آفتابنیوز : در بخشهایی از نامه آرش سنجابی - مترجم - آمده است:- مطلب مربوط به دیوید لینچ را در جستوجوی اینترنتی و برای تبلیغ در نخستین چاپ پیدا کردیم و بعدش چون سندی نداشتیم، از چاپهای بعدی حذف شد. اما این مطلب به شما و اتهام سرقت ادبیتان - که این روزها با آن مواجهید - چه دخلی دارد؟
- هیچگاه نخستین ترجمه از یک نویسنده را مدالی برای افتخار ندانستهام اما به گواه کتابخانه ملی و وزارت ارشاد، کتاب آخرین انار دنیا اولین اثری است که توسط انتشارات افراز و در سال 87 با ترجمه من از بختیار علی منتشر شد. ترجمه شما از همین رمان شش سال بعد بیرون آمد.
- از دیداری نام میبرید که در آن عمویم جمشیدخان را به نشر مروارید دادهاید و آقای خندان هم حضور داشتهاند. آقای خندان در گفتوگوی تلفنی به من گفتند که هرگز چنین دیداری را به یاد ندارند. حساب یکجای دیگر را هم نکرده بودید، اینکه من از سال ٨٦ به بعد هیچگونه همکاری با نشر مروارید نداشتهام و اصولا مروارید هم هرگز کتابی را در اختیار من نگذاشته تا من هم از قضا به رضا کریم مجاور داده باشمش!...
- همه نگرانیام این است که ادامه این وضعیت اعتماد خواننده فارس زبان را از ادبیات کرد سلب کند. شما و کریم مجاور مترجمان مطرح این حرفهاید. بهتر است به احترام خواننده فارسیزبان، این بحث بیپایان را بیش از این ادامه ندهید و انتخاب بهتر را به عهده مخاطب بگذارید.
همچنین رضا کریم مجاور - مترجم - در بحشهایی از نامهای که در اختیار ایسنا قرار گرفته آورده است:
- بنده هیچگاه کارشناس نشر مروارید نبوده و نیستم و هرگز هیچ کتابی از سوی ایشان یا همکاران کارشناسشان برای بررسی و کارشناسی به من ارجاع داده نشده است. خوشبختانه نشر مروارید هنوز هم حی و حاضر و فعال است و اگر کسی به این موضوع مشکوک است، میتواند مسأله را با آنان در میان بگذارد. اگر آقای م. ح. چنین ادعایی دارد، باید مدارک لازم را از نشر مروارید بگیرد و به مخاطبان ارایه کند. همچنین آقایان رضا خندان و آرش سنجابی و... هم میتوانند در صورت نیاز لطف کنند و شهادت دهند؛ و من همینجا به همه مقدسات سوگند میخورم که چنین ترجمهای را هرگز ندیدهام؛ و البته یقین کامل دارم که زمان، پرده از روی همه نامردمیها و بیعدالتیها برخواهد داشت. اگر ترجمه من کپی کار آقای م. ح. است، پس چگونه ایشان یکسال و یکماه (فاصله چاپ دو ترجمه) سکوت کرده و منتظر واکنش من مانده است!؟ یعنی آنقدر ازخودگذشته است که چنین ظلم بزرگی را در کمال سکوت میپذیرد؟!
- سطح فارسینویسی و شیوهی بهکارگیری لغات و اصطلاحات خاص و عامیانه و نحوه نوشتن دیالوگها (املای شکسته و غیرشکسته) و... در ترجمههای من و آقای م. ح. برای دوستداران ادبیات روشن و مشخص است. سبْک نوشتاری هر نویسنده و مترجمی مختص شخص اوست و اگر کسی با نوشتههای بنده و آقای م. ح. آشنا باشد، تفاوت را به آسانی درمییابد. کافی است سبْک روان رمان (جمشیدخان) با دیگر ترجمههای ایشان مقایسه شود. در کل کتاب جمشیدخان حتا یک جمله آشفته و نامفهوم دیده نمیشود اما در ترجمههای آقای م. ح. یک منتقد ادبی، بهراحتی میتواند در هر صفحه دستکم یک جمله نامفهوم بیابد.
در پایان متأسفم که ادبیات کُردی به دلیل ندانمکاری برخی از کجروان با چنین وضعیت نامناسبی روبهرو شده است، و متأسفم که دست سرنوشت، مرا مترجم ادبیات کُرد کرده است. خدا را گواه میگیرم که اکنون بنده به عنوان یک کُردزبانٍ، خجالت میکشم پیش هموطنان فارسیزبانم، خودم را مترجم ادبیات کُردی معرفی کنم.
منبع: ایسنا