آفتابنیوز : اناجيل اربعه رواياتي يكسان از تولد مسيح موعود دارند. عيسي در زمان سلطنت هيروديس در شهر بيت اللحم به دنيا آمد. در آن هنگام چند مجوس ستارهشناس از مشرق زمين به اورشليم آمده، پرسيدند: «كجاست آن كودكي كه بايد پادشاه يهوديه گردد؟ ما ستاره او را در سرزمينهاي دوردست شرق ديدهايم و آمدهايم تا او را ستايش كنيم.» (متي، باب 2) در آن زمان اوگوستوس، امپراتور روم، فرمان داد تا مردم را در سرزمينهاي تحت سلطه امپراتوري سرشماري كند. اين سرشماري زماني صورت گرفت كه كرينيوس، از جانب امپراتور، فرماندار سوريه بود. براي شركت در سرشماري، هرشخص ميبايست به شهر آبا و اجدادي خود ميرفت. از اين رو، يوسف - نامزد مريم - نيز از شهر ناصره در استان جليل، به زادگاه داوود پادشاه يعني بيت اللحم در استان يهوديه رفت. زيرا او از نسل داوود پادشاه بود. مريم نيز كه در عقد يوسف بود و آخرين روزهاي بارداري خود را ميگذراند همراه او بود. هنگامي كه در بيتاللحم بودند وقت وضع حمل مريم فرارسيد و نخستين فرزند خود را كه پسر بود به دنيا آورد و او را در قنداقي پيچيد و در آخوري خوابانيد، زيرا در مسافرخانه آنجا براي ايشان جا نبود. (لوقا، 2.) بدينسان منجي يهود - پادشاه يهوديه - در آخوري به دنيا آمد تا آغازگر راهي باشد كه بر تثليث ايمان، اميد و عشق استوار است.
كريسمس تبلور يادمان اين واقعه بزرگ در اعصار و قرون متمادي و تجسم اين بشارت عظيم در روح و فكر انسان ديروز و امروز و فرداست.
فرهنگهاي مختلف در چهارسوي گيتي پهناور، پهنه پاسداري از پاكترين پيوند انسان با بشارت ميلادي هستند كه تكرارش در هر سال، رجوعي است به چشمه زلال معنويت در اين عالم غوطهور در ماديات و جسمانيات. كريسمس از بعد روحاني و معنوي واجد ويژگي زنگارزدايي از ناخالصيها و از بعد زيباشناسي حامل پيام شاديآفريني وجمالگرايي است. درختان كاج سرسبز - نماد حيات در اين فصل سرد - مزين به بلورها و چراغهاي رنگي - نماد تلون در اين عصر بيرنگ - هر يك علاوه بر تفرج ذات عامل حفظ طراوت است.
سانتاكلاوس (بابانوئل) اسقف كليساي ميرا (در تركيه) بود. روحاني كه سه شب متوالي با گوزنهاي خود به شهر باري ايتاليا رفت تا هزينه عروسي سه دختر يك نجيبزاده ايتاليايي را تامين كند. كشيشان هلندي و بلژيكي به تقليد از وي، پس از مرگش سنت هديه دادن به كودكان را پاس داشتند تا اينكه اسقف «ميرا» در فرهنگهاي مختلف ناميرا و شد نماد كريسمس. امروز هزاران سانتاكلاوس براي كودكان موسپيدان سرخ جامهاي هستند كه از ناكجاآبادي سرد و پربرف ميآيند تا دلها را آباد و گرم كنند. كريسمس پاسداشت حرمت انسان و تكريم وي فارغ از نژاد و موقعيت اجتماعي و اقتصادي اوست، زمانهاي كه در آن بخشش بابانوئل شامل حال همه است و همه حق شاد بودن و شاد زيستن دارند.
نمادهاي كريسمس به رغم تفاوت فرهنگها و به زعم سلطنت مدرنيسم همچنان پويايي و پايايي خود را حفظ كردهاند. در برخي مناطق درختان مصنوعي جاي كاجهاي طبيعي را گرفتهاند، اما اين امر نه نشان از جايگزيني نمادي ديگر كه حاكي از جانشيني موادي ديگر است. كريسمس اما جشن عيش و نوش نيست كه وقفهاي است در شتاب زمان و دستگيرهاي كه با توسل به آن، انسان به جايگاه ابدي و ازلي خويش فراخوانده ميشود - حضور درمقام مخلوع عبارتگر و ستايش خالق معبود - گرچه سالهاست كه حاشيهها و آدابي به اقتضاي زمان و پيشرفت انسان بر كريسمس افزوده شده اما روح آن همچنان پرداوم و باقوام مانده است.
كريسمس هنگامه بازانديشي يك سؤال جاودان است. علت ظهور مسيح، تصليب وي، رستاخيزش و بازگشت مجدد او؟ مسيح در اين باور بركت و نعمت بزرگي است كه از جانب پدر آسماني به انسان عطا شده تا از معبر صليب وي، گناهان پاك شده و زندگي مجددي - اين بار فارغ از گناه آدم و حوا - آغاز شود و بار گناهي كه انسان را از بهشت راند از سرنوشت بشر رانده شود تا بارديگر درهاي بهشت هويدا گشته و يا مجازات انسان به علت گناهي باشد كه خود كرده است.
آنچه درباره كريسمس در ايران و برخي سرزمينهاي شرقي مغفول و مبهم مانده همانا زمان برگزاري است. كريسمس به اين صورت كه در جوامع غربي و از سوي كليساي كاتوليك در روز 25 دسامبر جشن گرفته ميشود در بين هواداران برخي كليساهاي شرقي و از جمله چندين كليساي ارتدوكس و ارامنه جشني غايب است، زادروز مسيح در بين اين دسته از هواداران مسيحيت در روز ششم ژانويه جشن گرفته ميشود و آن روزي است كه با روز غسل تعميد عيسي در رود اردن در30 سالگي وي و آغاز رسالت الهياش تقارن يافته است. تفاوت در زمان برگزاري جشن ميلاد به معناي تفاوت در رعايت آداب و سنن آن نيست، كه نمادهاي زادروز مسيح و سال نو همچون درخت كاج، بابانوئل و شام عيد در بين همه مسيحيان مشترك است.
لازم به ذكر است كه مبناي تفاوت برگزاري كريسمس اختلاف مذهبي و ناشي از چندگانگي روايت ديني نيست، چه اين كه در سالهاي ابتدايي رسمي شدن آيين مسيحيت روز ششم ژانويه در تقويم تمامي كليساها زادروز مسيح و غسل تعميد وي مرقوم بود اما به تدريج كليساي كاتوليك زادروز مسيح را به 25 دسامبر- روز تولد ميترا، خداي مهر- انتقال داد و اين دو را به هم پيوند داد. پس از آن كه ميترائيسم از فراز تمدنهاي غربي و شرقي به حاشيه رفت روز ميلاد مسيح همان 25 دسامبر ابقا شد ولي كليساهاي شرقي كه قائل به انتقال اين روز و برگزاري كريسمس نشدند همچنان رويه خود مبني بر برگزاري جشن ميلاد در ششم ژانويه را استمرار دادند.
ذكر اين واقعيت پاسخ به پرسشها و شفافسازي ابهامات گوناگوني است كه بين سه شاخه آيين مسيحيت - ارتدوكس، كاتوليك و پروتستان - هيچ اختلاف مذهبي منشعب از كتاب مقدس و جلوههاي عقيدتي وجود ندارد، فقط در برگزاري برخي آداب ديني تفاوت ديده ميشود كه آن هم در سطح تفاوت باقي مانده و نه در حد اختلاف. با اين وصف ارامنه ايران - به همراه پيروان برخي كليساهاي شرقي كريسمس را جشن نميگيرند اما آشوريان و كلدانيان از برگزاركنندگان اين جشن هستند، به همراه آن پيروان كليساي كاتوليك در ايران نيز كريسمس را جشن ميگيرد.
كريسمس به هر روي جشن زايش است و فصل پالايش ذهن و آرايش بركت. فرخنده و مبارك باد.