کد خبر: ۳۹۱۲۱۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۶
وقتی سازوکار حمایت از نخبگان در خوزستان و سایر نقاط ایران دردی را دوا نمی‌کند

"مهاجرت نخبگان" یا "فرار مغزها"؛ مسئله این نیست!

همهٔ ما از دیرباز با پدیده‌ای به نام "فرار مغزها" یا "مهاجرت نخبگان" آشنا هستیم اما چرا در تمام این سال‌ها همچنان این موضوع در جامعهٔ ما به عنوان یک مسئله مطرح است و برای آن راه‌حلی پیدا نشده است؟!
آفتاب‌‌نیوز : به گزارش ایسنا،  مهاجرت نخبگان البته در استانی مانند خوزستان در شرایط کنونی که گسترش مشکلات زیست‌محیطی، اقلیمی و ... دافعه‌های آن بیش از جاذبه‌هایش است، تشدید هم شده است.

28 درصد صنایع کشور در خوزستان است و این استان از ظرفیت‌های اقتصادی و صنعتی بسیار بالایی برخوردار است. به‌تناسب این ظرفیت‌ها باید فرصت‌های شغلی زیادی نیز در استان فراهم باشد اما چرا بسیاری از جوانان تحصیلکرده خوزستانی ترجیح می‌دهند در مکانی دیگر به زندگی خود ادامه دهند؟

هر ساله شاهد مهاجرت تعداد زیادی از تحصیل کردگان خوزستانی به استان‌های دیگر و یا خارج از کشور هستیم اما علت این مهاجرت‌ها چیست و مسئولان در این زمینه چه فکری کرده‌اند؟

طبق آمار صندوق بین‌المللی پول، ایران بین 91 کشور جهان از نظر مهاجرت مغزها مقام اول را دارد؛ بر اساس آخرین گزارش‌های وزارت علوم، دو هزار و 640 دانشگاه در کشور وجود دارد که از این ‌بین سهم وزارت علوم از جمعیت دانشجویی 68 درصد و سهم دانشگاه آزاد 32 درصد است. این در حالی است که بر اساس اعلام موسسهٔ اسپانیایی CISO، چین دو هزار و 481 دانشگاه و هند نیز یک‌هزار و 620 دانشگاه دایر کرده است. این تعداد دانشگاه حدود پنج هزار میلیارد تومان از بودجهٔ کل کشور را می‌بلعد و حدود 50 درصد از جمعیت بیکار کشور را تولید می‌کند.

بنا بر اعلام مهدی سیدی رئیس کارگروه نخبگان شورای عالی انقلاب فرهنگی، در سال 2015 حدود 11 هزار و 300 دانشجوی نخبه از ایران مهاجرت کرده‌اند که این آمار حاکی از رشد 16 درصدی مهاجرت نخبگان نسبت به سال 2014 است. بیش از 80 درصد وزیران انگلیس مدرک لیسانس دارند اما بیشتر مدیران ما مدرک دکتری دارند. خروجی بدنهٔ اداری انگلیس این است که این کشور به‌عنوان یک اقتصاد بزرگ جهان مطرح می‌شود و خروجی بدنهٔ اداری ما، کشور را به‌عنوان یک اقتصاد بحران‌زده معرفی کرده است.

مشکلات اقتصادی، تورم، مشکلات محیط‌زیستی و ... تیتر اخبار این روزهای کشور هستند؛ این‌ها تنها برخی از مشکلات امروز ما هستند که توجه همه را به خود معطوف کرده‌اند، اما مسألهٔ دیگری نیز باید به این اخبار روزانه اضافه شود و آن از دست دادن بزرگ‌ترین سرمایه ما یعنی "نیروی انسانی متخصص و جوان" است. نیروی انسانی کارآمد، عامل اصلی رشد و توسعهٔ جوامع است همان‌طور که بزرگی می‌گوید "اگر نیت صدساله دارید انسان تربیت کنید".

مهاجرت این نیروی کار جوان و تازه‌نفس می‌تواند منجر به از دست دادن خزانهٔ ژنی چنین افرادی در جامعه و کاهش هوش ملی در طی نسل‌ها شود، علاوه بر آن با مهاجرت هر نخبه از کشور تمام سرمایه‌گذاری‌های مادی انجام‌شده برای تحصیل و پرورش این فرد و امکان بازگشت این سرمایه در سال‌های بعد، از بین می‌رود و موجب رکود فعالیت‌ها در سیستم اداری نیز می‌شود.

"پروفسور مجید سمیعی، پردیس ثابتی، مریم میرزاخانی، پروفسور توفیق موسیوند و ..." تنها برخی از نام‌هایی هستند که همه ما حداقل نام یکی از آن‌ها را طی سالیان گذشته به خاطر کارهای بزرگی که انجام داده‌اند، شنیده‌ایم؛ اما سؤال اینجاست که چرا این افراد در کشور خود مشغول به فعالیت و تحقیق نیستند؟ چه چیزی مسبب خروج جوانان نخبه ایرانی و رفتن آن‌ها به کشورهای دیگر بوده است؟

جوانانی که تصمیم به مهاجرت و تغییر محل زندگی خود می‌گیرند، هرکدام انگیزه‌های متفاوتی دارند؛ بسیاری از آن‌ها هرگز به زادگاه خود بازنمی‌گردند و تبدیل به توریست‌هایی می‌شوند که گاهی برای تجدید خاطره به سرزمینی که زمانی خانه و محل زندگی‌شان بوده، سفر می‌کنند.

