کد خبر: ۲۸۶۶۷۰
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۱

موسیقی متعالی چیست؟/برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری

ما از دوران جوانی خودمان، حرف های برخی از اهالی هنر را می شنیدیم، که روشن فکر مآبانه و واقعاً بی پایه و اساس بود. آنان می گفتند: «ما هنر را در راه فکر و پیش بینی و سیاست، به کار نمی بندیم». آنها که ادعاهایی چنین داشتند، هنرشان اعم از شعر و دیگر فنون، بیش از سایرین در خدمت سیاست ها قرار می گرفت. هر کاری که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: موسیقی در تقسیم بندی های علوم قدیم، از شعب علم ریاضی است و چون با دقت و محاسبه و اندازه گیری دقیق سروکار دارد، هنر دقیقی است و جزء بخش های دانش ریاضی محسوب می شود. هنر موسیقی، محاسبه ای متکی به طبیعت و فطرت بشری است؛ زیرا خرد انسانی، آن محاسبه را بر اساس تجربه استخراج کرده، و برای آن، قواعد و موازینی قرار داده است.

هفت دستگاه

هفت دستگاه اصلی موسیقی و دستگاه های فرعی آن، تنها مربوط به موسیقی ایرانی نیستند؛ بلکه در همه آهنگ های جهان وجود دارند و هر یک به گونه ای تکوین یافته اند که هر صدایی شما در بیاورید، در یکی از آن دستگاه ها وجود دارد و در واقع، همه آهنگ های غربی و شرقی در مجموعه این دستگاه ها می گنجد. اگر توجه داشته باشید، مقام ها و گوشه های مختلف هر دستگاه از آغاز تا پایان، روند منظمی را طی می کنند؛ یعنی از جایی که آغاز می شوند؛ فرود می آیند و فراز دارند تا جایی که تمام می شوند. همه اینها، مبین حکم فرما بودن نظم در این هنر است. بدین ترتیب، می توان نتیجه گرفت که هنر موسیقی که تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی و مظهر فطرت خدادادی است؛ در درجه اول، به وسیله حنجره انسان ها و در درجه دوم، توسط سازهایی که به دست انسان ها ساخته شده اند، به وجود می آید؛ پس می بینید که پایه، پایه ای الهی است.

هدف موسیقی در شرق 

ما از دوران جوانی خودمان، حرف های برخی از اهالی هنر را می شنیدیم، که روشن فکر مآبانه و واقعاً بی پایه و اساس بود. آنان می گفتند: «ما هنر را در راه فکر و پیش بینی و سیاست، به کار نمی بندیم». آنها که ادعاهایی چنین داشتند، هنرشان اعم از شعر و دیگر فنون، بیش از سایرین در خدمت سیاست ها قرار می گرفت. هر کاری که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد.

هر چه هدف متعالی تر باشد، آن کار یا هنر، ارزشمندتر می شود. متأسفانه هدف موسیقی در شرق، در حد تعالی خود موسیقی نبوده است. این که می گویم «شرق»، منظورم ایران و کشورهای عربی است. به هر حال، تاریخ موسیقی ایران، در طول قرون متمادی، چه قبل و چه بعد از اسلام را خوانده ام و از سیر و سرنوشت موسیقی عرب، به خصوص بعد از اسلام، مطلعم. آن چه براساس مطالعات خود می توانم بگویم، این است که موسیقی در منطقه ما، برای هدف های متعالی به کار نرفته است و این، به خلاف سیر موسیقی در اروپاست. می دانید که من به طور طبیعی از جمله آدم های غرب ستیزم؛ چنان که هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمی کند. در عین حال، ویژگی های مثبت غرب را از روی محاسبه تأیید می کنم. یکی از آن ویژگی ها، مقوله موسیقی است. درست است که در غرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقی های منحط وجود دارد، اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقی های آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقی ای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می تواند بلیت تهیه کند؛ در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی، از آن لذت ببرد. در غرب، موسیقی هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده، کم نبوده است.

موسیقی در خدمت دربار

موسیقی در این جا، عبارت از آهنگ ها و آلات و ادوات لهو بوده که فقها از آن، به «موسیقی لهوی حرام» تعبیر کرده اند. فرض بفرمایید که فلان خلیفه، شبی دچار بی خوابی می شده است؛ موسیقی دان ها همراه با کنیزکان مغنی، بایستی می آمدند تا اسباب طرب او را فراهم کنند. موسیقی دان که «اهل خرد و قریحه و ذوق است»، بایستی خود را می شکست؛ پای تخت خلیفه می نشست و انواع و اقسام هنرهای خویش را نثار می کرد تا خلیفه از حالت افسردگی که لازمه خونریزی ها، قساوت ها و خباثت های وی بود، بیرون می آمد! این، وضعیت موسیقی دربار خلفا و امرای عرب بود. عین همین قضیه، در مورد سلاطین ایران هم صدق می کند. پادشاهانی که اهل موسیقی لهو بوده و دربارهای موسیقی طلب داشته اند، کم نیستند که از آن جمله می توان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد.

