اگر آمدن احمدینژاد در انتخابات خرداد 96 را حتمی بدانیم با این وجود یک سوال باقی میماند که او با چه سرنوشتی رو به رو خواهد شد. حجم پروندههای مالی و اداری دولت دهم بیشتر گواهی میدهند که محمود احمدینژاد در صورت حضور برای انتخابات خرداد 96 سرنوشتی جز ردصلاحیت نخواهد داشت که از قضا عموم اصولگرایان به ویژه بزرگان این جریان موافق با چنین نظریهای هستند.
آفتابنیوز : سرویس سیاسی- بیتکرار است. حداقل در دهه نود و بعد از آن میتوان ادعا کرد که دیگر کسی مثل او در عرصه سیاسی ایران ظهور نخواهد کرد. برخی میگویند که او پوپولیست بود و با عوامفریبی بر مسند قدرت رسید و برخی دیگر ادعا میکنند او در جایگاه درست خود قرار نگرفت و کرسی ریاست برای او قابل درک نبود.
به گزارش آفتاب، هرچه بود، او هنوز بر سر زبانهاست و بعید نیست که در انتخابات آینده جز حسن روحانی، نام محمود احمدینژاد در لیست نامزدهای ریاستجمهوری قید شود. البته آمدن او یا نیامدنش بیش از هر چیزی بستگی به شرایطی دارد که نزدیکانش مهیا کنند. اینکه اصولگرایان در دوران فقدان رجال سیاسی تا چه اندازه با حضور مجدد او موافق هستند و مهمتر از آن پایگاه عمومی محافظهکاران و حامیان احمدینژاد تا چه حد انسجام و وحدت کلام در رسیدن احمدینژاد به پاستور دارند. آنچه که از صحبت بزرگان اصولگرا برمیآید بیشتر نوعی تعارف در حمایت از تمدید دولت روحانی است که البته چنین دیدگاهی بعضاً در خاستگاه برخی جریانهای سیاسی نوپای محافظهکار با واکنشهایی همراه شده است. از روحالله حسینیان عضو شورای مرکزی جبهه پایداری گرفته تا حلقههای سیاسی نزدیک به آیتالله مصباح یزدی در قم که مترصد حضور دوباره رییس دولت دهم در گود سیاست هستند و بر همین اساس از ماهها قبل در حمایت از سفرهای استانی محمود احمدینژاد برآمدهاند.
احمدینژاد و جبهه پایداری
هرجا که نامی از احمدینژاد آورده شود، اقدامات او مورد بحث و بررسی قرار میگیرد برای تکمیل آن میبایست نام یک جریان را فراموش نکرد. بدون شک رابطه احساسی بین جبهه پایداری و محمود احمدینژاد ان چنان در هم تنیده است که اگر یکی را در جایگاهی قرار دهیم، دیگری را هم در همان جایگاه باید جستوجو کرد. همچنانکه در دولت دهم، مجلس نهم با محوریت اعضای جبهه پایداری به تسخیر احمدینژاد در آمد یا بعضی از پستهای مهم دولت دهم که به اعضای جبهه پایداری و نزدیکان این جریان سیاسی رسیدو جالب آنکه حتی سرنوشت سیاسی این دو مانند یک دیگر است. هرجایی که محمود احمدینژاد قدرت میگیرد این جبهه پایداری است که تقویت میشود و هرجایی که جبهه پایداری دچار انزوا شد این محمود احمدینژاد است که منزوی میشود. مانند ماجرای انتخابات خرداد 92 که با رفتن محمود احمدینژاد به یکباره فضای مجلس برای اعضای جبهه پایداری دگرگون شد تا در نهایت قدرت نمایی آنان با انتخابات هفتم اسفند به پایان برسد. پس طبیعی است که آمدن احمدینژاد بیش از همه با موافقت این جریان سیاسی همراه شود و در پس روزهایی که میگذرد به تناوب شاهد آن باشیم که همایشی یا سفری به جهت حمایت از محمود احمدینژاد به همت همین جریان سیاسی صورت بگیرد. به قول خودشان میخواهند با آمدن احمدینژاد و رفتن روحانی جان دوبارهای بگیرند و رمقی در نفس داشته باشند تا دوباره از فرش به عرش آسمان سیاسی ایران برسند.
احمدینژاد مهره سوخته یا برگ برنده
اگر آمدن احمدینژاد در انتخابات خرداد 96 را حتمی بدانیم با این وجود یک سوال باقی میماند که او با چه سرنوشتی رو به رو خواهد شد. حجم پروندههای مالی و اداری دولت دهم بیشتر گواهی میدهند که محمود احمدینژاد در صورت حضور برای انتخابات خرداد 96 سرنوشتی جز ردصلاحیت نخواهد داشت که از قضا عموم اصولگرایان به ویژه بزرگان این جریان موافق با چنین نظریهای هستند. در مقابل اما فرضیه دیگری دارند و آمدن او را بیشتر یک نمایش انتخاباتی و فرعی میدانند. بر این اساس که احمدینژاد در انتخابات ولو به قیمت ردصلاحیت از سوی شورای نگهبان حاضر میشود تا اولا با ردصلاحیت به نوعی سعی در محبوبکردن خود کند و از سوی دیگر فضای عمومی کشور را علیه منتقدان خود و به نفع حامیان دولت دهم تغییر دهد. خلاصه کلام آنکه حضور محمود احمدینژاد میتوان بهسان یک بازی برهم زننده باشد که احتمال میرود موازنه رقابت را بر هم بزند و چه بسا دین خود را در این انتخابات با تخریب و فضاسازی علیه روحانی به اصولگرایان ادا کند. اینجاست که احمدینژاد باید بین برگ برنده بودن یا مهره سوخته ماندن یکی را انتخاب کند. در مقابل اما اصلاحطلبان نظریه دیگری را مطرح میکنند. احمد شیرزاد تحلیلگر سیاسی اصلاح طلبان بیشتر تکیه بر این نکته دارد که «حضور احمدینژاد به قیمت شکست دوباره اصولگرایان تمام خواهد شد. چراکه از یک طرف احمدینژاد اهل ائتلاف و وحدت با دیگران نخواهد بود.» او با تاکید بر این موضوع اعتقاد دارد که باید اصلاحطلبان از حضور محمود احمدینژاد در انتخابات حمایت کنند چون حضور دوباره او در انتخابات باعث میشود تا اولا خیلی از موضوعات برای جامعه روشن شود و ثانیا زمینه تبلیغات عوام فریبانه محمود احمدینژاد علیه دولت و اصلاحطلبان محقق نشود.»
تازه به نظر من احمدی نژاد اصلاح طلب و چپ واقعیه .
کاش نتایج عملکردش رو هم ببینند.
بیماریهای روحی و فکری که این آقا برا مردم درست کرد بدترین نوع جنایت ( مرگ خاموش جامعه ) است.