آفتابنیوز : روزنامه جوان در ادامه نوشت: فقط تفاوت ماجرا در اين است كه شهيد بهشتي آماج «تهمتها» و «شايعات» بود، اما آيتالله جنتي آماج «تمسخرها و كنايهها» است.
علت اينكه نميتوانند مانند شهيد بهشتي هزاران تهمت را نثار وي كنند، اين است كه آيندهاي براي اندوختگي دنيوي او قابل تصور نيست. بنابراين با هزاران ذرهبين نتوانستند ردپايي از دنياطلبي و دنياگرايي را در اين مرد بزرگ ببينند. يقيناً اگر او اهل دنياي ما بود با اندك هجمه و فشار عرصه را رها ميكرد و آرامش خود در اين سنين را بر هر چيز ديگري ترجيح ميداد اما او در پيماني كه با امام بست و اعتمادي كه امام به ايشان نمود مأمور است تا از پلشتيها در حكومت صالحان پيشگيري نمايد. او دغدغه دارد تا امام را از خوفي كه داشت دور سازد: «من خوف از آن دارم كه ما يك جمهوري اسلامي درست كرديم اما هر كجايش برويم همان حكومت طاغوت باشد».
واقعاً اين همه هجمه و تمسخر يك مرد پارسا براي چيست؟ او منفعت خاصي را دنبال ميكند؟ از مسئولان با سابقه نظام كسي را ميتوان يافت كه فرزندش كار يدي (نجاري) كند؟ ممكن است آيتالله جنتي مانند همه ما دچار اشتباه شود اما خروجيهايي همچون خاتمي، روحاني، اصلاحطلبان مجلس ششم و اخيراً هاشمي نشان ميدهد كه آيتالله جنتي براي حساسترين مناصب كشور نيز به سليقه خود عمل نميكند. او در قالب سازوكار شورايي ظاهر ميشود و براساس تقوي رأي ميدهد. اما علت هجمهها به وي اين است كه او اهل زد و بند نيست. او «اصحاب معامله» را پشت در نگه ميدارد.