آفتابنیوز : آلن ایسنبرگ مقاله خود را در نیوزویک با این مقدمه آغاز کرد گرچه او تفکراتی افراطی وگاها بدور از واقعیت ها در مورد جمهوری اسلامی ایران دارد اما برخی از پیشنهاد ومتدهای که در نحوه برخورد با برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی ایران ارائه کرده به طور حتم مورد توجه مراکز تصمیم گیری آمریکایی واروپایی قرار خواهد گرفت از اینرو توجه به آن توسط مسئولین جمهوری اسلامی ایران ونقش بر آب کردن توطئه های مخالفان پیشرفت علمی کشورمان یکی از اهدافی است که ما را بر آن داشت تا تقریبا تمامی این مقاله را ترجمه وحضورتان تقدیم کنیم
ایسینبرگ در ادامه مقاله خود افزود:با این وجود مسئولین ایرانی همچنان سخنان وتهدیدهای خود را در مورد از سرگیری کامل برنامه های هسته ای خود ادامه در دادند اما در مقابل امریکا واروپا هیچ تدبیری را برای مقابله با این تهدیدها از خود نشان ندادند.
کشورهای حوزه اقیانوس اطلس فقط سخنرانی کردند آنهم به این شکل : انجام یک عملیات نظامی علیه نظام ایران را ترجیح می دهد ، زیرا این نظام دارای چشم داشت هایی اتمی است ،
احمدی نژاد جامعه مدنی ایران را سرکوب می کند ، ودیپلمات های میانه رو را از سفارت های ایران در خارج از کشور به تهران فرا خوانده است ، سخنان اخیر وی در مورد محو اسرائیل را هم باید در نظر داشت ، از نظر این کشورها ایران برخی از برنامه های اتمی خویش را طی دو دهه از دید بازرسان دور نگه داشته بود ، واز زمان افشای آن در سال 2003 هم همچنان رفتاری فریب کارانه داشت.
اما همین کشارها هم مایل به انجام واکنش شوک آور نیستند زیرا به اندازه دلایل هجومی خود ، دلایل دفاعی هم دارند. از نظر آنها بمباران مراکز هسته ای یا اعمال تحریم اقتصادی سرسختانه علیه ایران باعث می شود که ملت ایران هرچه بیشتر حول رهبری خود جمع شوند ، علوه بر آن روند اصلاحات وانقلاب دمکراسی هم در کشور به تعویق خواهد افتاد.
حمله به مراکز اتمی ایران هم باعث نشت تشعشعات خواهد گردید همچنین برخی از این مراکز محرمانه بوده وکسی از محل دقیق آنها اطلاعی ندارد ، در کنار این موارد مسئولین رده بالای ایران هم بارها تاکید کرده اند که ایران به اسرائیل حمله نخواهد کرد.
این مناقشه درونی غرب را به یک نتیجه رساند وآن ضعف استراتژی آن بود. آمریکا برای جلب موافقت ایران باید به دنبال یک قرار داد تاکتیکی نیم بند باشد ، به بیانی دیگر باید مذاکرات با اروپا را به شکل ضعیف وکم رنگی تایید کند ، نسبت به آن چندان واکنش نشان نهد ، وهر از چند گاهی اقدام به تهدیدهای در لفافه در مورد انجام عملیات نظامی واعمال تحریم ها کند وبه همگان نشان دهد که روند دیپلماتیک دچار کندی شده است.
در مقابل روند مذاکرات اروپایی هم ناتوانی واضحی را در ترغیب وارعاب نشان داده است، وزرای خارجه اروپایی بار دیگر به سخنان تند خود بازگشته اند اما این اقدام هم نتیجه ای در بر نداشته است.
از این موارد مهمتر اینکه نه اروپا ونه آمریکا هیچ یک نتوانستند روسیه وچین را به سنگر خود بکشانند ، دو کشوری که از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل برخوردار هستند ومی توانند از هر نوع اقدام توجیه ناپذیر در این شورا حتی با مشارکت طرف های مختلف را ناکام بگذارند.
ایران با چیره دستی خاصی از قید وبندهایی که می تواند مانع از فشار آمریکا واروپا علیه این کشور شود ، سود می برد. ودر تلاش است تا هم پیمانان استراتژیکی را برای خود دست وپا کند ، هم پیمانانیکه می تواند آنها را با منابع نفت وگاز سر شار خود مست کند.