در خوزستان جاذبه‌ای برای ماندن وجود ندارد

دکتر علیرضا زراسوندی رئیس بنیاد نخبگان خوزستان، درباره سازوکارهای و برنامه‌های حمایتی طراحی‌شده برای افراد نخبه به خبرنگار ایسنا گفت: بیش از 600 نفر از اقشار مختلف جامعه تحت پوشش این بنیاد قرار دارند؛ برنامه‌های متفاوتی نیز در قالب‌های فرهنگی و علمی برای این افراد در نظر گرفته‌ شده است. طبق بررسی‌های انجام‌شده مشخص شد که بیشتر مشکلات نخبگان استان بحث مسائل مادی نیست.

وی ادامه داد: این مشکلات اغلب مربوط به دو حوزه عمده است؛ یکی این‌که این افراد انتظار دارند که دیده شوند و در تصمیم‌گیری‌ها از آن‌ها استفاده شود و دیگری نیز مسأله جذب آن‌ها است که دانشجویان تحت پوشش بنیاد نخبگان طبق آیین‌نامه‌های موجود به دستگاه‌های اجرایی معرفی می‌شوند و تاکنون نیز چندین نفر برای جذب به دستگاه‌های اجرایی معرفی شده‌اند.

رئیس بنیاد نخبگان خوزستان در خصوص تمایل تحصیلکردگان و نیروی جوان استان به مهاجرت، گفت: انجام کارها در خوزستان نسبت به سایر استان‌ها سنگین‌تر و کندتر است. بحث شرایط آب‌وهوایی نیز مطرح است، اختلاف چندانی نیز بین حقوق و مزایای یک فرد مستعد در خوزستان یا دیگر استان‌ها وجود ندارد. همه دوست دارند که در شرایط آب‌وهوایی بهتر زندگی کنند. با توجه به این وضعیت فکر می‌کنم ما باید امکانات استان را افزایش دهیم، در خوزستان جاذبه‌ای برای ماندن وجود ندارد.

زراسوندی ادامه داد: به نظر من این مشکلات را می‌توان با کار کردن بر مسائل فرهنگی برای مثال با تشویق‌های استانی و ملی و دادن امتیازات ویژه حل کرد و تمایل این جوانان را به ماندگاری در استان افزایش داد؛ این مسأله نیاز به نگاه ویژه‌ای دارد که شامل در نظر گرفتن حقوق و مزایا، امکانات مناسب و ... می‌شود. طبیعی است وقتی در استان دیگری شرایط بهتری برای جوانان تحصیلکرده فراهم شود، آن‌ها نیز به خروج از استان فکر می‌کنند.

وی درباره وضعیت بودجه بنیاد نخبگان خاطرنشان کرد: بودجه اختصاصی سازمان برای امور جاری بنیاد نخبگان قابل‌قبول است اما اگر مجلس شورای اسلامی و هیات‌ وزیران نگاه ویژه‌ای به بودجه بنیاد نخبگان داشته باشند حتماً سود آن را خواهند دید.

مسائل زیست‌محیطی، اجتماعی و ... زمینه‌ساز مهاجرت نخبگان از خوزستان

همچنین دکتر محمدرضا عصاری رئیس دانشگاه صنعتی جندی‌شاپور دزفول، دراین‌باره به ایسنا، گفت: عدم توجه به مسائل زیست‌محیطی، اجتماعی و ... در خوزستان زمینه‌ مهاجرت نخبگان از استان را فراهم کرده است؛ البته اگر این مهاجرت‌ها درون کشور و به استان‌های دیگر باشد، بازهم بهتر از مهاجرت‌ به خارج از کشور است.

وی با بیان این‌که مسئولان اجرایی استان وظیفه‌ دارند که شرایط را برای نیروهای توانمند استان در حوزه‌های مختلف اجرایی، علمی، خدماتی و ... به‌گونه‌ای فراهم کنند که این نیروها در استان بمانند، تصریح کرد: شرایط محیطی استان چه از بابت ریزگردها، مسائل آموزشی و ایمنی نباید تشویق برای رفتن را القا کند بلکه باید موجب جذب افراد شود.

 رئیس دانشگاه صنعتی جندی‌شاپور دزفول تأکید کرد: البته با توجه به شرایط استان باید به حقوق و دستمزدها نیز توجه شود تا فرد نخبه در استانی مانند خوزستان که آب‌وهوای متفاوتی نسبت به بقیه استان‌های کشور دارد نسبت به نخبه‌ی دیگر در استانی با شرایط بهتر حقوق و مزایای بیشتری دریافت کنند. اولین سرمایه هر سیستم نیروی انسانی آن است، منابع مالی و فیزیکی در کنار نیروی انسانی می‌توانند شرایط مطلوب را فراهم کنند.

عصاری در خصوص علت این مهاجرت‌ها اظهار داشت: فکر می‌کنم که علت مهاجرت‌ها می‌تواند در دو بخش باشد، یکی تبلیغات شبکه‌های اجتماعی است که تصوراتی را ایجاد می‌کند تا این مهاجرت‌ها به کشورهای دیگر رخ دهد که باید در این زمینه شفاف‌سازی‌های لازم صورت گیرد، دیگری نیز بی‌توجهی خودِ ما نسبت به این جوانان است. این یک حقیقت است که اگر به نیروی انسانی و ایجاد شغل برای آن‌ها توجه نکنیم، نیروی تحصیلکرده به فکر مهاجرت می‌افتد.

وی تصریح کرد: وظیفه ما در این مورد بسیار سنگین است، امیدواریم روزی بتوانیم بگوییم نه‌تنها از خوزستان مهاجرت صورت نمی‌گیرد بلکه خوزستان یک استان مهاجرپذیر است.

عدم لحاظ پارامترهای بومی و منطقه‌ای در مزایا

همچنین دکتر ابراهیم حاجی‌دولو معاون پژوهشی و فناوری دانشگاه شهید چمران اهواز، در این خصوص اظهار کرد: فکر می‌کنم تمایل به مهاجرت بین دانشجویان و فارغ‌التحصیلان نسبت به استادان بیشتر است و با توجه به مشکلات جذب و بقیه مسائل موجود در کشور، میل به خروج بین دانشجویان نخبه بیشتر شده است؛ البته رفتن به خارج از کشور یک فرصت است، ما دانشجویان را تشویق می‌کنیم که پس از اتمام تحصیل خود بازگردند.

وی افزود: جاذبهٔ لازم برای حضور و ادامهٔ زندگی در خوزستان برای نیروی تحصیلکرده وجود ندارد. بخش زیادی از آن به این دلیل است که متأسفانه در دستگاه‌های اداری طراحی‌ شدهٔ مدیریتی٬ تأثیر پارامترهای بومی و منطقه‌ای در تقسیم مزایا به‌اندازهٔ کافی در نظر گرفته نمی‌شود.

معاون پژوهشی و فناوری دانشگاه شهید چمران اهواز تصریح کرد: اگر بخواهیم وضعیت را با سال‌های گذشته مقایسه کنیم، می‌بینیم که در گذشته به دلیل وجود جاذبه‌های لازم برای جذب نیروها به‌طور مثال در سیستم دانشگاه شهید چمران اهواز نیروهای زیادی از تمام نقاط کشور در این دانشگاه مشغول فعالیت بودند٬ اما امروزه برای حضور در مناطق خاص از نظر آب‌وهوایی یا مناطقی که از جنبه‌های رفاهی کمتری برخوردارند، امتیازات کمتری در نظر گرفته می‌شود.

حاجی‌دولو ادامه داد: به دلیل این مسائل رغبت و تمایلی برای ماندن در خوزستان وجود نخواهد داشت؛ سیستم دانشگاهی در گذشته به شکلی بود که به دلیل تفاوت‌های مالی موجود بسیاری از استادان تمایل داشتند که در دانشگاه‌های خوزستان فعالیت کنند.

تفاوت حقوقی استادان هم‌رتبه در تهران و خوزستان کمتر از 1 درصد

وی خاطرنشان کرد: لازم است تفاوت‌هایی در مزایا ایجاد شود؛ به‌طور مثال این تفاوت برای استادهای هم‌رتبه با استادان ساکن تهران حدود ۱۰۰ هزار تومان است که با توجه به حقوق چهار یا پنج میلیونی اعضای هیأت‌ علمی چندان تفاوتی ایجاد نمی‌کند. این مبلغ کمتر از یک درصد از حقوق آن‌ها است، درحالی‌که در ابتدای انقلاب اسلامی این تفاوت حدود ۱۰ یا ۱۵ درصد بود؛ دانشگاه شهید چمران به دنبال احیاء این وضعیت است اما هنوز در این زمینه موفقیت چندانی نداشته‌ایم.

حاجی‌دولو با بیان این‌که باید فرصت‌های علمی و تحقیقاتی در استان ایجاد شود، گفت: این مسأله می‌تواند جاذبه‌ای برای ماندن افراد در خوزستان باشد شاید بسیاری از استادان حتی اگر در استان امکان تحقیقات و پژوهش فراهم باشد، حاضر باشند با حقوق و مزایای کم نیز در استان بمانند. باید تغییراتی ایجاد شود و تحقیقات و فرصت‌های پژوهشی و علمی به مناطق داده شود تا باعث دلگرمی استادان و نخبگان دانشگاهی شود.