توجه می کنید که موسیقی در خدمت چه جریان ها و کسانی بوده است. این که می بینید در کلمات فقها، موسیقی، مقوله ای حرام و ممنوع و دست نزدنی و نزدیک نشدنی است، به همین خاطر است.

موسیقی متعالی

حرف من با شما موسیقی دان ها این است که موسیقی را به سمت معنا و هدف های متعالی ببرید؛ هدف هایی فراتر از هدف عیاشی فلان عاشق کذایی که بهمان معشوقه کذایی او را دوست می داشته و چون مورد بی اعتنایی وی قرار گرفته و دلش شکسته است، می خواهد پای فلان ساز بنشیند و بر اثر آهنگ و ترانه سوزناک، اشکی از ره فراق بریزد! چنین هدفی در استعمال موسیقی، ارزشمند نیست. چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر، بسازند و بخوانند و بنوازند و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را که اعتبار موسیقی است، چنین خوار و ذلیل کنند! ارزش و هدف و تعالی در موسیقی، این نیست. موسیقی متعالی، موسیقی ای است که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت می شود موسیقی را پاک و مقدس نامید؛ آن وقت می شود ما هم مثل غربی ها کنسرتی داشته باشیم (عنوانش را مثلاً «محفل خوانندگی» بگذاریم تا اصطلاح غربی به کار نبرده باشیم) تا مردم اعم از معمولی و متدین، بلیت تهیه کنند و برای شنیدن ساز و آواز شما، به آن محفل بیایند. توجهی که بعد از پیروزی انقلاب، بایستی از طرف دست اندرکاران موسیقی نسبت به موسیقی صورت می گرفت، نگرفت. این بدان معنا نیست که کارهای خوبی انجام نشده است؛ مسلماً شده است که ما این جا می نشینیم و به کار شما گوش می سپاریم. بنده آدمی نیستم که اگر موسیقی حرامی نواخته شد، بنشینیم و به آن گوش بسپارم. آن چه در این مقوله، حرام بوده، هنوز هم حرام است. در برخورد با حرام هم جای ملاحظه نیست و من هم به عنوان فردی متشرع که ملاکم فقه است، ملاحظه کاری نمی کنم؛ منتها تلاش هایی که بعضی از افراد دل سوز و مخلص در زمینه موسیقی از اول انقلاب کرده اند، خوب بوده است و این، البته منهای توجه همه جانبه ای است که گفتیم بایستی می شد؛ اما نشد.

شور بی نهایت

 هنر انسانی، بی نهایت است. اگر به این اصل معتقدید، چه لزومی دارد گوشه های مطربی و لهوی را که موجد تحرکات فیزیکی است، از موسیقی حذف نکنید؟ شما می توانید با حذف آن گوشه های مخرب، گوشه های جدیدی به وجود آورید. کسانی که قبلاً گوشه های کذا را وضع، تبیین و تدوین کرده اند، مگر بالاتر از شما بوده اند؟ آنها، البته، انسان های با ذوق و دانشی بوده اند؛ چنان که شما هم هستید. من دعوت به غم انگیز بودن و بی ذوقی نمی کنم؛ بلکه دعوت من به متعالی شدن و پدیده موسیقی را از ابتلائات مادی بشر بیرون کشیدن و فراتر آوردن است. امیدوارم به این دعوت، جواب مثبت داده شود و موسیقی را به سمت متعالی شدن سوق دهید. اگر شما هم اقدام نکنید، بالاخره گروهی می آیند و به این روش تکاملی، عمل می کنند. به هرحال، بشر در زندگی، ناگزیر از تکامل است. در زمینه موسیقی، باید آثاری پدید آورد که برای ملت ها و انسان های صاحب اندیشه و خردمند، راهگشا باشد والا این که هر آدم بی سر و پا و هر لات عرق خوری از موسیقی التذاذی ببرد و خیال کند ویژه او ساخته شده است، ارزش و اهمیتی ندارد. موسیقی ای ارزشمند است که انسان های خردمند و صاحب اندیشه و افرادی که یک حرکت و تشخیصشان گاهی دنیایی را تکان می دهد، از آن بهره ببرند و استفاده کنند. به یاد دارم که در زمان گذشته که ما مشغول مبارزه بودیم، یک وقت بحث از موسیقی و سمفونی های بتهوون پیش آمد؛ از برخی مطلعین شنیدم که شور «علیاف»، در جنگ جهانی، باعث نجات شوروی شده بود! از همین آهنگ شور موسیقی شما، آهنگ ساز و نوازنده ای در شوروی، قطعه ای ساخته که ملتی را تکان داده است. من اگر چه «علیاف» را نمی شناسم و شور او را نشنیده ام؛ اما می دانم «شور» چیست و می دانم که انسانی با قریحه، می تواند با یک آهنگ، ملتی را منقلب کند و تکان دهد. به دنبال مسائلی چنین، در وادی موسیقی باشید.


منبع:  مجله:پرسمان-دیماه سال 1384 ، شماره 40

برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، حضرت آیةالله خامنه ای
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین