آفتابنیوز : آنچنان که مطرح شده این اعضا به عنوان بازوی نظارتی، مسئول ارائه مستقیم گزارشها و ارزیابیهای قوای سهگانه نظام از عملکرد رسانه ملی به رهبر جمهوری اسلامی هستند؛ اما آیا برای انجام چنین وظیفهای به بودجه 4 میلیارد تومانی نیاز است؟ ازسویی استفادهکنندگان از بودجههای عمومی کشور باید به افکار عمومی پاسخگو باشند؛ آیا اعضای این شورا پاسخگو هستند؟
به گزارش آفتاب، شورای نظارت بر سازمان صداوسیما براساس اصل 175 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است و وظیفهاش نظارت بر کار این سازمان است. اما تعریفِ دقیق نظارتی این شورا چیست؟ چه اهداف و سیاستهایی برای این شورا تعریف شده؟ اختیارات و سیاستگذاریهای اعضایش تا کجاست؟ چه منابع و آماری را برای پیشبرد اهدافش در اختیار دارد؟ آیا انتخاب اعضایی که همگی پستهای مهمی در کشور دارند و به سبب مشغلهی زیاد، برای نظارت بر سازمانی عریض و طویل که مهمترین ابزار رسانه جمعی کشور محسوب میشود؛ مناسب است و آیا آنها میتوانند کاری از پیش ببرند؟ آیا مشخص است بودجه چند میلیاردی این شورا با شش نفر عضو چگونه و کجا هزینه میشود؟ آیا سالیانه گزارش عملکردی از این شورا در اختیار مردم قرار میگیرد که میزان تاثیرگذاریاش مشخص شود؟
شورای نظارت بر سازمان صداوسیما متشکل از شش نفر است شامل: دو نفر به انتخاب رئیسجمهور کشور، ۲ نفر به انتخاب رئیس قوهٔ قضائیه و ۲ نفر به انتخاب مجلس شورای اسلامی است که به عنوان بازوی نظارتی، مسئول ارائه مستقیم گزارشها و ارزیابیهای قوای سهگانه نظام از عملکرد رسانه ملی به رهبر جمهوری اسلامی هستند. درحال حاضر ابراهیم رییسی و محمدجواد لاریجانی از طرف قوهٔ قضائیه، رحمانی فضلی و حسامالدین آشنا از طرف قوهٔ مجریه و سیدرمضان شجاعی کیاسری و حجتالاسلام مفید کیایینژاد به انتخاب قوهٔ مقننه؛ درکنار محمدحسین صوفی در سمت دبیر اعضای فعلی این شورا هستند که بر عملکرد سازمان صداوسیما نظارت دارند.
در لایحهای که دولت برای بودجه سال آینده تقدیم مجلس کرده است؛ بودجه پیشنهادی برای این شورای 4 میلیارد و 468 میلیون تومان بوده است. این بودجه نسبت به امسال 16.4 درصد رشد را نشان میدهد. اما به واقع این بودجه چگونه و کجا هزینه میشود؟ آیا صرف هزینههای جاری و حقوق اعضا میشود یا برای مسائل تحقیقاتی و نظارت بر عملکردسازمان خرج میشود؟ گویا وظیفه اصلی این شورا ارائه مستقیم گزارشها و ارزیابیهای قوای سهگانه نظام از عملکرد رسانه ملی به رهبر جمهوری اسلامی است. آیا چنین وظیفهای به چنین بودجهای نیاز دارد؟ اگر وظایف دیگری برای این شورا تعریف شده؛ چگونه است که گزارشی از عملکرد آن ارائه نمیشود؟
اسماعیل قدیمی (مدرس دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات) درباره وظایف شورای نظارت بر سازمان صداوسیما به ایلنا میگوید: اگر شورایی بخواهد به یک سازمان عمومی که وظیفه اطلاعرسانی و تنویر افکار عمومی را عهدهدار است؛ اعمال نظارت کند به یقین باید صد در صد اعضایش اشراف کامل بر قوانین حاکم بر جامعه، مقررات، جنبههای حقوقی، گزارش عملکرد سازمان داشته باشند. این شورا باید توانایی اعمال نفوذ را نیز دارا باشد و در سیاستها، راهبردها، برنامهها و جهتگیریهای صداوسیما تاثیرگذار باشد.
وی بر این اعتقاد است که تجربههای سالهای گذشته نشانگر این موضوع است که تمام شوراهای این چنینی از نظر ساختار، وظایف، اختیار، تخصص، فرصت و وقتی که میگذارند؛ عملکرد موفقی نداشتهاند.
قدیمی با اشاره به دلایل این اتفاق می گوید: بسیاری از اعضای چنین شوراهایی سمتهای تشریفاتی دارند و در بیشتر موارد نه تنها اشراف کافی بر مسائل را ندارند بلکه از لحاظ اختیارات نیز از حق دخالت در برنامهریزیها، سیاستگذاریها، اطلاعات و تحیل بیبهرهاند و اختیار تغییر مسیر را ندارند.
این پژوهشگر ارتباطات ادامه میدهد: به همین دلیل است که شاهد عملکردی حرفهای از صداوسیما و دیگر سازمانهای مشابه با وجود چنین شوراهای نظارتی نیستیم. و این وضعیت باعث ضربه به نظام و بهوجود آمدن سوءظن در مردم خواهد شد و احساس ضعفی در افکار عمومی ایجاد میشود که این شوراها با بودجههای میلیاردی در اختیار دارند؛ چه میکنند؟
وی با اشاره به اینکه طبیعتا تعیین شورا، تعیین ساختارهای اجرایی و تعیین ساختارهای نظارتی دارای یک فلسفه و منطقیست؛ میافزاید: متاسفانه؛ از یکسو اعضای عموم این شوراها به خصوص شورای نظارت؛ به شدت مشغلههای دیگری دارند و از دیگرسو فاقد یک بدنه کارشناسیاند که علاوه بر اشراف داشتن روی حوزهای خاص و حوزههای سیاستی و نظارتی به اطلاعات و آمار نیز دسترسی داشته باشند و از اختیار لازم هم برخوردار باشند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه میدهد: به عنوان مثال کسی که از قوه قضاییه یا مجریه در این شورا عضو است الزامی برای شناخت زبان رسانهها، تئوریهای رسانهای، اقتضائات و نقش رسانهها ندارد. ارتباط جمعی در تمام دنیا نهاد است و این نهاد توانایی ارزشگذاری، هنجارسازی، هنجارشکنی را دارد زیرا یک نهاد رسمی اجتماعی است و از قدرت نفوذ و تغییر برخوردار است.
وی با ابراز تاسف از اینکه در بسیاری از اوقات اعضا؛ فاقد چنین اطلاعاتی هستند؛ ادامه میدهد: این شوراها حتی از حضور و پشتوانه کارشناسان نیز بیبهرهاند. تاکیدم دارم که بخشی از مجموعههای مدیریتی در هر قلمروی فرهنگی، سیاسی یا اجتماعی باید کارشناسی باشد که اگر مدیران اشراف کافی را در یک زمینه خاص ندارند؛ اطلاعات کافی را از کارشناسان بهدست آورند.
قدیمی درباره فلسفه وجودی این شورا با ساختار کنونی؛ میگوید: من فکر میکنم فلسفه وجودیاش این است که بر عملکرد صداوسیما مبتنی بر قانون اساسی، قوانین عمومی و قوانین ویژه هر نهاد و سازمانی نظارت داشته باشد.
وی ادامه میدهد: کار شورای نظارتی این است که اهداف، سیاستها و راهبردهایی برایش تعیین شود. اما این شورا تا چه اندازه به اهدافی که برایش تعیین شده؛ رسیده؟ یکی دیگر از اقتضائات این شوراها این است که از پشتوانه تحقیقی و پژوهشی برخوردار باشد. اما آیا این شورا کار سازمان صداوسیما را رصد میکند و از این پشتوانه تحقیقی و پژوهشی برخوردار است؟ این شورا باید آمار و ارقام و شاخصها و معیارها را در دست داشته باشد. برای قضاوت به همه این ابزارها نیاز است. اما آیا این شورا از چنین ابزاری برخوردار است؟
این پژوهشگر ارتباطات؛ با طرح سئوالاتی میگوید: باید دید میزان اختیارات این سازمان چه قدر است؟ از چه منابعی برای کسب اطلاعات برخوردار است؟ چه شاخصها و معیارهایی را برای نظارت تعیین کرده؟ کجا این مسائل مکتوب و مستند شده است؟ اینها چگونه در اختیار افکار عمومی قرار میگیرد؟
وی با اشاره به این مطلب که تنویر افکار عمومی یکی از وظایف صداوسیماست؛ ادامه میدهد: تنویر افکار به معنای کارهایی شعاری و تبلیغاتی نیست؛ بلکه باید در جامعه اعتمادسازی شود. به این معنا که شورا گزارشی از عملکرد سالیانه خود و مطالعاتاش ارائه دهد. و با استناد به آمار و منابع تحقیقاتی عملکرد سازمان را در تحقق اهدافش تشریح کند. اما این سازوکارها، ساختارها و رویهها را در بسیاری شوراها وجود ندارد و تنها به شورای نظارت بر سازمان صداوسیما معطوف نمیشود.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی؛ با بیان این مطلب که من بر اشراف صددرصدی اعضا تاکید ندارم، اضافه میکند: حداقل این است که در سیاستگذاری، قانون و تحلیل عملکرد اشراف داشته باشند. همچنین اثربخشی که به منجر به تغییر رفتار شود نیاز به سازوکارهایی دارد.