معاون پژوهشی و فناوری دانشگاه شهید چمران اهواز افزود: در کنار فرصت‌های شغلی و درآمد کافی همچنین ایجاد امکانات رفاهی و تفریحی کافی و امکانات تحصیلی مناسب در مدارس موجب می‌شود که نخبگان ما احساس کنند، ماندگاری در خوزستان برای خانواده‌های‌ آن‌ها در آینده مشکلی ایجاد نمی‌کند و این امر می‌تواند در حل مسأله بسیار مفید باشد.

سرانه هر دانشجوی نخبه شهید چمران کمتر از 100 هزار تومان!

همچنین دکتر محمدرضا سیاهپوش، رئیس دفتر شناسایی، حفظ و هدایت استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز، با اشاره به فعالیت این دفتر به‌عنوان متولی برنامه‌ریزی، شناسایی و هدایت دانشجویان نخبه و صاحبان استعدادهای درخشان، به ایسنا، گفت: هر دانشگاه برنامه‌ریزی‌های متفاوتی برای دانشجویان استعداد برتر خود دارد. دانشگاه شهید چمران اهواز نیز برنامه‌های تخصصی، نرم‌افزاری، معرفت‌افزایی، برگزاری بازدیدهای علمی و تفریحی و ... زیرنظر اساتید مجرب برای این افراد تدارک می‌بیند.

وی افزود: بر اساس آیین‌نامه‌های موجود افرادی مانند برگزیدگان جشنواره‌های مختلف، دانشجویان دارای معدل بالا و ... به‌مدت یک‌سال به عضویت این دفتر درمی‌آیند؛ این دانشجویان از امکانات آموزشی و رفاهی متفاوتی مانند اولویت دریافت وام‌های دانشجویی، بازدید از صنایع مختلف، برگزاری کارگاه‌های متعدد با حضور اساتید مجرب و ... برخوردار می‌شوند. در خصوص مباحث رفاهی نیز سعی کرده‌ایم که خوابگاه این دانشجویان شرایط بهتری داشته باشد.

رئیس دفتر استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز خاطرنشان کرد: نباید دفتر استعدادهای درخشان را از بنیاد نخبگان کاملاً تفکیک کرد چرا که این دو در یک راستا هستند؛ بنیاد نخبگان ادامه مسیر دفاتر استعدادهای درخشان است و نباید به دفتر استعدادهای درخشان به‌عنوان تنها نهاد متولی برنامه‌ریزی برای دانشجویان نخبه، نگاه شود.

سیاهپوش ادامه داد: بنیاد نخبگان بودجه‌های خوبی در اختیار دارد درحالی‌که بودجه رسمی اختصاص‌یافته به دفتر استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز در سال 94 مبلغ 36 میلیون تومان بود؛ این در حالی است که ما اگر مطابق شیوه‌نامه تنها دانشجویان شاگرداول رشته‌ها و گرایش‌های مختلف را جذب دفتر کنیم، در سال 95 – 94، 370 عضو داریم.

دانشگاه در برابر فارغ‌التحصیلان خود مسئول است

رئیس دفتر استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز تصریح کرد: البته با پیگیری‌های انجام‌ شده از سوی دانشگاه موافقت وزارت علوم برای اختصاص بودجه بیشتر اخذ شد اما تاکنون رقمی اضافه بر آن به‌ صورت رسمی اختصاص پیدا نکرده است؛ باید کمی در روند اختصاص بودجه بازنگری شود. به علت فعالیت‌های خوب دانشگاه شهید چمران یکی از بالاترین بودجه‌ها به این دانشگاه اختصاص داده شده بود.

وی خاطرنشان کرد: یکی از کارهایی که باید انجام شود، هدایت استعدادهای درخشان است. در این خصوص تاکنون کار زیادی صورت نگرفته است، زمانی که دانشجو فارغ‌التحصیل می‌شود شاید حتی حراست ورودی دانشگاه نیز به‌ سختی به فرد اجازه ورود به دانشگاه را می‌دهد و ارتباط این فرد تحصیلکرده با دانشگاه کاملاً قطع می‌شود. دانشگاه هر استان به‌عنوان عالی‌ترین مرکز علمی و فرهنگی استان در برابر فارغ‌التحصیلان خود مسئول است.

رئیس دفتر استعدادهای درخشان دانشگاه شهید چمران اهواز ادامه داد: به دنبال تشکیل مرکز کاریابی و مهارت‌زایی دانشجویان در دانشگاه هستیم تا شرکت‌های مختلف بتوانند از بین دانشجویان دانشگاه نیروهای موردنیاز خود را جذب کنند.

تمرکز 95 درصد بودجه تحقیقاتی برای نخبگان در 15 تا 30 کشور دنیا

دکتر نوید سیاپلو عضو هیأت‌ علمی مؤسسه آموزش عالی جهاددانشگاهی خوزستان نیز به ایسنا، گفت: حدود 95 درصد بودجه‌های تحقیقاتی اختصاص‌یافته به نخبگان بین 15 تا 30 کشور دنیا متمرکز است؛ این امر به‌طور  مشخص باعث ایجاد جاذبه برای مهاجرت نخبگان به این کشورها می‌شود.

وی افزود: در بحث مهاجرت نخبگان دو عامل خارجی و داخلی وجود دارد؛ یکی از اصلی‌ترین عوامل خارجی مسأله بودجه پژوهشی است زیرا محققان در خارج از کشور به‌راحتی به بودجه‌های تحقیقاتی کلان، امکانات کافی و فناوری‌های به‌روز دست پیدا می‌کنند. نبود ابزار تحقیق مناسب و همچنین ارتباط مؤثر و بین‌المللی نیز از موارد دیگر است.

این عضو هیأت‌ علمی جهاددانشگاهی خوزستان بابیان این‌که عوامل داخلی در این بحث وزنه بسیار سنگین‌تری هستند، افزود: عوامل داخلی را می‌توان در چند محور طبقه‌بندی کرد، اولین عامل این است که در کشور واقعاً ارزش و بهای چندانی به تحصیلکرده‌های دانشگاهی داده نمی‌شود؛ مثلاً زمانی که پس از اخذ مدرک برای درآمدزایی و استفاده از آن به ادارات مراجعه کنید، تفاوت چندانی میان شما و دیگر افراد وجود ندارد.

سیاپلو ادامه داد: مورد دوم نیز وضعیت اقتصادی است. درآمد فرد تحصیلکرده دارای مدارج عالی دانشگاهی که در یک مرکز تحقیقاتی کار می‌کند، حدود 10 تا 12 هزار دلار است اما من به‌عنوان یک محقق ممکن است که حدود یک‌بیستم یا یک‌چهلم آن رقم را در کشور خود دریافت کنم. مورد سوم نیز امید به آینده است که فاکتورهای مختلفی این مسأله را تعریف می‌کند. امنیت شغلی یکی از این موارد است، مثلاً اطمینان از آن‌که اگر شما انسان توانمندی هستید مجموعه بتواند این مطلب را ببیند موضوعی است که در استان ما چندان به آن توجه نمی‌شود.

عدم تعلق‌خاطر 100 درصدی مدیران ارشد و نبود جذابیت منطقی

وی تصریح کرد: این مسأله می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، من جامعه‌شناس نیستم اما فکر می‌کنم عدم وجود حس تعلق به استان مسأله مهمی است. اکثر مدیران ارشد ما تعلق 100 درصدی به استان ندارند یا آن‌قدر مکانیسم انتخاب آن‌ها غلط بوده است که اصلاً این مسائل برایشان در اولویت نیست. فقر قابل‌توجه از نظر امکانات و نبود یک جذابیت منطقی برای زندگی اجتماعی در استان نیز از موارد مهم است، درست است که ما با مشکل گرما و گردوخاک مواجهیم اما چرا این آب‌وهوا برای کشوری مثل امارات مشکل‌ساز نیست؟ در واقع جذابیت‌های زندگی در آن کشور نسبت به آب‌وهوا وزنه سنگین‌تری است.

این پژوهشگر خاطرنشان کرد: زمانی که به ادارات مراجعه می‌کنم و با بدنهٔ فرسوده آن‌ها مواجه می‌شوم، فکر می‌کنم که همین افراد شاید ترفیع بگیرند و مدیر آن اداره شوند و زمانی که فرزندان من بزرگ شوند باید وارد اداره‌ای شوند که مدیران آن همان افرادی باشند که هیچ برنامه‌ای برای شهر خود ندارند؛ من نگران آیندهٔ فرزندانم نیز هستم.

سیاپلو با بیان این‌که حجم بالای فارغ‌التحصیلان در کشور باعث شد که ناخودآگاه و به‌صورت غیر برنامه‌ریزی‌شده مسئولان به سمت شایسته‌سالاری روند، گفت: متأسفانه به دلیل نداشتن برنامه مناسب در این زمینه نیز رابطه جای ضابطه را در استخدام‌ها گرفته است.

حل مشکل اشتغال می‌تواند بسیاری از مسائل را حل کند

همچنین جلال‌الدین سجادی نخبه خوزستانی، در این زمینه به ایسنا، گفت: یکی از مشکلاتی که در استان وجود دارد، بحث اشتغال است اگر این مشکل حل شود می‌تواند خیلی از مشکلات را حل کند. تصور من این است که مسئولان باید تمام تمرکزشان را بعد از مسأله امنیت بر اشتغال قرار دهند؛ یک فارغ‌التحصیل دانشگاه باید بتواند حداقل برای 10 نفر شغل ایجاد کند.

وی افزود: خوزستان نه از نظر منابع و معادن و نه نیروی جوان و نخبه چیزی کم ندارد؛ مسئولان باید این پتانسیل بالقوه را بالفعل کنند. اولویت من همواره استان خودم بوده است اما یک نفر نمی‌تواند کار یک مجموعه بزرگ را انجام دهد.

سجادی با اشاره به وضعیت بودجه‌های تحقیقاتی در استان، خاطرنشان کرد: بودجه‌هایی اختصاص داده می‌شود اما استان باید حمایت‌های لازم را انجام دهد و سازوکار دسترسی به این بودجه‌ها را آسان کند چرا که باید نسبت به نخبگان، کارآفرینان، صنعتگران و ... حمایت جامع، درست و منطقی وجود داشته باشد. برای این کار مسئولان باید کمی ریسک‌پذیری‌شان را بالا ببرند، روندهای قدیمی کافی نیست.

نخبگان نباید درگیر مسائل اقتصادی شوند

این نخبهٔ خوزستانی در خصوص عمده مشکل پژوهشگران استان، گفت: لازم است که حمایت‌ها از نخبگان همه‌جانبه باشد، به دلیل عدم وجود سازوکار درست نخبگان درگیر مسائل روزمره زندگی‌شان می‌شوند؛ تفاوت نخبه با دیگران این است که او می‌تواند با مغز خود، کاری انجام دهد که هزاران نفر نمی‌توانند. مسئولان باید کاری کنند که این جوان بتواند با توانایی‌های مغز خود پول به‌دست بیاورد، این جوانان نباید درگیر مسائل اقتصادی شوند.

وی با طرح این پیشنهاد که فکر می‌کنم باید در استانداری یک بخش برای مدیریت نخبگان، استعدادهای برتر و کارآفرینان تشکیل شود تا این بخش هدایت و حمایت لازم را درباره نخبگان به عمل آورد، تصریح کرد: نخبگان نیز مانند سایرین می‌خواهند یک زندگی معمولی داشته باشند و باید بسترها برای افراد نخبه به‌گونه‌ای فراهم شود که بتوانند این نیازها را تأمین کنند.

سجادی با بیان این‌که نخبگان باید دسته‌بندی شوند، گفت: بعضی نخبگان بازخورد فوری دارند و برخی نیز در بخش‌های علمی و ... فعالیت می‌کنند. به نظر من در خوزستان باید کارگروهی شامل بنیاد نخبگان، کارآفرینان استان و سمن‌های جوانان تشکیل شده و یک راهکار علمی برای حمایت نخبگان ارائه شود؛ مثلاً برای 6 ماه از یک نخبه حمایت‌های لازم را انجام دهند، با ایجاد شرایط لازم برای انجام کارهای تولیدی پس از 6 ماه یا یک سال این نخبه می‌تواند تصمیم بگیرد که هنوز می‌خواهد از استان برود یا قصد ماندن دارد.

تبعیض در فضای دانشگاهی و تولید تحصیلکرده‌های بیکار و سرخورده

همچنین مرجان یوسفی دانش‌آموختهٔ مهندسی عمران دانشگاه شهید چمران اهواز، نیز در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: مسائل زیادی باعث شده که به‌طور مثال من به‌عنوان یک فرد تحصیلکرده هرلحظه به فکر مهاجرت باشم. من هیچ‌وقت خود را یک فرد عادی ندانسته‌ام و همواره در تمام مقاطع تحصیلی با اختلاف زیاد شاگرد اول بودم و وقتم را با حل مسائل المپیاد پُر می‌کردم؛ اهل شعر و کتاب... هم بودم. در آزمون ورودی مدارس تیزهوشان رتبه اول شهر شدم و در استان جزو 10 نفر اول بودم. رتبه‌ام در کنکور نیز عالی بود اما به دلیل وابستگی به خانواده دانشگاه شهید چمران را انتخاب کردم که از این انتخاب به‌شدت پشیمان هستم.

وی ادامه داد: با انرژی زیاد وارد رشته فنی شدم اما هرچه بیشتر پیش می‌رفت، مثل کوزه‌ای که ترک بخورد بیشتر احساس تهی‌شدن به من دست می‌داد. در دانشگاه شهید چمران علی‌رغم تلاش زیاد در نیمسال‌های بالا متوجه تبعیض بسیار بین دانشجویان شدم، برخی استادان بسیار سلیقه‌ای برخورد می‌کردند و حساب آشنایی و رفاقت با خانواده دانشجو مطرح بود تا استعداد و استحقاق او.

این دانش‌آموختهٔ دانشگاه شهید چمران اهواز افزود: حتی در ورودی‌های رشته من و دیگر رشته‌های فنی تعداد زیادی دانشجو وجود داشتند که اصلاً نمی‌دانستند کنکور چیست یا با رتبه‌های بسیار بد رشته‌های بسیار پایین در دانشگاه‌های با سطح پایین‌تر قبول شده بودند اما تنها به این دلیل که یکی از والدین آن‌ها عضو هیأت‌ علمی دانشگاه‌های شهید چمران یا علوم پزشکی جندی‌شاپور اهواز بودند به‌راحتی در کنار ما روی نیمکت دانشجوی فنی دانشگاه نشستند و استادان برای آن‌ها معرفی‌نامه به دانشگاه‌های خارج از کشور نوشتند و بورس تحصیلی دریافت کردند و با تحصیل رایگان دکتری هم گرفتند!

یوسفی خاطرنشان کرد: من مدتی در یک ادارهٔ دولتی کار کردم و مشکلات بسیاری را به‌عنوان یک خانم مهندس جوان داشتم؛ در نتیجه از کار دولتی استعفا داده و فعالیت آزاد را انتخاب کردم که آنجا هم شاهد برخوردهای بسیار سطح پایین همکاران بودم. با توجه به قوانین جاری آن زمان از دستمزدم هم بسیار برداشته می‌شد.

