آفتابنیوز : میشنوی؟ صدای توپ میآید. مادر نشسته در دل جزیره و بچههایش دارند با توپ لیاخوف بازی میکنند، صدای قدمها بیشتر و بیشتر میشود، کفش فروشها زیاد شدند دور تا دوره جزیره. آیا دوباره بهارستان به خود تجهیزات نظامی میبیند؟ این آرزوی آزادیطلبان نبود، آنها که تاپای جان از قانونمداری دفاع کردند و در باغشاه به دار آویخته شدند.
حالا غبار کهنه بهارستانِ صلحطلب با جیغ از سر در مغازهها میریزد پایین. 10 ماه است که سازمان زیباسازی آمده برای بهسازی و ساماندهی جزیره با چهار هدف؛ «پیرایش جدارهها، بهسازی نمای بناهای ارزشمند، ساماندهی تابلوهای اصناف، نورپردازی ساختمان مجلس شورای اسلامی، نصب کتیبه برای معرفی هویت بهارستان، دیوارنگاره رویدادهای میدان، حک اسم نمایندگان دوره نخست مشروطیت و جمهوریت، اجرای دیوارنگاره چنارستان به یاد باغهای تاریخی تهران و برپایی نماد یومالتوپ.»
مسئول اجرای پروژه اینجاست. در کارگاهی مستقر شده در بهارستان. هیاهوی میدان پایش را به کارگاه باز کرده. همه با تلفن حرف میزنند. برنامه اجرای گذاشتن وسایل نظامی در میدان بهارستان به مناسبت هفته دفاعمقدس را بررسی میکنند. این اقدام اگر چه باید اجرایی شود اما آنها مکانهای بهتر دیگری را برای این هفته مقدس معرفی میکنند. مکانهایی که میتواند جلوه این هفته را چندین برابر کند. با این حال، بیقراریها ادامه دارد.
صحبت از ثبت ملی میدان بهارستان است که به تازگی اجرا شده، اقدامی که باعث میشود کل این میدان را در پناه قوانین میراث فرهنگی قرار دهد. میدان بهارستان آنقدر طی سالیان طولانی مورد بیتوجهی مسئولان شهرداری و میراث فرهنگی بوده که حالا تاب تحمل هیچ رویداد تازهای را ندارد.
آقای هاشمی به معرفی پروژه میپردازد: «در این پروژه که از خیابان جمهوری تقاطع ظهیرالاسلام از غرب آغاز میشود، علاوه بر میدان بهارستان تا چهارراه سرچشمه خیابان امیرکبیر تا پامنار امتداد مییابد. در شرایط کنونی 67 درصد این پروژه به انجام رسیده و پیشبینی میشود تا پایان پاییز کل پروژه به فرجام برسد.»
او سراسیمه است. آیا پروژه به فرجام میرسد؟ کارشناسان در حال رایزنی با شهرداری منطقه 12 هستند. صدای قدمها در بهارستان بیشتر میشود، خیلی از مردمی که فیشهای حقوقی ناچیزی دارند، برای خرید بهارستان را انتخاب میکنند، اینجا در پناه اراده مشروطه طلبان، شکوه تاریخ با زندگی روزمره مردم گره خورده است.
جزیره ثبات
بهارستان، انگار این روزها جزیره ثبات شده. مردم متحیر هستند، واقعا میشود غبار و دل چرکینی تاریخ فرو بریزد؟ «غروب که میشود، چشمم میافتد به سر در مجلس قدیم، درش پر نور سفید میشود.» کاسبی که مغازهاش رو به روی ساختمان خانه ملت است، میگوید. اگر چه گلایههایی هم دارد از نحوه مرمت و بهسازی اما این اتفاق ساماندهی دلش را خوش کرده:«اگر ساخت و ساز اطراف مجلس نبود و بهارستان از سکنه خالی نمیشد، کسب و کارمان بهتر از اینها هم میشد.»
جزیره حالا جایی برای قدم زدن شده، دیگر از آن کرختی خبری نیست. از 68 بنایی که کاربریهای متفاوت دارند، به جز چهار ساختمان سنگی از پهلوی دوم و سه ساختمان نماسیمانی، بقیه ساختمانهای آجری با قدمتی حدود 100 ساله نونوار شدهاند. دور تا دور میدان، نماها که شاید بیش از یازده هزار مترمربع باشند، جانی تازه گرفتهاند، حتی آن نماهای وارطانی و نماهای باهاوسی منسوب به قباد ظفر.
جزیره؛ حوض و فواره دار شده، مجسمه آیتالله مدرس هم در میانه آن جای گرفته، مجسمه برنزی که میگویند، آذر 1375، به ارتفاع سه متر و نیم، توسط ملک دادار گروسیان و نادر قشقایی ساخته شده و به خاطر نمای مجلس پایههای آن برداشته و روی فرش ایرانی نشسته است.
«شهر فرنگ» هم به نیت شهرفرنگهای دوران قدیم در میدان بازسازی شده و با آن به اعماق تاریخ سفر کرد، نقش برجستهای به جنس سیمان که ای کاش به جای این نقش برجسته خود شهر فرنگ بازسازی و میشد فیلمها و عکسهای قدیم بهارستان را در آن دید. آن وقت بچهها میآمدند و از روزنهای کوچک سفر میکردند به روزهای تاریخی.
بعد از آن هم قدم میزدند، به سمت جایگاه سابق ایستگاه اتوبوسرانی و آنجا حتما مقابل خانه قاجاری که سالهاست بانک مرکزی شده، روز شمار اتفاقات بهارستان را را میدیدند و میخواندند.
در میدان بهارستانی که میتوان روی نردههای آهنی یک بالکن قدیمی، این شعر از ملک الشعرا بهار را با خط نستعلیق خواند:«گرت پایداری است در کارها/ شود سهل پیش تو دشوارها.»
دیوارنگارههای میدان هم دیدنی شده، یادآور دوران مشروطیت، دورانی که مردم فهمیدند که باید عدالتخانه داشته باشند، مردمی که زیر یوغ استبداد کمرهایشان خم شده بود و در انتظار راهی برای رهایی بودند. زمانی که سید محمد طباطبایی، عالم برجستهی مشروطیت هنوز زنده بود و میگفت:«اي مردم چه شده است كه هر چه داد ميزنيم كسي نميشنود، نه غيرت در شما مانده نه تعصب. شما هيچ نميفهميد. از علوم جديد اطلاع نداريد. شما بايد علم حقوقبينالملل را بدانيد.انسان محتاج به تمدن است. اي مردم بيدار شويد. درد خود را بدانيد و درمان را پيدا كنيد و در مقام معالجه برآيي.»
به گزارش خبرآنلاین، صدایش هنوز هم شنیده میشود، در هوای بهارستان پراکنده است. در هوایی که بچهها قدم میزنند و میخواهند تاریخ را و زندگی را همینجا مشق کنند.