کد خبر: ۳۱۵۲۸
تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۸۴ - ۱۳:۴۹
واکاوی علت اعتراض جهانی به احمدی نژاد

اسرائیل و سپهر جهانی

آفتاب‌‌نیوز : از نظر امریکا نیز ایران، مادام که موجودیت اسرائیل را به صورت رسمی و یا تحمل غیر رسمی نپذیرد، مغضوب خواهد ماند.
در دو ماه گذشته، رئیس جمهور ایران دوبار علیه موجودیت اسرائیل سخن گفته و هر دوبار بازیگران عمده جهان به آن واکنش نشان داده اند. سخنان دوم احمدی نژاد که در هفته گذشته در مکه ایراد شد با وجود آن که ملایم تر از سخنان قبلی بود، باز هم واکنش هایی برانگیخت و حتی سوئیس که کمتر در منازعات سیاسی جهان مداخله می کند، به صف معترضان و منتقدان پیوست. 

علت این حساسیت و موضع کما بیش هماهنگ کشورهای جهان در حمایت از اسرائیل چیست؟ چرا مساله اسرائیل نسبت به چند سال پیش حساس تر شده است؟ 

از زمان فروپاشی اتحاد شوروی تاکنون، هنوز جهان در وضع بی نظمی به سر می برد و با امحای هنجارها و قواعد پیشین روابط بین الملل، هنجارها و قواعد جدید یا اساسا ایجاد نشده اند و یا اینکه دست کم به مرحله استقرار نرسیده اند. در نظم پیشین که عمدتا متاثر از آموزه های رئالیستی روابط بین الملل بود، بین اردوگاه غرب یا اتحاد کاپیتالیستی به رهبری ایالات متحده و اردوگاه شرق یا اتحاد سوسیالیستی به رهبری شوروی توازنی برقرار شده بود که به گمان بازیگران عصر جنگ سرد، ضامن صلح بود. در آن نظم، صف آرایی اصلی سیاسی، اقتصادی بود. در یک سوی این صف آرایی دمکراسی، و اقتصاد آزاد و در سوی دیگر دیکتاتوری و اقتصاد بسته و متمرکز قرار داشت. علاوه بر این تفکیک سیاسی، اقتصادی به لحاظ فرهنگی نیز جبهه مشترک مسیحیت کاتولیک ـ پرتستان غرب در برابر جبهه فرهنگی شرقی تر یعنی مسیحیت ارتدوکس صف آرایی کرده بود و از تنها مورد نقض یعنی یونان که بگذریم، بین غرب پیشرفته با بالکان عقب مانده و پاره های گوناگون فرهنگ اسلاوی ـ روسی جنگ فرهنگی در گرفته بود. 

دولت اتحاد شوروی و کشورهای اروپای شرقی به علت تعهد خود به کمونیسم به صورت رسمی مدافع فرهنگ ارتدوکس ـ اسلاوی نبودند اما در عمل رفتار آنها در این چارچوب تمدنی شکل گرفته بود. پاره ای از این جدال فرهنگی به مساله یهود و فلسطین مربوط می شد. یهودیان تا پیش از جنگ جهانی دوم در هر دو حوزه فرهنگی مسیحی تحت فشار بودند. اما پس از جنگ و تشکیل اسرائیل روندی دیگر بر غرب حاکم شد. غرب پروتستان و کاتولیک برای رهایی از عذاب وجدان تاریخی خود و ایضا برای حل مسائل سیاسی داخلی خود، چاره کار را در متشکل کردن یهودیان در سرزمینی دید که پیشینه مذهبی داشت. به همین علت یهودیان جهان با کمک غرب، به فلسطین گسیل شدند. اما رفتار روسیه شوروی در آن مقطع پارادوکسیکال ( متناقض نما) بود. 

