آفتابنیوز : صادق زیباکلام در روزنامه شرق نوشت: هرکس که انتظار نتایجی غیر از آنچه در مجلس اتفاق افتاد، داشت، باید گفت که نه مکانیسم و سازوکارهای انتخابات مجلس دهم را بهدرستی متوجه شده و نه به طریق اولی نتایج آن را. اصلاحطلبان نه قرار بود که با پرچم، بیرق و با شناسنامه و پلاکارد وارد آن انتخابات شوند (که اساسا ممکن نبود) و نه این سخن که اصلاحطلبان پیروز آن انتخابات شدند، سخن خیلی درستی است. فراموش نکنیم ردصلاحیتهای رخداده در همان ابتدای انتخابات، اساسا این جریان سیاسی را از میدان رقابت دور کرد.
تصور اصولگرایان هم این بود که با این اتفاق، داستان انتخابات مجالس هفتم، هشتم و نهم باز هم تکرار خواهد شد. وقتی اصلاحطلبان میبینند که چهرههای اصلی آنان در میدان رقابت حاضر نیستند، خودبهخود مشارکت فعالانه در انتخابات نخواهند داشت و پس از یکسری اعتراضات اولیه، در نهایت مجلس دهم هم چیزی مانند سه مجلس اصولگرای قبلی خواهد شد؛ اما واکنش اصلاحطلبان به ردصلاحیتها، محاسبات آنها را بر هم ریخت. آنها اینبار با تاکتیک دیگری وارد میدان شدند؛ از یک سو پشتیبانی از نامزدهایی که نه اصلاحطلب بودند، نه چندان اصولگرا و در حقیقت «بیخط» به شمار میرفتند؛ اما میتوانستند حداقل نمره قبولی را از این جریان سیاسی کسب کنند. از سوی دیگر حمایت از نامزدهای معتدل و میانهرو اصولگرا را در دستور کار قرار دادند. نام فهرست خود را هم «امید» گذاشتند. البته این تصمیم به آسانی اتخاذ نشد. برخی اصلاحطلبان جوانتر و پرشورتر خیلی موافق نبودند که اعتبار اجتماعی جریان اصلاحات به پای چهرههای کمترشناختهشدهای ریخته شود که ممکن است یک روز اصلاحطلب بشوند. ضمن آنکه ممکن هم هست هرگز این اتفاق رخ ندهد؛ همچنین پشتیبانی از چهرههای معتدل و میانهرو اصولگرا هم تصمیم شاق و سنگینی برای بسیاری از اصلاحطلبان جوانتر بود. در عمل هم این تصمیم در شماری از حوزههای انتخابیه با دشواریهای فراوانی روبهرو شد. برخی از کسانی که توسط شوراهای هماهنگی اصلاحطلبان استان تأیید شده بودند، با مخالفت چهرههای دیگری از این جریان سیاسی روبهرو شده و متهم به همکاری با اصولگرایان، بهویژه در دوران احمدینژاد میشدند؛ اما بههرحال با مشکلات فراوان، این استراتژی از سوی رهبری اصلاحات تأیید شد و اصلاحطلبان در بسیاری از حوزههای انتخابیه از بدنه گسترده اجتماعی خود خواستند به پای صندوقها رفته و به نامزدهای «لیست امید» رأی بدهند.
