلسات روشنفکران، نشستهای مذهبی و حتی جلسات حسنیه ارشاد به تعلیق درآمد و بسیاری کتابها به اسم امنیت، امکان انتشار نداشت. این فضا باعث انقلاب بزرگ دیگری به نام انقلاب اسلامی در سال٥٧ شد. مطالبات انباشتهشده طیفهای مختلف چپ، لیبرال، مذهبی و ملی ناگهان سر باز کرد و به سبب اتفاقات سهسال ابتدای انقلاب، باردیگر فضا تغییر کرد. اگر به انتخابات مجلساول در سال٥٨ بنگریم، با بالاترین سطح آزادی برگزار شد و اما بازهم دعوای بین دوگفتمان آزادیخواهی و امنیتگرایی آغاز شد. تجزیهطلبی در کردستان و سفر دکترچمران به پاوه، واقعه ترکمنصحرا و ترورهای ناجوانمردانه و میتینگهای گروههای سیاسی فضای ناامنی شدیدی ایجاد کرد.
با اینحال در همان سال٦٥، مجمع روحانیون مبارز شکل گرفت و انتخابات مجلسسوم، رقابتی برگزار شد. پس از آن اگرچه به دلیل برخی اتفاقات، جناح چپ خود را از صحنه سیاسی کنار کشید، اما در دهه٧٠ و انتخابات مجلسپنجم، چهرههای شاخص چپ در کنار کارگزاران تازهمتولدشده، فعالیت سیاسی را ادامه دادند. به نظر میرسد حتی در آن دوره، فضا با امروز تفاوتهایی داشت.
بله، فعالیت سیاسی صورت میگرفت. آن فضا باعث شد تا باردیگر اختلاف سلیقهها خود را بروز دهد و سیدمحمد خاتمی با رای حدود سهبرابری بهنسبت ناطق نوری، به پیروزی برسد. بازهم پرونده آزادیخواهی به شکلی باز میشود و مطبوعاتی داریم که بحثهای مختلفی که کمتر امکان پرداختن داشتند را مطرح میکنند. اما در سهسال اول دوران اصلاحات اتفاقاتی رخ میدهد که برای امروز ما باید عبرتآموز باشد. جریانی خاص سعی کرد تا شعار درست جامعه مدنی را تقاضای لیبرالیزهکردن انقلاب معرفی کند و نوعی فضای خاص را دامن بزند. فضا آرامآرام به اینسمت رفت که بازهم در برابر آن دوگانه قرار گرفت! آمدن محمود احمدینژاد و هشتسالی که شرایط خاص خود را داشت و به حاشیهرفتن گفتمانهای سیاسی دنبال شد، محصول همین نگاه است. اما بازهم با وجود همه اتفاقات، مردم در مقطع انتخابات سال٩٢ به سوی کاندیدایی اقبال نشان دادند که همان گروههای سیاسیای که آزادی و امنیت را در کنار هم میدانند، به مردم معرفی کرده بودند؛ کاندیدایی که در شعارهای خود، بر اهمیت فعالیت سیاسی و از بینرفتن فضای امنیتی تاکید میکرد. در سیاست خارجی، مسایل فرهنگی و دانشگاهی، آزاداندیش بود. در این شرایط، مسوولیت اصلاحطلبان که بدنه اصلی حامیان دولت را تشکیل میدهند، بسیار سنگین است و به دلیل همین موقعیتشناسی آنهاست که فردی مثل دکتر حجاریان میگوید اصلاحطلبان فعلا کاری نکنند.
این دغدغه شما به عنوان عضو شورای مرکزی و سخنگوی اعتدال و توسعه، قابل درک است. اما اینجا یک پارادوکس پدید میآید. یک همایش حزبی با مجوزهای قانونی برگزار میشود اما فردای آن روز، برخی تندروها خواستار انحلال آن میشوند. اصلاحطلبان به دنبال تعامل در «خانه احزاب» هستند، اما عدهای به دلیل اینکه میدانند برای حضور در شورای مرکزی رای نمیآورند، در رویهای خلاف عرف سیاسی و ضوابط تشکیل نهاد صنفی حزبی، میگویند نباید این خانه باز شود. این یعنی حداقلهای کار سیاسی برای جریان حامی دولت فراهم نیست و در جریان مقابل دولت، منعی برای هرنوع فعالیت علیه دولت وجود ندارد.
