آفتابنیوز : به هر حال انتخابات 24آذرماه گذشته نشان داد آمريكا نمي تواند بيش از اين مانع پيدايي عراق جديد شود. اينك مجلس 275 نفره عراق توسط 140 مسلمان معتقد و اصولگرا، 60كرد كه رابطه اي ممتاز با ايران دارند، 40 سني عرب كه اكثريت آنان هم خواهان استقلال و اسلاميت كشور خود هستند، تشكيل مي شود و از دل آن دولت (رئيس جمهور، نخست وزيران، كابينه و نيروهاي مسلح) و قوه قضائيه متولد مي شوند.
آمريكا در اين ميان طبعا بايد اعلام كند كه كار نظاميان خارجي در عراق به پايان رسيده است و از فرداي تشكيل مجلس و دولت جديد و دائمي عراق، فشارها از درون و بيرون آمريكا براي خروج اشغالگران از عراق شدت مي گيرد و «بوش» ناچار است به آن تن بدهد و تا چند ماه آينده بخش اعظم نيروهايش را از عراق بيرون ببرد. اكنون در آمريكا همه نيروهاي سياسي -از احزاب دمكرات و جمهوري خواه- بر خروج اتفاق نظر دارند، در اين ميان، «دمكرات ها» خواهان ارائه جدول زماني خروج در شب ژانويه -به عنوان عيدي دولت به مردم- و جمهوري خواهان خواستار خروج بدون سروصدا و بصورت كاملا تدريجي شده اند. در اين ميان نئوجمهوري خواهاني نظير «هنري كيسينجر»- وزير خارجه آمريكا در زمان رياست جمهوري نيكسون- گفته اند زمان به هيچ وجه مناسب خروج نيست چرا كه؛
1-دوستان بين المللي و منطقه اي آمريكا نسبت به درستي تصميم گيري دستگاه سياست خارجي آمريكا ترديد مي كنند و از اين پس در هيچ موضوع بين المللي در كنار آمريكا نخواهند ايستاد.
2-خروج از عراق در شرايطي كه يك حكومت مذهبي در آنجا بر سر كار آمده (و اين «اولين حكومت مذهبي در جهان عرب» است)، اسلام خواهان در كشورهاي ديگر را براي بدست گرفتن قدرت تحريك مي كند.
3-خروج ناشي از شكست در عراق، جريان «نئومحافظه كاران» را در آمريكا براي هميشه دفن و آمريكا را وادار مي كند كه بسياري از صحنه هاي جهاني -بخصوص نقاط حساس خاورميانه- را به رقباي خود واگذارد.
4-تشكيل حكومت و جامعه مذهبي در عراق و ائتلاف طبيعي آن با جمهوري اسلامي ايران و اتصال آن به فلسطين (از طريق سوريه و لبنان) موقعيت ژئواستراتژيك منطقه را كاملا به نفع ايران و به ضرر آمريكا دگرگون مي كند. تشكيل مجموعه اي با اين گستردگي هر تحولي در خاورميانه عربي و اسلامي را تحت تأثير مستقيم خود قرار مي دهد.
اين موارد نشان مي دهد آمريكا با بزرگترين بحران -در تصميم و در عمل- در طول چند دهه گذشته مواجه شده است. آمريكايي ها ناچار به ترك عراق هستند و در عين حال شرايط به هيچ وجه براي آنها «قابل تحمل» نيست. حالا سؤال اين است كه آمريكا چه «روزنه»هايي براي التيام شرايط نامطلوب خود در پيش رو دارد و احتمالا چه خواهد كرد؟ با مروري بر نشانه ها در مي يابيم كه:
الف-آمريكايي ها وانمود مي كنند كه «قصد بهم زدن بازي» را دارند ولي منظورشان اين نيست كه واقعا نتايج انتخاباتي عراق را دگرگون نمايند چون اين كار اساسا امكان پذير نيست. اين انتخابات توسط دولت اصولگراي ابراهيم جعفري برگزار نشده است تا بتوان با «واردكردن اتهام»، آن را دگرگون كرد. انتخابات توسط يك «كميسارياي عالي» تحت مديريت سازمان ملل برگزار شده و همه 21ائتلاف انتخاباتي عراق نمايندگاني در حوزه هاي رأي گيري داشته اند. هدف آمريكا اين است كه اصولگرايان را بترساند و آنان را وادار به «توافق با آمريكا و ديگر مخالفانش» كند. اين اقدام -اگر پذيرفته شود كه نمي شود- به زعم آمريكايي ها چند ويژگي دارد: الف: با ورود سكولارها به دولت جنبه مذهبي نظام سياسي عراق، تحت تاثير سكولاريزم، «بدنما» مي شود؛ ب: دولت اصولگرا همواره گرفتار كشمكش داخلي است و ظرفيت همگرايي اسلامي- منطقه اي آن تحليل مي رود؛ ج: توافق اوليه مي تواند توافق هاي بعدي -كه مطلوب آمريكا هستند- را در پي داشته باشد.
نئومحافظه كاران آمريكا براي رسيدن به اين هدف فعاليت فشرده اي را- توأم با سراسيمگي و آشفتگي- دنبال كرده اند سفر معاون رئيس جمهور آمريكا- ديك چني- به عراق، آزادكردن 30بعثي از زندان، كمك فراوان مالي به علاوي و اعلام آن توسط محافل آمريكايي و ديدارهاي پي در پي سفير آمريكا با رئيس جمهور و نخست وزير عراق همه با اين هدف صورت مي گيرد. اما آيا بطور واقعي اين اقدامات نتيجه انتخاباتي 24آذرماه را دگرگون مي كند؟ بدون شك، پاسخ منفي است اما اگر اصولگرايان تحت تأثير عمليات رواني آمريكا قرار بگيرند شرايط مطلوبتري براي آمريكا و همپيمانان عراقي آن رقم مي خورد.
ب -آمريكا اگر نتواند بازي «واداركردن حريف به ارائه بازي مطلوب!» را پيش ببرد، سعي مي كند عراق اصولگرا را در يك مثلث قرار دهد به گونه اي كه هر ضلع آن، ضلع ديگر آن را خنثي كند. هندسه اي كه آمريكا -در شرايط نااميدي- به آن فكر مي كند اين است: دولت مذهبي، تداوم ترور، محدوديت بين المللي.
دقيقا از همين رو هنري كيسينجر يك روز پس از اعلام اوليه نتايج انتخابات عراق در مقاله اي كه واشنگتن پست آن را درج كرد، نوشت: «هرج و مرج با انتخابات برطرف نمي شود» و براي هم سطح نشان دادن تروريسم و دولت مذهبي نوشت: «وجه تندروي اسلامي فقط تروريسم نيست، نفي سكولاريزم مشكل مهمتري است» و نتيجه گرفت كه: «اگر بنيادگرايان -يعني اسلام گرايان- (حتي) در قطعه اي از عراق حكومت تشكيل دهند و يا اگر هرج و مرج -يعني تروريسم- ادامه يابد، خروج نظاميان آمريكا از عراق «براساس جدول زماني» يا «براساس راهبرد و متناسب با تحولات» به مصلحت نيست».
ج-راهبرد ديگر براي آمريكا، «اختلاف افكني» است. آمريكايي ها در اين ميان به سه اختلاف چشم دوخته اند؛ اختلاف شيعه عرب و سني عرب، اختلاف شيعه و كرد و اختلاف شيعه و شيعه. طبعاً براي تحقق اين راهبرد هر مسئله تاريخي يا جغرافيايي يا مذهبي و يا سياسي مي تواند يك دستاويز به حساب آيد. اما در اين بين آنان به اختلاف كردها و شيعيان و نيز اختلاف شيعيان با شيعيان بيشتر چشم دوخته اند. كردها و شيعيان در طول دوسال گذشته و بخصوص در جريان دوره ده ماهه گذار -فاصله بين دو انتخابات مجلس- همكاري نزديكي با هم داشته اند، جدايي اين دو، دولت اصولگرا را تضعيف مي كند اما از آن مهمتر اختلاف گروههاي شيعه با يكديگر و فعال كردن گروهي عليه گروه ديگر است.
موارد سه گانه فوق بيان كننده آن است كه اصولگرايان نبايد كار را تمام شده فرض كرده و جمع آوري غنائم پيروزي، آنان را از توطئه هاي دشمنان مشترك غافل كند. هر رفتار واگرا مي تواند بنيان پيروزي اخيرشان را به مخاطره اندازد. بر همين اساس 20گروه اصولگرا بايد نه تنها دايره ائتلاف كنوني را حفظ كنند بلكه آن را توسعه دهند و همكاري با ساير گروهها از جمله كردها و سني هاي اصولگرا را شروع نمايند.
از آن طرف بايد گفت آمريكا ناچار به ترك عراق است و قاعدتا اين كار بايستي تا چند ماه آينده شروع شود و نيز هرگونه اقدام براي فعال كردن يك ائتلاف منطقه اي عليه نظام سياسي عراق محكوم به شكست است چرا كه در اين صورت به همان ميزان جبهه اي براي كمك به عراق شكل مي گيرد و براي دولت عراق شكستن حلقه مخالفان دشوار نيست. نكته ديگر اين است كه همانگونه كه مرجعيت شيعه -حضرت آيت الله سيستاني- نسبت به بروز تقلب هشدار داده، عليه هرگونه اقدام ضدعراقي از سوي مخالفان دولت واكنش نشان خواهد داد و پيروز مي شود همانگونه كه مخالفان اصولگرايي اسلامي در عرض يك سال 16شبكه خبري تلويزيوني در عراق راه انداختند ولي هيچ تأثيري بر جاي نگذاشتند. «عراق امروز» نشان مي دهد، پيروزي اسلام گرايي و شكست و فرار غرب دوروي «سكه خاورميانه» است.
سعدالله زارعي