ادامه داستان را میدانیم. «امید»یها در بسیاری از حوزهها در دور نخست و اغلب هم در دور دوم انتخاب شدند. آن پیروزیها سبب شد تا بسیاری، سختیهای اولیه را فراموش کنند؛ ازجمله اینکه لیست امید، لیست امید است؛ نه لیست اصلاحطلبان؛ چراکه بسیاری از منتسبان این جریان سیاسی اساسا در همان ابتدای کار ردصلاحیت شده بودند. بسیاری فراموش کرده بودند، برخی حاضران در لیست امید اساسا اصولگرایان معتدل بودند. چرا انتظار داشتیم اصولگرایان معتدل بهجای پشتیبانی از یک اصولگرای معتدل و شناختهشده دیگر به نام علی لاریجانی، حاضر شوند به محمدرضا عارف که رسما ریاست اصلاحطلبان مجلس را برعهده گرفته، رأی بدهند؟ مشابه همین استدلال پیرامون «بیخط»های فهرست امید است. از اول هم هیچکس به آنها به چشم اصلاحطلب ثابتقدم نگاه نمیکرد. اگر آنها واقعا اینگونه بودند که نمیتوانستند در مرحله نهایی رقابتها حاضر باشند، همینقدر که آنها تندرو نبودند برای ما کفایت میکرد. «امید» ما آن بود و هست که تعدادی از بیخطها را که جوانتر، خوشفکر و بااستعدادتر هستند، در چهار سال عمر مجلس دهم بهتدریج به سمت اصلاحات متمایل کنیم. همین و بس! چرا انتظار داریم که حدود ٧٠ تا ٩٠ نماینده «بیخط»ی که وارد مجلس شدهاند، هنوز به بهارستان نرسیده، به دکتر عارف بپیوندند؟
ضمن آنکه پدیده شوراي شهر تهران در ابتداي دوره اخير را هم نباید بههیچوجه دستکم گرفت. همه اینها را که کنار هم قرار میدهیم، واقعا انتظار اینکه لاریجانی کمتر از رأی فعلی و آقای عارف بیش از ١٠٤ رأی میآورند، درنظرنگرفتن این واقعیتهای تلخی بود که گفتیم. اتفاقا بخشی از دلایل نگارنده برای بیمیلی در ورود آقای عارف در رقابت با آقای لاریجانی از همین دست ملاحظات بود. درعینحال این استدلال بسیاری از دوستان خود را نیز میپذیرم که اصلاحطلبان مجبور بودند در پاسخ به حضور پرشور مردم به دعوت برای حضور در انتخابات، بهویژه در تهران و بسیاری حوزههای انتخابیه دیگر که امکان رقابت نسبی وجود داشت، ریاست ١٢ساله اصولگرایان بر مجلس را دستکم به چالش بکشند.
آنچه پذیرفتنی نیست، اظهارنظرهای «دایههای مهربانتر از مادر»گونه برخی اصلاحطلبان درباره اصل ورود دکتر عارف به رقابت بر سر کرسی ریاست مجلس است. آنها ناگهان عقل کل شده و بهگونهای سخن میگویند که گویی حالا همه عاقل شدهاند و اظهار میکنند که ما از اول هم میگفتیم ورود به رقابت درست نبود! انتقاد دیگری که باز متوجه این دست دوستان است، حملات و خردهگیریهای آنها به بیخطها است که چرا به آقای لاریجانی رأی دادند؟ دوستان عزیز! «بیخط»ها از همان ابتدا هم قرار نبوده دموکراسیخواه باشند. امیدواریم با استعانت از ذات حضرت باریتعالی، تعدادی حتی اندک از آنها را در پایان مجلس دهم در کسوت اصلاحطلبی ببینیم. این غایت انتظار و توقع ما از این گروه در مجلس است. کاری نکنیم که از همین ابتدا، همه آنها را به دامان طرف مقابل بیندازیم. آنها به اندازه کافی از جذابیتهای لازم برخوردار هستند تا این گروه را به سمت و سوی خودشان بکشانند. ما دیگر با برخوردهای غیراصولی و انتقادات غیرمنطقی خود، آب به آسیاب رقیب نریزیم.
تمام
اداره کردن مجلس ودولت فرق زیادی داشت که اقای عارف به ان توجه چندانی نکرده بودنند
وضعیت کنونی که دران قرارداشتیم نیاز به رئیس کا رکشته داشت که باز هم توجه ای به ان نشد
همه دست به دست هم داد که متاسفانه اقای عارف رئیس نشود.