وی؛ تغییر رفتار را وظیفه نهایی هر شورایی میداند و میگوید: باید روشی بهکار گرفته شود که منجر به تغییر رفتار شود. و رسیدن به این مسئله نیاز به بدنهای کارشناسی دارد. شوراها باید به دانشگاهها و مراکز علمی متصل باشند و از نظریهها و ابزاهای علمی که برای تعیین شاخصها نیاز است؛ بهره ببرند. باید اساسنامه داشته باشند و گزارش عملکرد سالیانه ارائه دهند.
قدیمی؛ نکات مورد اشاره را از اقتضائات مدیریتی دنیا عنوان میکند و ادامه میدهد: اگر امریکا و کشورهای پیشرفته به جایی رسیدهاند؛ به دلیل پیاده کردن مدیریت علمی است. آنها گزارش عملکرد دارند، شاخصگذاری دارند، بدنه کارشناسی دارند، سازوکارهای نظارتی دقیق دارند و تحقیقاتشان همه مبتنی بر آمار و اطلاعات است.
این پژوهشگر ارتباطات اضافه میکند: مدیریت علمی به این معناست که هر کدام از این کارشناسان باید یکی از ابعاد نظارتی را پوشش دهد و در یک حوزه متمرکز باشد. باید برای نظارت تعریف مشخصی وجود داشته باشد و شاخصهایی برای آن در قانون تعریف شود. مثلا بودجههای مصوب کجا هزینه میشود؟ آیا نمیتوان بهصورت بهینه مصرف شود؟ کجا به اهداف رسیدیم و کدام شاخصها به ما نشان میدهد که به اهداف رسیدیم؟
قدیمی با طرح این مسئله که کلمه نظارت به چه معناست؟ میگوید: سیاستگذاری برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، نظارت و کنترل یکی از مهمترین ابعاد مدیریت در همه دنیاست. که نظارت و کنترل از اهمیت ویژهای برخوردار است. نظارت و کنترل به این معنا که همه اطلاعات و تجاربی که در نظارت به دست آمده؛ اعمال و اجرایی شود.
وی ادامه میدهد: شما در کجا این دقتها و توجهها را میبینید؟ همه شوراهای نظارتی کشور باید به دانشگاهها متصل باشند. چارچوبهای تئوری را بگیرند و کارهایشان را علمی کنند. در همه دنیا اینگونه عمل میشود و براساس آمار و ارقام نظارت میشود.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی تاکید کرد: چند شغله بودن اعضای شورا معضلی دیگر است. عضویت در شورا یا باید شغل اول اعضا باشد یا دوم. باید برای این کار نظارتی دغدغه داشته باشند. سازمان صداوسیما که نقش مهمی در تقویت همبستگی، روح اتحاد ملی، ارتقای آگاهسازی، انگیزهسازی و یکپارچهسازی کشور دارد؛ به مسائل نظارتی صحیح نیاز دارد.
قدیمی با اشاره به بودجه 4 میلیارد و نیمی شورای نظارت بر سازمان صداوسیما؛ گفت: به دلیل عدم ارائه گزارش عملکرد از سوی شورا من نمیتوانم در این مورد به صراحت و دقیق بگویم این مبلغ زیاد است یا کم. شاید این گزارشها منتشر میشود اما در اختیار همگان قرار نمیگیرد و به نهادهای خاص داده میشود.
وی ادامه میدهد: بحث در این است؛ هر سازمان و نهادی که وابسته به بودجه عمومی کشور است باید به افکار عمومی پاسخگو باشد. بنابراین این شورا و شواراهای مشابه باید بهطور مستمر و مرتب به افکار عمومی گزارش دهند که این بودجه را کجا هزینه کردهاند، چه اثربخشی داشته، چه معیارهایی را تعیین کرده. و در واقع نشان دهد این شورا براساس قانون و براساس فلسفه وجودیاش عمل میکند و اثربخش است. اما اغلب اوقات با چنین مسائلی سطحی برخوردار میشود و توجه جدی به آن نمیشود.
این پژوهشگر ارتباطات؛ در پایان افکار عمومی را در هر کشوری مهمترین عنصر آن جامعه برای همبستگی اجتماعی، رشد و توسعه دانست و گفت: اگر ما به افکار عمومی بها ندهیم، پاسخگو نباشیم و وسایل ارتباط جمعی را در جریان عملکرد خودمان نسبت به جامعه قرار ندهیم مسلما در انجام کارمان دچار آسیب شدید خواهیم شد.
همچنین روزنامه قانون در گزارشی درباره عملکرد صداوسیما نوشت: چندروز پیش دولت لایحه بودجه سال ۹۵ را تقدیم مجلس کرد.بر این اساس بودجه سازمان صداوسیما در لایحه بودجه سال آتی به یک هزار و ۳۳۵ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان رسیده که نشان میدهد دولت بودجه صدا و سیما را نسبت به بودجه سال گذشته این سازمان ۳۳۳ میلیارد و ۴۶۴ میلیون تومان اضافه کرده است و این درحالی است که عملکرد سال گذشته صداو سیما بهگونهای بود که بارهاو بارها مورد اعتراض دولتمردان یازدهم واقع شده بود اما دولت حسن روحانی با اختصاص چنین ردیف بودجهای میتواندبه این سازمان کمک کرد. قبل از ارائه ردیف بودجه سال ۹۵ به مجلس، رئیس سازمان صداوسیما در صحبتهای اخیرش به مشکلات مالی این رسانه اشاره کرده و گفته بود که «دولت در سالجاری حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان در ردیف بودجه جاری به رسانه ملی کمک مالی میکند؛ درحالیکه خرج صداوسیما بیش از ۳۰۰۰ میلیارد تومان است که بخشی از آن بدهیهایی است که از گذشته بر دوش رسانه مانده است. سرافراز با گله از کم بودن بودجه صدا و سیما هم گفته بود: «حقوق کارکنان و بازنشستگان رسانه ملی بیش از ۱۴۰۰ میلیارد تومان است و کمکهای دولت حتی به تامین حقوق کارکنان نیز نمیرسد.» صداو سیما این روزها به نهاد عریضو طویلی تبدیل شده است که دیگر توانایی مدیریت صحیح خود را هم ندارد. مهمترینش طرح این سوال است که چرا صداوسیما باید اینچنین مجموعه پرخرجی باشد. پرخرج و البته کمبازده.
بدنهای تنومند و بازدهای ضعیف
کوچک سازی ساختار عظیم و کم تحرک و کارمندی صداوسیما و تلاش برای چابک سازی این سازمان جزو دیگر اتفاقاتی بود که دردوره سرافراز به صورت معکوس رخ داد و ساختارهای صداوسیما همچنان رشد داشتند. رمضان شجاعیکیاسری، نماینده مجلس در شورای نظارت بر صدا و سیما این وضعیت صداو سیما را اینگونه تشریح کرده بود: «صداوسیما از جهت محتوایی به خاطر نداشتن اعتبار نمیتواند فیلم و سریال تولید کند و کیفیت برنامهسازیاش به دلیل نداشتن پول پایین آمده است. صداوسیما الان در بدنه خودش خیلی سنگین است. شبکه جهانی بیبیسی با دو هزار نفر اداره میشود و صداوسیما ۴٨هزار نیرو دارد. البته نیروهای استخدامی فکر میکنم سی و دو سه هزار نفر باشند و مابقی قراردادی هستند. برخی از این شبکههای صداوسیما تعداد کارکنانشان از مخاطبانشان بیشتر است».
تاسیس بیحساب شبکههای غیرمفید
علاوه بر بحث کارمندان، این سازمان سیاستهایی در پیش گرفته که علاوه بر ناکارآمد بودن، هم به حجم بدنه این سازمان میافزاید و هم موجب نارضایتی بیشتر مخاطبان می شود یکی از این سیاستها، تاسیس شبکههای بیشماریاست که با نگاهی به لیست اسامی این شبکه ها سوالی که مطرح میشود این است که آیا وجود چنین شبکههایی با این رویکرد واقعا لازم است؟ تلویزیون ملی از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۷۲ تنها دو شبکه تلویزیونی داشت اما پس از آغاز به کار شبکه سوم سیما در آذرماه سال ۷۲، به مرور زمان شاهد افزایش تعداد شبکههای تلویزیونی بودیم به طوری که سازمان صداوسیما هم اکنون دارای ۱۶ شبکه تلویزیونی سراسری و ۱۰ شبکه تلویزیونی برون مرزی است و ۳۴شبکه استانی و محلی هم زیر پوشش آن قرار دارد که این ۳۴ شبکه مربوط به ۳۱ استان و همچنین شبکههای آبادان، مهاباد و کیش است. سازمان صدا و سیما همچنین در لندن، پاریس، برلین، مسکو، آنکارا، سارایوو، بیروت، باکو، دوشنبه، دمشق، نیویورک، کوالالامپور، پرتوریا، دهلی، کابل، اسلام آباد و بروکسل دارای دفتر نمایندگی است.
صدا و سیما دارای چندین سازمان و موسسه زیرمجموعه است که در حوزههای مختلف فعالیت میکنند که از آن جمله میتوان به انتشارات سروش، روزنامه جامجم، خبرگزاری واحد مرکزی خبر، سیمافیلم، سیما چوب، دانشکدهصداوسیما، شرکتصوتی و تصویری سروش، شرکت فرهنگیهنریصبا که به تولید انیمیشن میپردازد و ایران سیما که آرشیو اینترنتی برنامههای تلویزیونی صدا و سیما محسوب میشود، اشاره کرد. مجموع این تشکیلات نشاندهنده گستره وسیع فعالیتهای سازمان صدا و سیماست که البته باوجود توسعه کمی به ویژه در سالهای اخیر، همچنان از نظر کیفی در اقناع مخاطبان موفق نبوده است. شبکههایی همچون بازار مخاطب اندکی دارند و شبکههایی همچون سلامت و نسیم هم که مدت زیادی از آغاز به کار آنها سپری نمیشود، نتوانستهاند مخاطب چندانی جذب کنند. شبکههای نمایش و به ویژه تماشا و آیفیلم با یکدیگر همپوشانی دارند و حرف تازهای برای گفتن ندارند.
صدا و سیما از دولت بودجه میخواهد، درحالی که عملکرد آن را خیلی هم قبول ندارد. سیاستهای صداوسیما به جایی رسیده است که حتی مجلس اصولگرا معترض رویکردهای صدا و سیما شده و دولت اعتدالگرا هم که از رویه «جام جم» ناراضی است و این اختلافات به قدری بالا گرفت که همین چند ماه پیش فراکسیون اکثریت مجلس، محمد سرافراز را به بهارستان احضار کرد تا پاسخگوی انتقادات نمایندگان باشد. نتیجه آن جلسه هم نه تنها آرام شدن فضا نبود بلکه شکایتها و اعتراضها از رفتار صدا و سیماییها در بهارستان بالاتر هم رفت. سرافراز اما هیچگاه در قبال عملکرد سازمان صداو سیما جواب قابل قبولی برای افکار عمومی ارائه نکرد و با نادیده گرفتن عملکرد این نهاد در قبال دولتمردان باز هم بر رابطه خوب رسانه با دولت تاکید کرد و گفت: «در دور جدید فعالیتهای رسانه، شرایط خوبی را برای دولتمردان ایجاد کردهایم که با حضور در برنامههای مختلف به بیان عملکرد و دیدگاههای خود بپردازند و در مناسبتها این حضور بیشتر از دورههای مشابه در سالهای قبل بوده است البته رسانه ملی دیدگاههای انتقادی را نیز منتشر میکند. بنابراین انصاف نیست که رسانهملی اپوزیسیون دولت معرفی شود.»
اما حقیقت آن است که صداوسیما بارها و بارها به شیوه های گوناگون نشان داده است آنچنان که باید و شاید موافق با دولت عمل نمی کند و همواره انتقادات شدیدی از دولتمردان یازدهم به این نهاد وارد شده است.که شاید اوج این اختلافات را بتوان در یک موضوع که از نظر بسیاری از کارشناسان جزو مهمترین اتفاقات سیاسی کشور است، دانست. موضوع برجام که ماهیت آن بر مبنای رفع اختلافات ایران با سایر کشورها بنا شده بود، خود به اختلافی جدید در داخل کشور تبدیل شده که صداوسیمای سرافراز را هم با عملکردش می توان در جرگه منتقدین برجام دانست!
بدخلقی با دولتمردان
هنوز اتفاق شب یلدا از یاد مردم و رسانهها نرفته است که سیمای ملی در اقدامی تعجببرانگیز از پخش مصاحبه دکتر ظریف در برنامه ۹۰ خودداری کرد اقدامی که موجب اعتراض شدید بسیاری از رسانهها و مردم شد و وزارت امورخارجه هم به آن واکنش نشان داد و این رفتار صداو سیما را مورد نقد شدید قرار داد. علاوه بر این، مرداد ماه امسال بود که معاون وزیر امور خارجه به انتشار گزارشی از سخنانش در خبرگزاری صدا و سیما به شدت اعتراض کرد. دکتر سیدعباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بین المللی وزیر امور خارجه و عضو ارشد تیم مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی ایران با گروه ۱+۵ طی اظهاراتی از اینکه محتوای یک جلسه خصوصی و کاری با شورای خبر صدا و سیما به صورت ناقص، مخدوش و با اغلاط فراوان محتوایی و نگارشی، در سایت خبری صدا و سیما منتشر شد، اظهار شگفتی کرده و چنین امری را نه تنها غیرحرفه ای و غیراخلاقی بلکه یک خلاف بین اداری و مغایر با منافع و امنیت ملی دانسته و خواستار پیگیری آن از سوی مقامات عالی سازمان صداو سیما شد.گفتنی است سایت خبری صدا و سیما با فاصله کوتاهی خبر مزبور را از سایت برداشته و توضیح داد مطالبی که به نقل از سید عباس عراقچی، معاون وزارت امورخارجه در نشست با مسئولان معاونت خبر روی خروجی قرار گرفته ناشی از یک خطا در برداشت آن مطلب بوده است.
نه مخاطب، نه درآمد
آنچه برای صداوسیما مخاطب را حفظ می کند، نه افزایش تعداد شبکه های تلویزیونی و نه افزایش کیفیت این شبکه هاست بلکه صرفا افزایش کیفی تولیدات است که متاسفانه این افزایش کیفی مشاهده نمی شودتا سیاست ارزان سازی برنامه (اسپانسر) را داشته باشند که عملا منجر به افت کیفی محسوس تلویزیون شده است آنچه در خارج از ایران به نوعی کاملا حل شده وبرنامهسازان شبکههای بزرگ به خوبی در مورد آن مطلع اند اگر این برنامه شان توانایی جذب اسپانسر مالی را نداشته باشد علاوه بر تامین هزینههای خود برای شبکه سودرسانی نداشته باشد به راحتی قابل حذف و جایگزینی است حال هرچقدر هم که برنامه محبوبی میان مخاطبان آن شبکه باشد. اتفاقی که در صداوسیما از هیچ جنبهای شاهد وقوع آن نیستیم یعنی برنامههای تولیدی این سازمان نه تنها جنبه درآمدزایی و تامین هزینههای خود را ندارند بلکه حتی رضایت مخاطبان را هم از نظر کیفی جلب نمیکنند و این محصول اصرار بیهوده سیمای ملی در ساخت برنامههای تولیدی بیکیفیت برای شبکههای مختلف سیماست.
تلویزیون می تواند در این زمینه وارد عمل شده و نخست علاوه بر پخش زنده رقابت های ورزشی و برنامههای سرگرمی برای شبکههای اصلی خود، به بخش خصوصی اهمیت بیشتری داده و با گسترش فعالیتهای بخش خصوصی در این سازمان به کیفیت هرچه بیشتر برنامههای تولیدی کمک کند اتفاقی که برای برنامه «دید در شب» افتاده است و این برنامه با وجود اینکه کاملا خصوصی ساخته و در فضای مجازی پخش میشود از بسیاری از برنامههای صدا و سیما مخاطب بیشتری دارد. در دنیای امروز تاکشوها و برنامههای اینچنینی نیاز روز رسانهای با رسالت سرگرمی است و تلویزیون باید بپذیرد برای رقابت برای جذب مخاطب ایرانی در چنین فضایی که هیچکس مجبور و محدود به دیدن برنامههای سیمای ملی نیست باید برنامههای جدیدی تدوین و رویکرد متفاوتتری در پیش گیرد.