اصلاحطلبان اینبار بسیار باتدبیر عمل میکنند. در این یکسال گذشته بهویژه در حوزه تخصصی شما یعنی رسانه، حرکتها آنقدر حسابشده بوده که اساسا مقایسه با فضای پس از دومخرداد نیست و در حوزه سیاسی هم، اصلاحطلبان از حیث رفتار حسابشده، نمره بالایی میگیرند و تحسینبرانگیز عمل کردهاند. آنها توانستهاند جریان مقابل را خلعسلاح کنند و مانع این شوند که طرف مقابل بازهم تقابل آزادیخواهی و امنیت را تبلیغ کند. اما برای چه میگوییم دوقطبی کاذب؟ امنیت واقعی زمانی ایجاد میشود که آزادی مسوولانه هم وجود داشته باشد. کاری که فعالان سیاسی و دانشگاهی بر عهده دارند، این است که با وجود محدودیتهایی که در اختیار دولت نیست، به آگاهیبخشی ادامه دهند. روزنامهنگاران ضمن اینکه تاکتیکهای سیاسی رقیب را افشا میکنند، دستاوردهای دولت روحانی را که امنیتزاست نه امنیتزدا، تبیین کنند. سیاست خارجی که مورد تایید مقاممعظمرهبری است، توانسته وضعیت امنیت بینالملل ایران را ارتقا دهد و ثبات در فضای اقتصادی کشور ایجاد کند. شیرازه اقتصاد کشور در حال از همپاشیدهشدن بود و منطق تحریمهای ظالمانه این بود که ایران از ٨٠٠هزاربشکه به ٤٠٠هزاربشکه برسد و سپس «عراقیزه» شود؛ یعنی برنامهای مانند نفت در برابر غذا و دارو. با فضل الهی، تدبیر مردم و نظام در انتخابات خرداد٩٢ ورق برگشت. با تعاملاتی که با جهان داریم مردم شاهد آن هستند که وزرا و روسای اروپایی تا رییسجمهور و وزیر خارجه آمریکا در مقابل منطق رییسجمهور ایران، ناچار به حمایت هستند. جریان همسوی اعتدال- اصلاحات به شکلی عمل کرده که اصولگرایان ریشهدار که با بازار نسبت دارند، بهخوبی احساس میکنند همهچیز رو به بهبود است و از دولت حمایت میکنند. روحانی و دولتمردان هم تجربه ٣٥ساله کار سیاسی پس از انقلاب را در کارنامه دارند و تاکتیکهای رقیب را میشناسند.
اصلاحطلبان با موقعیتشناسی، سازمان رای خود را در اختیار روحانی قرار دادند اما میثاق نانوشتهای هم با او دارند که به مطالبات بدنه رای که اتفاقا از همه اقشار جامعه در آن حضور دارند، بازمیگردد. از عملکرد وزارت کشور ناراضی هستند. اینکه فرمانداران و استانداران همکاری لازم در نقاط مختلف کشور را انجام نمیدهند. به هرحال، اصلاحطلبان میخواهند وضعیت دولت را برای مردم تبیین کنند اما امکان آن را نیافتهاند. دولت به این میاندیشد که نیروهای سیاسی منتقد چه فضایی در اختیار دارند؟
من با کلیت تصمیمات دولت اعتدال موافقم اما در اجرا حتما انتقاداتی بر آن وارد است. انتظار بیشتری میرفت که در سیاست داخلی از چهرههای اصلاحطلب درون نظام استفاده شود، اما طرح زودهنگام قانون احزاب که توسط خود مجلس کلید زده شد و نوعی پیشدستی بود، سبب شد لایحهای که دولت مدتها آن را در معرض نظر احزاب قرار داده و به جاهای خوبی رسیده بود، ناگهان تحت تاثیر قرار گیرد. با این حال، شما دیدید بازهم با همکاری هیاترییسه مجلس و نظری که دولت داشت، آن طرح مسکوت ماند و رضایت نسبی سیاستمداران حاصل شد چرا که برخی از بندهای طرح مجلس اساسا ضدتحزب و ضعیفتر از قانون دهه٦٠ بود. مسایل سیاست داخلی باید بهزودی حل میشود؛ بهخصوص اینکه دوانتخابات مهم مجلس شورای اسلامی و خبرگانرهبری در پیش است. اگر با این دید کلان به عملکرد دولت نگاه کنیم، در زمینه اولویتبندیها بهدرستی عمل کرده است. حتی در ایام ١٦آذر امسال دیدیم تقریبا نیروهای منتقد توانستند سخن بگویند.
