آفتابنیوز : جدیدترین دور مذاکرات دیپلماتیک میان نمایندگان اروپا و ایران امروز آغاز می شود و احتمالا تا مدتی ادامه خواهد داشت. فضای کلی حاکم بر این مذاکرات چیست؟ آیا احتمال اینکه یاران با توقف برنامه خود موافقت کند وجود دارد؟ خیر، دقیقا این طور نیست زیرا فضای حاکم سرد بوده و الزاما مذاکرات به معنای واقعی نیستند. آنها مذاکراتی در مورد مذاکرات انجام شده و مسائلی هستند که در دورههای بعدی مطرح خواهند شد. اما جالب است که در نظر هر دو طرف به نظر من این مذاکرات الزاما برای حل مساله هسته ای ایران آغاز نشده است بلکه برای رسیدن اجماع جامعه جهانی به در پیش گرفتن اقدامات دیگر صورت می گیرند.
من فکر می کنم که اروپا و امریکا در پشت صحنه مذاکرات امید دارند که ایران آنها را و در نتیجه پیشنهاد روسیه را هم به همراه آن رد کند بنابراین در نشست های بعدی آژانس، روسیه از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت حمایت خواهد کرد. به این ترتیب این مذاکرات از نظر غربی ها بیشتر از این که برای ایران باشد در راستای متقاعد کردن روسیه صورت می گیرد. در نظر ایران این مذاکرات در صدد حل موضوع نیتسند ولی یکبار دیگر می توانند دو دستگی در جامعه جهانی ایجاد کرده و مانع ارجاع ایران شوند زیرا می توان گفت که ایران اکنون در حال مذاکره بوده و نیازی برای ارجاع آن وجود ندارد. نکته مهم این است که هیچ یک از دو طرف به این مذاکرات با امید حل مساله هسته ای نمی نگرند.
متوجه هستم، هنگامی که ما در نوامبر صحبت کردیم، پیشنهاد روسیه هنوز جدی نبود آیا می توانید درباره جزئیات آن صحبت کنید و بگویید تاکنون اعتراضات ایران چه بوده اند؟
خوب در این باره ابهاماتی وجود دارد و مطمئن نیستم که پیشنهادی مستقیم از سوی روسیه وجود داشته باشد بلکه مجموعه ای از نظرات روسیه در این زمینه موجود است. این پیشنهادها شامل انجام مرحله حساسی از چرخه سوخت ایران در خاک روسیه است و ایران می تواند اورانیوم استخراج کرده و کیک زرد تولید کند اما باید سپس آن را به روسیه انتقال دهد تا پس از غنی سازی برای استفاده در بخش انرژی به ایران بازگردانده شود.
سپس سوخت مصرف شده دوباره به روسیه بازگردانده می شود؟ بله درست است.
و ایران به این موضوع اعتراض داشته و نمی خواهد وابسته به کشور دیگری باشد؟ بله، اعتراضات ایران در دو سطح است اول همان طور که شما گفتید در مورد مساله حساس ملی قضیه است و آنها نمی خواهند برای تامین انرژی خود به قدرت های خارجی وابسته باشند. دوم آن که آنها می گویند که ان.پی.تی به کشورهای عضو دست کم به طور ضمن اجازه می دهد که غنی سازی اورانیوم را در خاک خود انجام دهند و این کار البته تحت نظارت های آژانس باید صورت گیرد. این قضیه شامل انصراف از حقوق ان.پی.تی است که ایران آمادگی چنین کاری را ندارد.
مشکلات آژانس با ایران چیست؟ آژانس از فقدان شفافیت کارهای ایران شکایت دارد و نیز عدم پاسخگویی به موقع به آژانس و این که مانع از بازرسی تاسیسات مختلف شده است. در عین حال با اینکه آژانس خواهان ارتقاء سطح همکاری هاست، در میان دو طرف همکاری وجود داشته و بازرسان به کار خود ادامه می دهند.
آژانس در این زمینه هیچ طرفی را راضی نکرده است. امریکا و کسانی که می خواهند ارجاع ایران را ببینند، با عدم یافتن هیچ گونه شواهدی از سوی آژانس در ایران مواجه می شوند و در همان حال آژانس ایران را هم راضی نمی کند چرا که ایران می خواهد بعد از دو سال و نیم بازرسی، آژانس از این بازرسی ها نتیجه گیری کند و بگوید ایران با تعهدات خود هماهنگ بوده و کارنامه شفافی دارد.
به این ترتیب آژانس در میان این دو قرار داشته و رضایت هیچ یک را جلب نکرده است.
از اواسط سال ایران رئیس جمهوری جدید پیدا کرده و او هم با ایدئولوژی محافظه کارانه و ملی گرایانه خود به قدرت رسیده است. آیا شما فکر می کنید که او و همراهانش به سلاح هسته ای برای دفاع از کشورشان نیاز دارند؟
من نمی توانم با قاطعیت بگویم که چنین چیزی در حال توسعه است و باید ابتدا شواهد را کنار هم گذاشت تا نتیجه گرفت. همان طور که گفتم پیشینه رئیس جمهور جدید و حامیان او در جنگ با عراق در دهه 80 نهفته است و جنگ ایدئولوژی، استراتژی و درک آنها از نیازهای ملی را شکل داده است.
یکی از درس هایی که ایران در جنگ گرفت این بود که به ظرفیتی قابل اطمینان نیاز دارد و نمی تواند به معاهدات و نظرات بین المللی اعتماد کند تا منافع ملی آن حفظ شود. ایران باید به خود اتکا داشته باشد و به خودکفایی برسد. این فلسفه خاص می تواند دستیابی به سلاح هسته ای را محتمل تر کند.
من تصور می کنم اظهارات اخیر رئیس جمهوری ایران به حساسیت این موضوع در غرب برای پیدا کردن راه حلی در جهت رفع مشکل ایران افزوده است؟ قطعا همین طور است. چرا اکنون باید چنین اظهاراتی ایراد شوند. باز هم ایران است و همه چیز درباره آن در تردید قرار دارد. او در طول مبارزات خود همواره اعلام می کرد که ایران باید به ریشه انقلاب باز گردد و یکی از متون های عقیدتی انقلاب هم در اسراییل و نامشروع دانستن دولت آن است که نباید اصلا وجود داشته باشد. امادر عین حال ملاحظات سیاست داخلی هم در پس این صحبت ها به چشم می خورند. یکی از کارهایی که در چند ماه گذشته انجام شد تلاش بزرگترهای انقلاب برای محدود کردن احمدی نژاد بود و او در واقع سعی دارد با دنبال کردن راه آیت الله خمینی آنها را در حالت تدافعی قرار دهد. سومین دلیل او برای چنین اظهاراتی این است که در مذاکرات وین نفوذ کند پس این کار در حقیقت ترکیبی از تمایل ایدئولوژیکی به ملاحظات سیاست داخلی است که او هدایت می کند.
متوجه شدیم که او پخش موسیقی غربی را در رادیو و تلویزیون دولتی ایران ممنوع کرده است و این کاری است که هیچ تاثیر جدی ندارد زیرا جوانان ایران همواره از این موسیقی استفاده می کنند؟ بله من تصور می کنم که رادیو دولتی موسیقی غربی را تنها برای نوع آن در میان برنامه به کار می برده و در روند معمول برنامه ها استفاده نمی کرده است.
اما این کار بخشی از همان ایدئولوژی قدیمی است، درست است؟
بله شرایط در حال بازگشت به زمان انقلاب است.
بسیاری از مردم تصور می کنند که گفته های او در واقع جبران اتفاقاتی است که در جنگ ایران و عراق رخ داده و می خواهند ارتشی قومی تر و منسجم تر با در نظر گرفتن نیروی هسته ای ایجاد کنند.
بله اگر شما هم تجربه هشت سال جنگ را داشتید همین کار را انجام می دادید اگر می دانستید که کشور پس از جنگ چه کارهای بی اهمیتی انجام داده و خاطرات و نمادهای آن را فراموش کرده است، اگر تصور می کردید که در تامین امنیت ملی فقدان توجه کافی به درس های جنگ وجود دارد دیگر این کار به نظر غیر عادی نمی آمد. گفته های احمدی نژاد شاید به نظر نوعی افراطی گری مذهبی باشد ولی هنگامی که به شکلی منسجم آن را در نظر می گیرید چندان هم مذهبی نیستند و نوعی ناسیونالیسم را نشان می دهند که از حقوق ایران، تعهدات ملی و پرستیژ ملی کشور دفاع می کنند.
مذاکره امریکا با ایران مفید خواهد بود تا تمام سوالاتی که برای هر دو کشور وجود دارند از بین روند اما اکنون تصور می کنم که واقعا هیچ شانسی برای این کار وجود ندارد این طور نیست؟
خیر، من تصور می کنم امریکا یا ایران تمایلی به این کار ندارند. من آن زمان فکر می کردم که تنها راه حل مساله هسته ای ایران نوعی مذاکره با امریکا به شکلی که کره شمالی انجام داد، باشد که البته در مورد ایران شامل هفت کشور می شود: امریکا، چین، روسیه، ایران و سه کشور اروپایی.
این کار ممکن بود که بر اهداف هسته ای ایران تاثیر بگذارد و شاید هم نگذارد امادر دور جدید دیپلماسی، مجموع انگیزه های آن از نظر ایران نامناسب هستند و تهدیدات آن از نظر ایران چندان اهمیتی ندارند پس احتمال کمی برای چنین راه وجود دارد.
محبوبیت احمدی نژاد پس از شش ماه اکنون در ایران چگونه است؟
من تصور می کنم که تجربیات او مشابه سایر رئیس جمهوری های ایران در دوران پس از جنگ است که ابتدا امید بسیاری به او وجود دارد ولی بعدها او نمی تواند وعده هایش را محقق کند و به این ترتیب محبوبیت او کاهش می یابد. این موضوع در مورد خاتمی و هاشمی هم رخ داد و اکنون هم برای احمدی نژاد در مورد وعده های اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت روی می دهد. به عبارت دیگر آنچه برای او رخ می دهد چندان فرقی با سایرین ندارد و یا حداقل در دوران پس از جنگ این چنین است که نگرانی های داخلی با فشار خارجی همراه می شوند به نظر من هیچ رئیس جمهوری در ایران نمی تواند سیستمی را که به بن بست می رسد بشکند.
آیا این به دلیل قدرت روحانی هاست؟
چنین قدرتی وجود دارد و در سیستم چندین شاخه وجود دارد و منجر به عدم نتیجه گیری دقیق می شود.
آیا این قانون اساسی حکومت ایران است؟ بله، مراکز بسیار قدرت در ایران با یکدیگر رقابت دارند و این علاوه بر شکست های خود احمدی نژاد، فقدان برنامه ریزی اقتصادی، عدم آگاهی از تاثیر سخنانش در کاهش اعتماد سرمایه گذاران بین المللی در این کشور است. برخی از مسائلی که ایران در زمینه هسته ای دارد، سرمایه گذاران به ویژه در بخش نفت و زیر بنایی را ترسانده است. این وضعیت حاصل کارهای خود اوست و مساله ای است که روسای جمهور ایران معمولا پس از رسیدن به قدرت با آن مواجه می شوند و نمی توانند برخی از وعده های انتخاباتی خود را جامعه عمل بپوشانند.