آفتابنیوز : سرویس سیاسی- خبرنگار پایگاه اطلاعرسانی آیتالله هاشمی رفسنجانی در حاشیهنگاری خود از افطاری بچههای بهزیستی با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت: توصیه آیتالله فقط یک جمله است. ماه رمضان فرصت برگشتن از خطاست. فرصتی زودگذر امّا بسیار مغتنم. جالب است آقای هاشمی سال 64 هم همین جمله را گفته بود. نقل به مضمونش این است. اگر خطایی دارید، در ماه رمضان برگردید. اگر گناهی دارید، در ماه رمضان بشویید. اگر انحرافی از اسلام میبینید، در ماه رمضان اصلاحش کنید. اگر حق النّاسی بر گردن دارید، در ماه رمضان ادا کنید. که اگر این ماه بیاید و برود و تغییری نکنید از رحمت خدا دور میشوید. از رحمت خدا دور شوید از اقبال مردم هم نا امید میشوید. حق به خوان کرمش، طرفه متاعی دارد/ در و دیوار زند داد، خریدار کجاست؟
به گزارش آفتاب متن کامل این حاشیه نگاری بدین شرح است: امروز یکشنبه است. 23 خرداد 1395. حوالی ساعت 6:30 عصر به مجمع می رسم. آفتاب داغ تابستانی آرام آرام پائین می رود. تا پنجمین افطار ماه مبارک رمضان امسال از راه برسد. امشب بچههای بهزیستی میهمان آقای هاشمی هستند. میهمانانی بسیار عزیز. که حضورشان گل از گل میزبان می گشاید. مطمئنم امشب یکی از بهترین افطارهای آیت الله می شود. افطاری با طعم صفا و صداقت کودکان بهزیستی.
میهمانان آرام آرام از راه میرسند. ترکیب بسیار جالبی دارند از جوانی و رنگ و امید. انگار امشب بچه های بهزیستی مسابقه گذاشته اند برای اینکه از همان لباسهای ساده و رنگ و رو رفته خود برای آقای هاشمی جشنواره ای از رنگ و مهربانی بسازند. حس و حال عجیبی دارد این افطاری. گویی امشب اینجا میهمانی خداست. تا رنج دیده ترین فرزندان این سرزمین به کنار مردی بنشینند که بهترین سنگ صبور مردمان کشورش است. راستش را بخواهید با دیدن این همه شور و شوق با اونهمه محرومیتهایی که این بچه ها دارند احساس می کنم امشب اینجا و در این میهمانی خدا، کسی از یتیم بودنش خجالت نخواهد کشید. چرا که همیشه بچه های مردم برای هاشمی عین بچههای خودش بودهاند. عین امشب و عین بچه های بهزیستی.....
در حال نوشتن بودم که آقای هاشمی وارد جلسه شدند. بچههای کم سن و سال جلسه شوق بیشتری نشان می دهند. آیت الله بعد از مصافحه گرمی با رئیس سازمان بهزیستی و با چند تا از بچه های ردیف اول هم خوش و بش می کنند و آرام آرام جلسه آغاز می شود.
اولین برنامه جلسه امروز گزارش آقای محسنی بندپی است. رئیس سازمان بهزیستی. آمارهای خوبی می دهد. با اینکه موانع زیادی هم در کار خود دارد. از توانمندسازی معلولان تا نگهداری کودکان بی سرپرست. ولیکن بسیار امیدوار به نظر می رسد.
یکی از مهمترین خصوصیتهای آقای هاشمی تشخیص آدمهاست. چه قوهای در آقای هاشمی است. که شناخت افراد را برایش سهل کرده. شناختی حتی در یک نگاه. شاید همین قدرت تشخیص بود که سالها زودتر از همه حتی قبل از انتخابات 84. هاشمی را به شناخت مناسبی از برخی کاندیداها رسانید که هم خودش کاندیدا شد و هم تاکید کرد اگر اینها بیایند ما یک سقوطی میکنیم!
نوبت سخنان آقای هاشمی که میرسد. اول از همه از لطف خدا میگوید. از لطف خدایی که میهمانی امروزش را متبرک کرد به حضور دلهایی صاف و پاک. به حضور پر برکت بچه های بهزیستی. آیتالله چنان با تاکید این جمله ها را می گوید که گویی عزیزترین مهمانی رمضانش را در پیش دارد. چقدر این حرف آقای هاشمی به دل این بچه ها مینشیند. لبخند پر مهرشان را که می بینیم. گواه مدعایم را در میابم.
حرف بعدی آقای هاشمی ابراز خرسندی است از آمارهای رو به بهبود بهزیستی که نسبت به سال قبل وضع بهتری را نشان میدهد. امّا خوشحالی آقای هاشمی غم پنهانی را هم با خود همراه دارد. وقتی که این جمله را می گوید. «البته اگر آن تحریمهای طولانی را نداشتیم وضع بهتر از این بود». اینکه آقای هاشمی این جمله را اینجا می گوید. تعبیر بسیار پرمعنایی دارد. تعبیری در امتداد تعبیر: هیچکس توان پارهکردن برجام را ندارد. آقای هاشمی به آیندهسازان ایران اسلامی به صراحت وعده می دهد که «دیگر به عصر تحریمها بر نمیگردیم». چرا که آینده انقلاب را از آن «اعتدال» میداند. از آنِ مردمی که پیشرفت می خواهند نه شعار. از آنِ مردمی که تعامل میخواهند نه تقابل. از آنِ مردمی که سدی مقاوم ساختهاند. از آرای روزافزون خود در مقابل افراطیگری. «دیگر به عصر تحریم ها برنمیگردیم». یعنی تا این مردم هستند، برجام هم هست.
