آفتابنیوز : آفتاب: این پژوهشگر تاریخ معاصر در بخش ابتدایی یادداشت می نویسد: «چرا ادبیات سیاسی خطیبان، صاحبان برخی رسانهها، دارندگان بلندگو و نیز برخی صاحبمنصبان سیاسی نازل، پیش پا افتاده و گاه بی ادبانه است؟ ریشه این گونه سخن گفتن و نوشتن از کجا ناشی میشود؟ تا چه میزان این بی ادبی مربوط به آن شخص و جریده، و چه حد مربوط به اجتماعی است که او در آن بسر میبرد؟ چه فوایدی برای این شیوه بیان و نگارش مترتب است؟ چه مزایایی در پی دارد؟ یا نه، چه مضراتی از آن نصیب او، ما و شما میشود؟ این شیوه چه زیانی برای ترسیم شخصیت حکمرانی در جمهوری اسلامی دارد؟ اندوخته فرهنگی کشور از این گفتهها و نوشتهها چیست؟ آیا ادامه به کارگیری این ادبیات موجب افزایش پرهیزکاری اجتماعی است؟ یا نه، باعث افت تقوای عمومی است؟»
وی در ادامه نوشته است: « آیا بنیاد مخالفت و رویارویی، نه در میان عامه، بلکه در بین صاحبمنصبان، استفاده از واژگان نامناسب و گاه دور از مبادی آداب است؟ آیا در جهان سیاست برای معرفی یا سخن گفتن از جبهه مقابل، باید از کلمهها و ترکیبهای زشت بهره گرفت؟ آیا به کارگیری این الفاظ نشان توانمندی و قدرت است؟ یا نه، حاکی از عصبیت و بی مراقبتی آن گوینده و نگارنده است؟ مبانی چنین روشی نزد آن دسته از خطیبانی که مدعی تطبیق رفتار و گفتار خود با شریعت هستند، کجاست؟ مبانی چنین منشی پیش آن گروه از روزنامهنگارانی که مدعی کار حرفهای هستند کجاست؟ صاحبمنصبانی که در گفتار خویش از این روش بهره میبرند بر چه بنیانی از حکومتداری تکیه زدهاند؟ پیشینه این گونه خطبهخوانی و روزنامهنگاری و موضعگیری کجاست؟ تا چه اندازه ریشه در اصول فکری و تا چه حد ریشه در پیشینه سیاسی مملکت دارد؟ آیا در گفتار و کردار بزرگان دین، پیامبر اکرم و امامان معصوم، به کاربرد این نوع گفتهها و نوشتهها تأکید شده است؟ آموزههای کتاب جاوید اسلام، قرآن، مؤید این موضوع است؟ یا آن را رد میکند؟ یا نه، در قبال آن سکوت کرده است؟ آیا الگویی برای بدگوییها و بدزبانیهای جاری در نهجالفصاحه، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه وجود دارد؟ این نوع ادبیات تا چه حد به ادبیات سیاسی اوایل دهه بیست شباهت دارد؟ ... »