نبود امنیت شغلی، حس پیشرفت و فرصت آزمون عرصه‌های کاری مختلف

این فارغ‌التحصیل دانشگاه شهید چمران اهواز ادامه داد: کسی که همه او را نخبه می‌دانستند و هنوز الگوی تحصیل دانش‌آموزان مدارسی بود که در آن‌ها تحصیل کرده بود، حالا تبدیل به یک تحصیلکردهٔ بیکار و سرخورده و بی‌انرژی شده است؛ متأسفانه در کشور من به‌هیچ‌وجه حس امنیت شغلی، پیشرفت فوق‌العاده برای یک انسان سخت‌کوش و فرصت برای آزمودن عرصه‌های کاری متفاوت فراهم نیست.

وی با بیان این‌که در تمام این سال‌ها شاهد عدم شایسته‌سالاری در کشور بوده است، گفت: این مسأله را دیر فهمیدم و به‌شدت ذوق و انرژی من را گرفت. اکنون با تجاربی که به‌دست آورده‌ام می‌خواهم فرزندانم تجربه‌های فوق‌العاده شاد و شناخت بهتری از محیط و جامعه داشته باشند؛ این احساس بسیار بدی است که آدم جزو ملت و فرهنگی باشد که نتواند آن‌ها را درک کند.

این دانش‌آموختهٔ دانشگاه شهید چمران اهواز افزود: می‌خواهم فرزندانم در فضایی بزرگ شوند که هر روز دغدغه‌شان این نباشد که چرا همه‌چیز دوباره گران شد و مستقل بار بیایند؛ چیزی که در فرهنگ و جامعه ما حاکم نیست. می‌خواهم به ازای تلاش و خلاقیتی که دارند، تشویق شوند و عزت‌نفس پیدا کنند.

یوسفی ادامه داد: البته مسائل زیادی مانند امنیت اجتماعی و امنیت درمانی، اعتماد اجتماعی، نیاز به طبیعت و آب‌وهوای پاک، حس شادی جمعی، ارائه خدمات اجتماعی و ... نیز مطرح هستند. مسئولان واقعاً مسئولیت سنگینی بر عهده دارند، باید هر گروه یا حزبی که بر سر کار می‌آید، پس از دیگری برنامه‌های فرهنگی جامعه را به‌دقت ادامه دهد نه این‌که سلیقه‌ای برخورد کنند؛ فرهنگ‌سازی گاه ممکن است یک قرن طول بکشد نمی‌شود که هرچند سال یک رویه و برخوردهای فصلی جدید اجرا شود. آنچه این جامعه نیاز دارد، یک اراده و عزم فوق‌العاده جدی، دانا، مهربان و دلسوز اجرایی است.

به گزارش ایسنا، با تمام این صحبت‌ها می‌توان گفت که عدم وجود تفاوت زیاد میان حقوق و مزایای نیروی متخصص استان با دیگر استان‌های دارای شرایط آب‌وهوایی مطلوب و حتی پرداخت نشدن همان مقدار ناچیز به‌وسیلهٔ برخی از شرکت‌ها، فقر امکانات و خدمات شهری که با استان‌هایی مانند تهران و اصفهان قابل‌مقایسه نیست، تغییرات اقلیمی سال‌های اخیر مانند بروز پدیدهٔ ریزگردها و تبعات زیست‌محیطی و سلامتی آن بر ساکنان خوزستان و ...، همه می‌توانند دلایل خوبی برای خروج از خوزستان باشند همان‌طور که بسیاری از معلمان استان به‌دنبال مهاجرت هستند

به دنبال دلیلی برای ماندن نخبگان باشیم

در واقع با شرایط کنونی خوزستان نباید به دنبال دلیل خروج از این استان باشیم بلکه باید به دنبال دلیلی برای ماندن نیروی متخصص باشیم، اگر این نیروی کار در استان بماند نسبت به مهاجرت به استان‌های دیگر یا حتی خارج از کشور چه مزایایی دریافت می‌کند؟

متأسفانه برخی از مسئولان استانی حتی حاضر نیستند که دربارهٔ مشکلات نخبگان و جامعه علمی استان کمترین توضیحی داده یا آماری از تعداد نخبگانی که به‌طور سالانه از خوزستان خارج می‌شوند، ارائه دهند یا حتی بگویند اصلاً آیا آماری از این افراد تهیه می‌شود یا خیر؟

بسیاری از این نخبگان در جوانی و گمنامی از کشور خارج می‌شوند و زمانی که کار بزرگی انجام دادند یا به دانشمندی صاحب‌نام در جامعهٔ جهانی تبدیل شدند ما آن‌ها را با خوشحالی به یکدیگر معرفی می‌کنیم و از هوش و توانایی جوان ایرانی و موفقیت ایرانیان در جهان صحبت می‌کنیم و به ایرانی بودن خود می‌بالیم. چرا تنها زمانی از نخبگان نام ‌می‌بریم که به موفقیت بزرگی دست پیدا می‌کنند؟ آن زمان نیز با صحبت دربارهٔ احساس مسئولیت و وظیفهٔ خطیر نخبگان در برابر کشور، طلبکارانه از آن‌ها توقع داریم که با بازگشت به کشور خود، کارهای بزرگی برای جامعه انجام دهند. شکی نیست که انجام این کارها به‌وسیلهٔ یک ایرانی یک نکتهٔ مثبت محسوب می‌شود اما ما برای آن‌ها چه‌کاری انجام داده‌ایم؟ آیا وظیفهٔ ما تنها افتخار کردن به این جوانان و توقع کمک داشتن از سوی آنان است و آیا احساس خلأ نمی‌کنیم که حضور و وجود این نخبه در سرزمین خود می‌توانست منشأ همین آثار و پیشرفت‌ها در جامعه کنونی باشد؟

درست است که انسان‌ها باید در برابر سرزمین خود احساس مسئولیت کنند اما احساس مسئولیت مسئولان در برابر این جوانان چه می‌شود؟ یک جوان چرا نباید قدم در راهی بگذارد که شاید به رؤیاهایش منتهی شود؟ آیا ما بیش از یک‌بار زندگی می‌کنیم که ریسک رسیدن به رؤیاهایمان را به جان نخریم؟ به گفته یک فیلسوف زمان برای هیچ‌کس نه متوقف می‌شود، نه برمی‌گردد و نه اضافه می‌شود. تحصیلکردگان ما به دلیل زندگی‌های عاری از مشکل به فکر مهاجرت از خانهٔ خود نمی‌افتند، شروع دوباره زندگی در مکانی کاملاً غریبه آسان نیست، کسی که این سختی را به زندگی در خانهٔ خود ترجیح می‌دهد به امید فردایی بهتر این کار را انجام داده و به‌طور حتم مشکلات زیادی داشته است.

زمانی که این افراد به میانسالی رسیدند، تبدیل به کسانی می‌شوند که سال‌های جوانی و بیشتر عمر خود را در کشوری غریبه با مردم و فرهنگی متفاوت گذرانده‌اند؛ باید از خودمان بپرسیم نقش ما در موفقیت این افراد چه بوده که حالا باافتخار آن‌ها را به‌عنوان خروجی‌های جامعه، فرهنگ و سیستم آموزشی کشور خود معرفی می‌کنیم؟ بیایید دست از افتخار کردن به مسائلی که نقشی در آن‌ها نداریم، برداریم!

آنچه یک نخبه به آن نیاز دارد، چندان پیچیده و دشوار نیست؛ فراهم کردن بستر حداقلی رشد و پویایی برای سرمایه‌های انسانی امروز جامعه که بدون شک ثمره آن را در سال‌ها بعد چندین برابر خواهیم دید، حداقل وظیفه جامعه و مسئولان در قبال این افراد است.

نخبه و جامعه علمی در هر منطقه سردمداران و پیش‌قراولان توسعه و پیشرفت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن منطقه هستند و قطعاً ارزش یک فرد نخبه کمتر از یک درخت نیست! شاید اگر همان‌طور که برای آسیب‌های اجتماعی و زیست‌محیطی، همچنان که برای خشک‌شدن یک تالاب، لم‌یزرع ماندن یک زمین یا سوختن یک درخت نگران می‌شویم، نسبت به کاستن از سرمایه‌های اجتماعی و خروج نخبگان از سرزمین خود نیز حساس شویم، اتفاق‌های دیگری را در سطح جامعه شاهد باشیم.

نخبگان امروز آینده‌سازان فردای این جامعه هستند و بی‌توجهی یا کم‌توجهی به شرایط آن‌ها بی‌شک همه آحاد جامعه را متأثر و متضرر خواهد ساخت؛ از امروز به فکر ساختن فردا باشیم که بهانه‌آوردن و قصور را به گردن این و آن انداختن، فردا دردی از دردهای ما و جامعه علمی و نخبگانی دوا نخواهد کرد.

مسئولیت جامعه در قبال نخبگان البته از سوی دیگر، مسئولیت نخبگان در برابر جامعه را مضاعف می‌کند و این امر قطعاً نافی مسئولیت آن‌ها در برابر دردها، رنج‌ها و آرمان‌های سرزمین مادری‌شان نخواهد بود و آن‌ها این دردها و آرمان‌ها را مضاعف احساس خواهند کرد اما یک نخبه به همان اندازه که مسائل را با حساسیت بیشتری درک می‌کند، نیاز به درک و دیده‌شدن متقابل دارد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۱
شعبون بامخ
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
0
1
ايران فقط فرهنگش و غذاهاش عالي بود،كه با افراط هايي كه در مورد فرهنگ صورت گرفت، فقط غذاهاش عاليه كه در برابر بيكاري و فساد اداري و ركود و حق كشي و زيرساختهاي ناقص ،زياد به چشم نمياد.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین