بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
آقاي تبريزي ميخواستيد برنامه «هفت» را از آنتن شبكه سه حذف كنيد؟
همه ميخواهند سر به تنش نباشد.
پس چرا در تمام اين مدت كسي از اهالي سينما به صورت جدي واكنشي نشان نداد؟
آقاي فراستي يك بار ديگر از ادبيات نامناسب در برنامه «هفت»
استفاده كرده بود. آن موقع تيرش به آقاي كيميايي خورده بود و چون پخش
برنامه زمان مديريت آقاي ضرغامي بود، برخورد تندي با عوامل شد و خيلي سريع
آقاي فراستي را كنار گذاشتند و از آقاي كيميايي هم عذرخواهي كردند.
اين ادبيات از كجا ميآيد؟ چرا پيش از اين چنين ادبياتي در صدا و سيما به كار برده نميشد اما حالا...
بعد از تجربه كردن هشت سال دولت نهم و دهم، ديگر تقريبا ميتوانيم بگوييم
اينطور صحبت كردن براي برخي آدمها راحت شده است. اظهارنظر با فحاشي كردن
فرق ميكند. من ميگويم هر كسي در بيان نظرش آزاد است و ميتواند نقد كند و
كاملا موضع منفي راجع به فيلم، كتاب و كاراكتري داشته باشد اما بايد عفت
كلامش را حفظ كند. جاي تعجب دارد كه تلويزيون چنين برنامهاي را پخش كرد،
مدير شبكه زماني گفت برنامه هفت، در جهت اصلاح امور سينمايي ساخته ميشود.
اگر من كلمه «دياثت فرهنگي» را در سريال «سرزمين كهن» استفاده كنم، مدير
شبكه سه قطعا اين كلمه را حذف ميكند و ميگويد ما مجاز نيستيم چنين چيزي
را پخش كنيم.
البته نخستين بار عبارت «دياثت فرهنگي» را آقاي جواديآملي به كار بردند و
آقاي فراستي هم در برنامه «هفت» اسم ايشان را آوردند كه به نوعي مسووليت به
كار بردن از اين واژه را از خودشان سلب كنند.
شما اگر كتاب «موش و گربه» عبيد زاكاني را بخوانيد از اين كلمات در آن زياد
ميبينيد، يا مثلا فرض كنيد در اشعار مولانا كلماتي براي اداي منظورش
استفاده ميكند. من مطمئنم آقاي جوادي آملي هم در بحثهايي كه با شاگردانش
داشته از اين كلمه استفاده كرده تا بتواند موضوع را روشن كنند. در شبكه
تلويزيوني و در برنامهاي زنده، آن هم در مملكت جمهوري اسلامي اينكه يك
آدم(فراستي) به خودش اجازه دهد از چنين كلمهاي استفاده كند و برخوردي با
او نشود، جاي تعجب دارد. من مهم نيستم، اين حرف در مورد هيچ كس ديگري هم
نبايد گفته شود. آن هم در رسانهاي كه ادعا دارد مركز اخلاق و دانشگاه است و
قرار است مردم را هدايت و آگاه كند و تربيت به آنها ياد دهد.
شما مسعود فراستي را مقصر ميدانيد يا تلويزيون كه او را به عنوان منتقد ثابت برنامه «هفت» پذيرفته است؟
ببينيد آقايان فراستي و افخمي از نظر من ممكن است آدمهاي بدي نباشند اما
در اين برنامه مدل يك كاراكتري را به خود گرفتهاند كه انگار هيچ محدودهاي
براي خودشان قائل نيستند. اينكه فيلمي نقد شود، حتي منفي و ناعادلانه و
كسي را هم نياورند كه در مقابل نقدهاي منفي از فيلم دفاع كند، از نظر من
اهميت ندارند. اما بياحترامي و توهين كردن به تربيت خانوادگي و اخلاق
آدمها برميگردد. به نظر من اين چيزها به گذشته آدمها و نوع تربيتشان
برميگردد، به چيزهايي كه از بچگي آرام آرام با آن بزرگ شدهاند و
رسيدهاند به اينجا. شما آدمي را ببينيد كه طرز لباس پوشيدن و صحبت كردنش
ميتواند منزجركننده و تهوعآور باشد اما من ميگويم خود اين آدم خيلي مقصر
نيست چون اينطوري تربيت شده و كسي نبوده كه به او آن چيزها را ياد بدهد.
شما اگر در ذهنتان برخي تعابير شكل نگيرد از آنها استفاده نميكنيد. چه
ميشود كه آقاي فراستي و افخمي به خودشان اجازه ميدهند چنين تعابيري را
استفاده كنند؟ خب قطعا برميگردد به نياز روحيشان براي مطرح شدن و به پا
كردن جنجال.
اهالي سينما هم سر اين مساله در دفاع از شما درآمدند. با هم حرف زده بوديد؟
نه به صورت متمركز. در خانه سينما حس ما مثل زماني است كه ميخواستند در
خانه سينما را ببندند. برنامه هفت هم آمده كه اين كار را بكند. اين برنامه
تمام تلاشش را به كار ميبرد كه سينماي ايران را تعطيل كند.
چطور ممكن است آقاي افخمي كه خودش از سينما آمده چنين كاري كند؟
خيانت! بشر موجودي است كه ميتواند خيانت كند. متاسفانه اين روزها خيانت را
به وفور ميبينيم. استنباط من اين است كه خيانت در خانوادهها هم زياد شده
است. درك و همزيستي در خانوادهها وجود ندارد. من اين را حاصل آن هشت سال
دوره تاريك ميدانم. در آن روزها يك آموزشي به آدمها داده شد كه با تخطئه
كردن شخصيت ديگران ميتوانند جايگاهي براي خودشان دست و پا كنند. من فكر
ميكنم پديده داعش كه در همه جوامع در حال تكرار است در جامعه ما هم پياده
ميشود. داعش براي شما دادگاهي تشكيل نميدهد. ميگويد تو كافري و بعد با
خواندن بيانيهاي گردن تو را ميزند. نه براي تو حقي قائل ميشود و نه
دادگاهي ترتيب ميدهد و چيز ديگري. اين اتفاق در حوزه فرهنگ هم افتاده است.
يك عدهاي فكر ميكنند با زور و تهديد و ارعاب، ميتوانند ديگران را به
حاشيه برانند. اين دوست قديمي ما در چنين دامي افتاده است.
جداي همه اينها، مسعود فراستي را به عنوان يك منتقد قبول داريد؟
مسعود فراستي در گذشته منتقد خوبي بود. از زماني كه به برنامه هفت آمد دچار
استحاله شد. ما در كنار هم در دورهاي گفتوگو و بحث ميكرديم. آن موقع
معقول بود و دوستداشتني. اما به خاطر بد روزگار و فاصلهاي كه از دوستانش
گرفته يا شايد شرايط اقتصادي، به آدم ديگري تبديل شده است. خيلي بد است آدم
از راهي ارتزاق كند كه مسيرش از بددهني كردن درباره ديگران ميگذرد.