آفتابنیوز : استفن کینزر، نویسنده کتاب «همه مردان شاه» نوشته است: که این روزها درخاورمیانه تنها ٢ قدرت مسلمان به چشم میخورد که سیر وقایع به ناگاه آنها را در آستانه رویارویی با یکدیگر قرار داده است. دوست قدیمی ما، عربستانسعودی درهفتهای که گذشت، حکم اعدام شماری از محکومانش را اجرا کرد، اقدامی که پیشتر نیز شاهد آن بودهایم. در بین قربانیان نام یک روحانی برجسته شیعیان نیز به چشم میخورد. ایران که قلب تپنده تشیع درجهان اسلام است، از این اقدام سخت برافروخت. برخی ایرانیان خشمگین سفارت عربستان در تهران را تخریب کردند و روز پس از آن عربستانسعودی روابط دیپلماتیک خود با تهران را قطع کرد.
درچنین شرایطی آمریکا باید از هر اقدامی درجهت جانبداری از طرفین دعوا میان ٢ نماینده اصلی شیعه و سنی درخاورمیانه اجتناب کند اما با نگاهی به تاریخ باید گفت که اگر آمریکا آیندهنگر باشد، باید در روابط خود چرخشی صورت دهد و از عربستانسعودی، دوست قدیمی خود به ایران که شریک منطقیتری است، روی آورد. دلیل این امر نیز بسیار ساده است: منافع امنیتی آمریکا بیشتر به ایران نزدیکتر است تا عربستان. اکثر مشکلات خاورمیانه از سرزمینهای آشفته و فاقد حاکمیت سربرمیآورد، مناطق مورد مناقشهای در عراق، سوریه، فلسطین، لیبی و دیگر کشورهایی که مردم در مناطقی به دور از دسترس دولتهای مشروع زندگی میکنند، مثالهایی از این دست هستند. اما شرایط در بحران اخیر متفاوت است و درجریان آن ٢ کشور باثبات رویاروی یکدیگر قرار گرفتهاند.
اما در این میان جانبداری از عربستانسعودی اقدامی فاجعهبار خواهد بود. درمقایسه با ٢ کشور باید اذعان کرد که به لحاظ نظامی هیچگونه تطابقی میان این دو وجود ندارد. ارتش عربستانسعودی یکی از مجهزترین نیروهای مسلح جهان به شمار میرود. دولت ریاض مبالغی هنگفتی را صرف خریداری پیشرفتهترین سیستمهای جنگی جهان کردهاند که بخش اعظم آن توسط صنایع تسلیحاتی آمریکا ساخته شدهاند. درسوی دیگر ایرانی قرار دارد که در طول دهههای اخیر شدیدترین تحریمها را تجربه کرده است.
با این حال با افزودن عامل انگیزه به این معادله شرایط متعادل میشود. نفرت سعودیها از فداکاری دیگر بر کسی پوشیده نیست. آنها برای انجام بسیاری از امور کشورشان به استخدام نیروهای خارجی اقدام کردهاند و شمار مردان عربستانی که حاضرند جانشان را برای کشورشان به خطر بیندازند، بسیار اندک است. عربستانسعودی حتی درجنگ یمن نیز برای سازماندهی عملیاتهایش صدها مزدور کلمبیایی را استخدام کرده است. این درحالی است که توان هوایی عربستان تقریبا برای نابودی هر کشوری کفایت میکند. با این حال پیروز جنگ روی زمین مشخص میشود و نقطه ضعف رقتانگیز عربستان نیز همین است.
درسوی دیگر ایرانیان کاملا متفاوتاند. آنها اگر ایمان خود را در معرض خطر ببینند، به سوی میدانهای نبرد هجوم میآورند، حتی اگر تنها سلاحشان تیروکمان باشد. در اینجا تفاوت ٢ کشور درحس میهنپرستی مردمان آنهاست. از تشکیل کشور عربستانسعودی تنها ٨٣سال میگذرد، درحالی که پیشینه کشور ایران به بیش از ٢هزارو٥٠٠سال پیش برمیگردد. دستکم بخشی از انگیزه عربستانسعودی برای به راه انداختن چنین بحرانی واداشتن آمریکا به انتخاب میان یکی از طرفین دعوا بود. با این حال حمایت از عربستانسعودی به نحوی برخلاف منافع آمریکا است.
اما چرا ایران گزینه مناسبتری برای شراکت بلندمدت است؟ شراکت کشورها با آمریکا نیازمند تحقق ٢ شرط است. منافع آنها باید با آمریکا همسو باشد و جامعه آنها نیز باید مشابه جامعه آمریکا باشد و باید گفت که ایران در هر ٢ مورد نسبت به عربستانسعودی برتری دارد.
گذشته از اینها منافع مشترک ایران و آمریکا در مورد بیزاری از گروههای تروریستی سنی با یکدیگر گره خورده است. علاوه بر آن ایران با جمعیت شیعیان در افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و بحرین نیز روابط نزدیکی دارد و در این زمینه هیچ کشور دیگری از میزان نفوذ و جایگاه ایران برخوردار نیست. در مورد آرایش امنیتی منطقه نیز باید عنوان کرد که ثبات درخاورمیانه به سود ایران است چراکه این امر به افزایش نفوذش در این کشورها منجر میشود.
تقریبا تمامی استانداردها حاکی از آن است که جامعه آمریکا به ایران بیشتر شباهت دارد تا عربستان. زنان ایرانی به شدت پویا هستند و دربسیاری از مشاغل فعالیت دارند اما زنان سعودی حتی قادر رانندگی یا مسافرت بدون اجازه مردان خود نیستند. اکثر عاملان حملات ١١ سپتامبر ملیت عربستانی داشتند، درحالی که تهران تنها پایتختی درجهان اسلام بود که مردمش پس از این حملات به گردهمایی دست زدند و برای همدردی با قربانیان آن شمع افروختند. با این حال به نظر نمیرسد رویگردانی ناگهانی آمریکا از عربستانسعودی اقدام عاقلانهای باشد. هر ٢ کشور درخصومت با منافع آمریکا سابقهای طولانی دارند، هرچند که ایران این موضوع را به صورت علنی بیان میکرد و عربستان در خفا به مخالفت میپرداخت و درظاهر خود را دوست آمریکا جلوه میداد. آمریکاییها به این درک رسیدهاند که عربستانسعودی کشوری به شدت سرکوبشده است. حتی بدتر از آن باید گفت که عربستانسعودی سرمایهداران و حامیان مالی اصلی گروههایی نظیر داعش، القاعده و طالبان هستند. آنها حامیان ساخت مساجد و مدارس مذهبی «خیریه» در دهها کشور هستند که در آنها به نوجوانان قرآن و نفرت از آمریکا آموخته میشود. هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه پیشین آمریکا در دوران وزارتش در اظهاراتی درسال ٢٠٠٩ مدعی شد سرنخهایی وجود دارد که نشان میدهد «خیرین عربستانی بخش عمدهای از منابع مالی گروههای تروریستی در سراسر جهان را تأمین میکنند».
این گروههای تروریستی درواقع دشمن اصلی آمریکا در خاورمیانه به شمار میروند و نفرت ایرانیان از آنها حتی بیشتر از آمریکاییها است، چراکه این تروریستها به قتل شیعیان کمر بستهاند. هر سیاستی برای مقابله با بحران فعلی باید با درنظر گرفتن این واقعیتهای اجتنابناپذیر اتخاذ شود.
با این حال عربستانسعودی یکی از بازیگران تعیینکننده در مسیر عبور خاورمیانه از بحران به سوی آینده است و این امر تنها با همکاری با عربستان امکانپذیر است، هرچند که این کشور اقدامات زیادی را درجهت تضعیف امنیت ملی آمریکا صورت داده است. تاختن به عربستان عملی موجه و به لحاظ احساسی رضایتبخش است، اما برای سیاست خارجی آمریکا گزینه چندان هوشمندانهای به نظر نمیرسد، به این خاطر که عربستانسعودی اصلیترین حامی گروههای تروریستی نفرتانگیز است.
هرشخصی که پذیرای ارزشهای روشنگری باشد، دلیلی برای نفرت از عربستان دارد. یک دلیل دیگر نفرت از عربستان نیز دامنزدن دولت آن به شعلههای آتش درخاورمیانه است. با این حال نفرت به تنهایی دلیل کافی برای کنارگذاشتن یک کشور نیست و مقوله تعلقات در دیپلماسی نمیگنجد و آنچه تعیینکننده است، پیشبرد منافع ملی است.
ایالات متحده آمریکا در سال میلادی گذشته با دستیابی به توافق هستهای با ایران موفق به پیشبرد منافع خود شد. درهمین راستا پیشرفت آتی منافع آمریکا برمبنای همین توافق درجهت بهبود روابط با ایران خواهد بود. با این حال آمریکا قادر نیست به عربستانسعودی پشت کند، چراکه هدایت جریان نفرتهای فرقهای درخاورمیانه برعهده این ٢ کشور است. بنابراین ایجاد شکلی از تفاهم میان این ٢ پیششرط خاورمیانه آرام است و باید دیپلماسی آمریکایی را به اتخاذ چنین هدفی تشویق کرد.
منبع: روزنامه شهروند