حرف بعدی آقای هاشمی اشاره شنیدنی به ماه رمضان است. توصیه آیتالله در اینباره فقط یک جمله است. ماه رمضان فرصت برگشتن از خطاست. فرصتی زودگذر امّا بسیار مغتنم. جالب است آقای هاشمی سال 64 هم همین جمله را گفته بود. نقل به مضمونش این است. اگر خطایی دارید، در ماه رمضان برگردید. اگر گناهی دارید، در ماه رمضان بشویید. اگر انحرافی از اسلام می بینید، در ماه رمضان اصلاحش کنید. اگر حق النّاسی بر گردن دارید، در ماه رمضان ادا کنید. که اگر این ماه بیاید و برود و تغییری نکنید از رحمت خدا دور می شوید. از رحمت خدا دور شوید از اقبال مردم هم نا امید می شوید. حق به خوان کرمش، طرفه متاعی دارد/ در و دیوار زند داد، خریدار کجاست؟
حرف آقای هاشمی هم دعاست هم توجه. دعایش از برای کسانی است که فرصت خدمت به این بچه ها را پیدا می کنند. آنهم با یک تعبیر ویژه و کم مانند. «خدمت به بچه های بهزیستی توفیق خداست». توجه آقای هاشمی هم به کمبودهای آنان است که فراتر از شعارها، عملگرایی می خواهد. چرا که با شعارها هم زیست مردم بدتر می شود و هم بهزیستی اوضاعش بهم می ریزد. آقای هاشمی توجه همه را جلب می کند. برای خدمت بیشتر به فرشته های خوب خدا روی زمین. با دلهایی صاف و ساده و پاک. با اشکهایی به زلالی شبنم. چرا که اگر روزی بهزیستی ما رونق پیدا کند و قلبهای یتیمانش آرامش بیابد. جامعه ما هم برکت بیشتری پیدا خواهد کرد. چرا که اگر خدا اراده کند. یتیمی هم پیغمبر(ص) می شود. که رسول خدا(ص) فرمود: أحبّ بيوتكم إلى اللَّه بيت فيه يتيم مكرّم(محبوبترین خانه نزد خدا خانه ای است که یتیمی در آن به عزّت زندگی کند)- نهج الفصاحه صفحه 170.
سخنان آقای هاشمی که تمام میشود. «افطاری متبرّک آیت الله» آغاز می شود. افطاری متبرّک در کنار بچه های بهزیستی. آقای هاشمی همانطور که آماده رفتن برای نماز می شود. رو به جمعیت می گوید. ما می رویم نماز بخوانیم بعد افطار کنیم. امّا اگر کسی عذری دارد و روزه ندارد چون اذان گفته اند ما راضی تریم که پای سفره برود. آقای هاشمی این جمله را بیشتر برای بچه ها می گوید. تا به نوعی مراعات حال آنان را کرده باشد. البته بچه ها هم چندان استقبالی نمی کنند و به نماز جماعت هاشمی مشتاق تر نشان می دهند!
حاشیهنگاریام رو به پایان است. از سفره بی تظاهر افطاری آقای هاشمی نمینویسم. که بارها نوشته و گفته ایم. که هاشمی «همانی که هست را نشان می دهد». یعنی سفره افطار اندرونی و بیرونی ندارد. یعنی از مردم چیزی را پنهان نمی کند. از روزه داری و افطار گرفته تا تفرّج و تعطیلات. امّا نکته ای را که می خواهم با آن تمام کنم. حاشیه نگاری متبرّک امشبم را. حرف دختر خانم معلولی بود که آخر جلسه به من زد. وقتی فهمید خبرنگار سایت آیت الله هستم.آن دختر خانم جوان و در حال تحصیل آنهم در حوزه خبر و رشته خبرنگاری با لبخندی شیرین به من گفت: خیلی دوست دارم وقتی درسم تمام شد خبرنگار سایت آیت الله هاشمی بشوم!. اینقدر این حرف برایم قشنگ بود که ناخودآگاه گفتم حتماً حتماً، چه کسی از شماها نزدیکتر به آقای هاشمی. بغض شیرینی گلویم را می گیرد. بچه های هاشمی این روزها خیلی پرشمارتر از همیشه اند . پرشمار به عدد جوانان ایران اسلامی. درست مثل آن کودک دبستانی که دو هفته قبل پیش ایشان آمد، صاف ایستاد و محکم گفت: آقای هاشمی! مردم شما را نفر اوّل خبرگان می دانند!
روایت مصلحت همچنان باقی است...