اما سخنرانی مرتضی مبلغ در یکی از دانشگاههای شهرستان- با وجود مجوز شورای تامین- چندساعت قبل از برگزاری لغو و او ناچار شد در حیاط دانشگاه با دانشجویان سخن گفته و به آنها یادآور شود که باید آرام و تدریجی حرکت کنند و از این محدودیتها، با دقت عبور کنند.
در سوالات قبلی بهدرستی اشاره کردید که در شهرستانها و شهرهای کوچک، حتما باید فضا برای فعالیت قانونی بهتر شود. در این زمینه خلأ وجود دارد و قابل کتمان نیست.
توقع این است که برای فعالشدن نیروهای سیاسی حامی دولت، فرمانداران و استانداران در چارچوب قانون تصمیم بگیرند و اگر تشکلی دارای ویژگیهای قانونی است، اجازه فعالیتهای مختلف داده شود یا بتوانند در دانشگاهها و در مجامععمومی جامعه با مردم سخن بگویند.
حتما باید چنین شود. امسال را پشتسر بگذاریم برای جنبوجوش انتخاباتی، نهادها باید دستبهدست هم بدهند. چشمانداز آینده مجلس به سمتی میرود که اعتدالیون دوجناح اصلاحطلب و اصولگرا بخت بیشتری دارند و «ایستادگی» جبهه پایداری در برابر دولتی که مقبولیت مردمی دارد آن هم بهخاطر دلواپسیهای بیجهت در تدبیر امور کشور به، ویژه سیاست خارجی، سبب شده تا بهتدریج از سوی مردم به حاشیه رانده شوند و نباید به سروصدای رسانهای آنها توجه کرد. اصلاحطلبان هم با تجربه و نیروهای شاخصی که در اختیار دارند همانند یکسالونیم گذشته میدانند که چه باید بکنند فقط بهطور حتم دولت باید از کار سیاسی قانونمند حمایت کند و مانع اعمال سلیقهها در این مسیر شود.
در مورد بدنه حامیان دولت چطور؟ نیروهای سیاسی حامی دولت باید شرایطی داشته باشند تا با گفتوگو و دعوت بدنه جامعه به همکاری در بخشهای مختلف، نشان دهند که آنها صرفا برای انتخابات مورد استفاده قرار نمیگیرند.
به نظر میرسد حمایت موثری که از جانب نیروهای سیاسی حامی دولت صورت گرفت، همچنان پابرجاست و حتی بخشی از آن ١٤میلیون که رای ندادند بعد از انتخابات و اخیرا در پی موضعگیریهای روحانی میگویند ایکاش ما هم رای داده بودیم و به نظر میرسد در سال٩٦ با رای به مراتب بیشتر از سال٩٢، بازهم به ریاستجمهوری انتخاب خواهد شد. در سالهای گذشته بیشتر کار «جبهه»ای با حضور اشخاص محوری پیش رفته است؛ مدلی مانند انتخابات سال گذشته که آقایان هاشمی، سیدمحمد خاتمی، ناطق و سیدحسن خمینی از دکترروحانی حمایت کردند و مردم هم از حمایت این بزرگان، پشتگرم شدند و رای دادند. البته این وضعیت ایدهآل ما نیست. اینکه چون ما در کار حزبی به معنای آرمانی آن ضعف داشتهایم، پس این ضعف ادامه پیدا کند و همیشه به کار جبههای دلخوش کنیم. البته امروز رسانههای حرفهای، قدرت خطدهی پیدا کردهاند چون دیدگاههای نخبگان و اصلاحطلبان را به مردم میرسانند. اساسا اصلاحطلبی یعنی سیاستورزی. خوشبختانه اقبال جامعه به اعتدال و اصلاحات، یعنی توازن آرمانها و واقعیتها و میتوان به دستاوردهای آن امیدوار بود. آقایدکتر شکوریراد بهخوبی با بیان اینکه دولت در حال آواربرداری است، وضعیت موجود را ترسیم کردهاند. در مورد انتخابات آینده هم در موقع خودش میتوان بهگونهای تدبیر کرد که وضعیت بهتر شود.