برغم آنکه ایران بارها ادعا کرده است که برنامه های اتمی خود را صرفا برای تولید انرژی دنبال می کند اما رهبران این کشور هم وغم خود را بر مسئله دستیابی به دانش فنی غنی سازی اورانیوم یعنی خطرناک ترین مرحله این فن آوری قرا رداده اند.
در بخش اعتماد سازی هم تهران نسبت به پیشنهاد اخیر روسیه در مورد انجام فرایند غنی سازی اورانیوم در خاک روسیه هم واکنش سردی داشت، این درحالی است که این پیشنهاد با حمایت آمریکا واروپا مواجه شد.
...
به اعتقاد این نویسنده که گفته می شود فارغ التحصیل مرکز امنیت وهمکاری بین المللی دانشگاه استانفورد است وپایان نامه خود را در مورد برنامه های هسته ای ایران به رشته تحریر در آورده معتقد است بهترین راهبرد دیپلماتیک برای آمریکا واروپا استفاده از حداکثر حمایت پکن ومسکو جهت افزایش مبارزه با برنامه های اتمی ایران است. زیرا به هر شکل تهران بشدت از سوی روسیه مورد حمایت قرار می گیرد وچندی پیش قرار داد تسلیحاتی یک میلیارد دلاری بین دو طرف به امضا رسیده است.
چین نیز توجه خاصی بر تکیه بر نفت وگاز ایران دارد وبه این مسئله بیش از برنامه های هسته ای ایران توجه دارد.
اما در هر صورت این کشور هم بی میل نیست که ایران به مواد منفجره دست نیابد. دو کشور چین وروسیه تراز تجاری برتری در مبادلات خود با تهران برخوردارند واز اینرو اعمال تحریم های اقتصادی از سوی آنها کارسازتر است ومی تواند اهرم بازدارنده بهتری محسوب شود ، به طور مثال ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه می تواند یک ضرب الاجل برای ایران جهت موافقت با طرح غنی سازی در روسیه قرار داده وآنرا به همکاری نظامی روسیه با ایران مرتبط کند.
به اعتقاد این کارشناس آمریکا باید با پویایی بیشتری با ایران برخورد کند ، زیرا علیرغم آنکه احمدی نژاد بسیار مایل است که نظام ایران را به سوی افراطی گری پیش ببرد اما ایران وآمریکا همچنان منافع متقابل مهمی دارند که مناقشه در مورد آن وتحقق آن تنها منوط به وفاق کامل است.
این مسئله شایداز اجازه یافتن زلمای خلیل زاد سفیر آمریکا در عراق از سوی دولت متبوعش جهت آ؛از مذاکره با مسئولین بلنده پایه ایرانی در مورد مسایل عراق کاملا مشهود باشد ، تلاشی که با مخالفت ایران روبرو شد نه آمریکا پس باید گفت که این تهران است باعث تعمیق انزوای خود وافزایش مشکلات اقتصادی خویش می شود.
وقت آن فرا رسیده است که آمریکا قید وبندهای اعمال شده برای اعطای روادید به دانشجویان ایرانی که مایل به ادامه تحصیل در این کشور هستند را کاهش دهد، زیرا اندیشه قرار گرفتن ایرانیان در پرتو فرهنگ آمریکایی بهترین راه برای زدودن تفکراتی است که ایران در مورد شیطان بزرگ در اذهان آنها به وجود آورده است.
اروپا نباید با اعمال تحریک آمیز ایران با بی تفاوتی برخورد کند ، بلکه باید در این چارچوب مذاکرات را متوقف رده ودر صورتی که ایران حاضر به از سرگیری مذاکرات نشد یا برنامه غنی سازی اورانیوم را از سر گرفت آنگاه پرونده اتمی ایران به طور اتوماتیک به شورای امنیت ارجاع شود این کار باید بدون در نظر گرفتن واکنش های تهدید آمیز ایران انجام شود ، ....
ایران امروز نمایانگر مشکلی است که حل آن چندان آسان نیست ، اما باید با آن از طریق راهبرد پیشنهاد فوق برخورد کرد زیرا این راهبرد می تواند وضعیت را زودتر به سوی بهبودی رهنمون سازد.