آفتابنیوز : خارج از شوخی های روزنامه مذکور اکنون پیام شیراک و بلر برای ایران باید به اندازه کافی روشن باشد که سطح درگیری، یک نبرد هسته ای است نبرد هسته ای که اکنون می رود با پشتوانه جهانی صورت بپذیرد. مخالفت البرادعی با کشورهای محور منازعه با ایران پیرامون برگزاری اجلاس در نیمه بهمن ماه و دادن فرصت به ایران تا نیمه اسفند، بر اساس اختیارات وسیع البرادعی قطعا صورت نگرفته، بلکه این امر ناشی از سپردن منازعه به نهادهای بین المللی به منظور حمله به ایران است.
حمله ای که به مراتب از سلاح های مرگبارتری در آن استفاده خواهد شد. به عبارت دیگر استراتژی امریکا به منظور برخورد قاطع با جمهوری اسلامی ایران و سوریه، بر اساس پشتوانه افکار عمومی جهانی سپس نهادهای بین المللی و در نهایت سلاح های غیر متعارف بنا شده است. شیراک و بلر که در موقعیت اروپایی خود، آغازگر جنگ روانی هسته ای شده اند، بر اساس خط استراتژی امریکا در پیوند دادن روابط ایران، سوریه، و القاعده استوار هستند.
در این ارتباط امریکا که نوار صدای بن لادن را که در جهت حمله به امریکا هشدار داده بود، و یک ماه قبل از سفر احمدی نژاد به سوریه این نوار به دست سیا رسیده بود، درست در موقعیت ملاقات بشاراسد، و احمدی نژاد در دمشق منتشر می شود و افکار عمومی جهان را از طریق شبکه های سی.ان.ان و بی.بی.سی و . . . به سوی مثلث ایران، سوریه و القاعده سوق می دهد. اکنون در مقابل چنین ادعایی، برگ برنده ایران چیست؟ آیا ایران به دنبال فتح یک نقطه استراتژیک در مذاکرات جهت توجیه افکار عمومی داخل است؟ ایران که نقطه امیدش جهت جلوگیری از تهاجم نظام بین الملل، بر افزایش بهای نفت استوار بود، با مسافرت امیر عبدالله رهبر عربستان سعودی به چین و هند این امید را نیز نقش بر آب می بیند. فعالیت صنعتی سانتری فیوژهای p2 جهت غنی سازی نیز که از سوی لاریجانی عنوان شده تنها می تواند به شرایط حملات هوایی زود رس غرب منجر شود. از آن مهمتر نشانه های فرا رسیدن یک نبرد هسته ای با قطع ارتباط موسسات مالی از جمله بانک یو.بی.اس اروپا که مرکز آن در سوئیس است، همچنین بانک های آلمانی، کاملا روشن است. غرب که زمانی گفته می شد دیگر نمی تواند مفهومی واحد تلقی شود، و همواره میان سیاست های امریکا با اروپا و میان اروپاییان، تفاوت واضحی بین سیاست های فرانسه و آلمان با انگلیس مشاهده می شد، اکنون در برخورد با ایران، موضع واحد و مفهوم واحدی به خود گرفته است. تا جایی که این وفاق در حد یک نبرد هسته ای نیز به پیش رفته است.
با توجه به این شرایط آیا زمان آن نرسیده که یا سیاست های تیم دوم مذاکره کننده هسته ای و یا هم سیاست ها و هم خود تیم مذاکره کننده هسته ای ایران تغییر کرده و آن را صریحا به دنیا و افکار عمومی و داخل اعلام کنند؟ جلوی اشتباه را هر چه زودتر بگیریم، به سود منافع ملی خواهد بود.