رژیم کمونیستی شوروی با الهام از سپهر فرهنگی روسیه مایل بود که از یهودیان دفاع کند اما به علت دغدغه های ایدئولوژیک و شاید بیش از آن پیگیری منافع روسیه در خاورمیانه درکنار اعراب و فسلطینی ها ایستاده بود. تا زمان فروپاشی شوروی، سیاست رهبران کرملین شناسایی رسمی اسرائیل و در عین حال تجهیز و تسلیح بخشی از اعراب و فلسطینی ها در برابر اسرائیل و اردوگاه غرب بود. 

البته حمایت شوروی از اعراب و فلسطینی ها هیچ گاه به حدی نرسید که غرب آن را عبور از خط قرمز خود تلقی کند. یعنی این که شوروی حداکثر در پی مهار اسرائیل بود و هرگز به صورت رسمی و اعلام شده و یا در عمل، اقدامی که معطوف به محو اسرائیل باشد از خود نشان نداد. 

در دهه ای که اتحاد شوروی فروپاشید، پاره ای بحران های منطقه ای پیرامون اتحاد شوروی شکل گرفت که نتایج برآمده از آنها بر رفتار بین المللی و منطقه ای روسیه تاثیر گذاشت.
نخستین بحران، حمله عراق به کویت و متعاقب آن تهاجم امریکا به عراق بود. در آن بحران، اتحاد شوروی که هنوز رسما دچار فروپاشی نشده بود، نتوانست از متحد قدیمی خود دفاع کند و حکومت صدام حسین پس از جنگی کوتاه و قاطع، حاکمیت خود را بر شمال و جنوب عراق از دست داد. 

در پی این ضربه اخلاقی و حیثیتی به روسیه و فروپاشی اتحاد شوروی که یک سال پس از آن رخ داد، سپهر سیاسی و فرهنگی روسیه در زمینه های مختلف از جمله نحوه مواجهه با مساله فلسطین تغییر کرد. زیرا پس از فروپاشی شوروی از اقتدار کلیسای ارتدوکس و به تبع آن داعیه جهانی شعبه سوم مسیحیت در جهان کاسته شد. 

در این صورتبندی تازه، دیگر روسیه، از کلیسا انتظار رفتار مستقل در برابر کلیساهای کاتولیک و پروتستان نداشت و کلیسای ضعیف شده روسیه در عمل به پاره ای از مسیحیت جهانی تبدیل شد. بر اثر این تحول، دغدغه های ایدئولوژیک روسیه در زمینه دفاع از آرمان آزادی فلسطین کاهش یافت و موضع دولت و کلیسا که هر دو تضعیف شده بودند، به یکدیگر و لاجرم به کلیسای جهانی نزدیک تر شد. برنده اصلی این تغییر، اسرائیل بود که حامی اصلی دشمنانش در عصر جنگ سرد به رژیمی هوادار اسرائیل یا دست کم بی طرف تبدیل شد. 

با تشکیل گروهی چهار وجهی متشکل از سازمان ملل، امریکا، اروپا و روسیه برای پیگیری مسائل خاورمیانه، روسیه از یک دهه پیش عملا به پاره ای از نظم جهانی تبدیل و هژمونی ایالات متحده را به رسمیت شناخت. 

متعاقب این تحولات، انفجارهای 11 سپتامبر، سرنگونی رژیم های طالبان و صدام حسین در افغانستان و عراق رخ داد و در پی آنها روند مذاکرات صلح بین فلسطینی ها و اسرائیل شتاب بیشتری گرفت. این مذاکرات در نهایت به خروج کامل اسرائیل از غزه و خروج محدود از کرانه باختری انجامید و امیدواری جهانی نسبت به مصالحه در فلسطین را افزایش داد. اکنون مساله فلسطین به نوعی مساله مشترک همه جهان است و بازیگران موثر بین المللی در پی یافتن راهی هستند که مسلمانان فلسطینی به سرزمین و یهودیان به امنیت دست یابند. به همین علت هر سخنی که تهدید کننده این هدف تلقی شود، تهاجم به صلح جهانی انگاشته می شود و واکنش بر می انگیزد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین